۲-۲-۱۶-۲ دلایل شرکت کننده ها به منظور شرکت در تمرینات گروهی
هر شرکت کننده یک دلیل شخصی برای حضور در یک کلاس تمرین گروهی دارد. آگاهی داشتن از دلایل حضور در این کلاس ها ممکن است به مربی به منظور ایجاد یک محیط حمایتی و اثربخش برای گروه کمک کننده باشد (۱۴۴).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بعضی از افراد به طور مستقل تمرین می کنند و برای این که موفقیت گروهی را تجربه کنند در تمرین گروهی شرکت می کنند.
بعضی از افراد به یک گروه می پیوندند تا به عنوان یک بخش از گروه باشند حتی گمان می کنند که آن ها مسایل فردیشان را حفظ می کنند.
بعضی از افراد هنگامی که خودشان به تنهایی کار می کنند احساس ترس می کنند و از حمایت اجتماعی مربی و شرکت کنندگان لذت می برند.
بعضی از افراد ممکن است علاقه به یادگیری مهارت های جدید داشته باشند.
بعضی از افراد برای جلو بردن خودشان (پیشرفت) به یک انگیزش بیرونی نیاز دارند.
بعضی از افراد صرفا” به دلایل اجتماعی شدن به تمرین گروهی می پیوندند.
در بسیاری از موارد، شرکت کنندگان در یک برنامه ورزشی گروهی یک رابطه دوستانه مثبت را با دیگران که مشابه با تجربه در ورزش های تیمی می باشد، ایجاد می کنند. ارسطو این نظریه را ارائه داده که کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است. این امر به ویژه زمانی که ما پویایی یک کلاس ورزش گروهی را در نظر می گیریم حقیقت دارد. پویایی گروه می تواند به عنوان یک قدرت انگیزشی برای مربی باشد.
۲-۲-۱۶-۳ مهارت های ارتباطی: حمایت و انگیزش در تمرینات مقاومتی گروهی
۲-۲-۱۶ -۳-۱ مهارت های ارتباط کلامی و غیرکلامی
اساس چگونگی برقرای ارتباط با شرکت کنندگان در تمرین گروهی می تواند به عنوان اینکه “ما چه چیزی می گوییم “(ارتباط های کلامی) و “چگونه آن را بیان می کنیم"(ارتباط های غیرکلامی) توضیح داده شود. درک اهمیت و کاربرد مناسب هر کدام از این دو عامل می تواند به طور معناداری بر موفقیت معلم به عنوان مربی تمرین گروهی تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، ارسال واقعی پیام، واقعی تر از چیزی است که شما می گویید (۴۰).
الف: مهارت های ارتباط غیرکلامی
درک اهمیت مهارت های ارتباط غیرکلامی برای مربی ضروری است. زبان بدن[۱۱۰] یک مربی می تواند یک تاثیر مهم بر ادارک شرکت کنندگان داشته باشد. این عامل به مربی اجازه می دهد تا مولفه های زبان بدن که بر ادراک شرکت کنندگان تاثیر می گذارد را شناسایی کند. شرکت کنندگان از زمانی که مربی وارد اتاق تمرین می شود مهارت های ارتباط کلامی را ارزیابی خواهند کرد که یک نقش مهمی در کلاس های تمرین گروهی دارد. تعداد زیادی از تحقیقات از اهمیت زبان بدن و ارتباط های موثر حمایت می کنند، به دلیل این که انگیزش و دادن انرژی به شرکت کنندگان در این گونه تمرینات دارای اهمیت زیادی می باشد. زبان بدن می تواند شامل نحوه تماس های چشمی و تظاهرات چهر ه ای، تون و ریتم صدا، ژست و … باشد که می تواند بر روی انگیزه شرکت کنندگان اثر بگذارد.
ب: مهارت های ارتباط کلامی
ارتباط های کلامی در دستورالعمل های تمرینی گروهی اغلب به عنوان بازخورد[۱۱۱] می باشد و این به منظور موفقیت هر مربی تمرین گروهی یک جزء ضروری به شمار می رود. تون صدا و ریتم های صدا مولفه های ضروری برای ارتباطات کلامی است. هر دوی این عوامل با پتانسیل های انگیزشی کلاس مرتبط می باشد. تون صدا به انعطاف داشتن صدا و نشان دادن هیجان واقعی مربی اشاره دارد. ریتم صدا به طور مسقیما” بر درک دستورالعمل ها و همچنین بر انگیزش شرکت کنندگان تاثیر دارد (۴۰).
۲-۲-۱۶-۳-۱ بازخورد در تمرینات مقاومتی گروهی
بازخورد متقابل دو هدف مهم دارد: از دیدگاه مربی، بازخورد مناسب یک وسیله ای به منظور اصلاحات فراهم می کند که هر کدام از این ها باعث تقویت و بهبود عملکرد هر شرکت کننده می شود. از دیدگاه شرکت کننده، بازخورد مناسب شامل دنبال کردن توصیه های دیداری و کلامی و مطمئن شدن از این که مربی شرکت کنندگان را درک می کند، می باشد. کلید فراهم کردن یک بازخورد مناسب این است که مربی دائما” شرکت کنندگان را تماشا کند و اطلاعلات لازم را بر اساس پاسخ های شرکت کنندگان ارائه دهد. مربیان با بهره گرفتن از چند مهارت ساده در هنگام برقراری ارتباط با شرکت کنندگان می تواند انگیزه شرکت کنندگان را افزایش دهند.
۲-۲-۱۶-۴ استفاده از موسیقی در تمرینات مقاومتی گروهی
در مجموعه تمرینات گروهی، موسیقی می تواند به منظور ایجاد انگیزه برای شرکت کنندگان و برقراری ارتباط آن ها به عنوان یک گروه استفاده شود. حرکت با ضرب موسیقی می توانند به شرکت کنندگان کمک کند تا حرکات را در سرعت مناسب و در سطوح شدت مناسب انجام دهند. هنگام کار با ضرب، سرعت یا زمان، نیاز است که به منظور کاهش خطر و فواید بهینه، موسیقی درون محدودیت های توصیه شده اجرا شود. بنابراین مربیان نباید حرکات را با ضرب موسیقی هماهنگ کنند. در عوض، در تمرینات مقاومتی گروهی از موسیقی برای تحریک و انگیزش شرکت کنندگان و افزایش تجربه تمرینی استفاده می شود. به منظور انتخاب موسیقی مربیان می توانند از بسیاری از گزینه های موسیقی مانند پاپ، راک، هیپ هاپ، اولدیس، کلاسیک و دیسکو استفاده کنند. مربی باید مطمئن شود که نوع موسیقی مناسب کلاس، مورد ترجیح شرکت کنندگان و مناسب شخصیتشان باشد. مربی تمرین گروهی باید از حجم موسیقی هنگام اجرای موسیقی در کلاس آگاه باشند، زیرا شرکت کنندگان به شنیدن نشانه های کلامی استاد نیاز دارند. پس حجم موسیقی باید در یک سطح معقول و منطقی حفظ شود. مربی آمادگی جسمانی به منظور ایجاد انگیزه شرکت کنندگان باید از خلاقیت و شور و علاقه به جای افزایش حجم موسیقی استفاده کند. روش دیگر ممکن است از موسیقی در پس زمینه فقط به منظور کمک انرژی زایی به کلاس کمک کننده باشد (۱۴۴). کلاس های تمرین قدرتی نسبت به کلاس های قلبی و عروقی به تمپوی پایین تری دارد. از موسیقی ۱۲۰ تا ۱۲۴ bpm که عمومی ترین دامنه تمپویی که شنیده می شود، استفاده می شود. این دامنه تمپو برای تمرینات قدرتی در بسیاری از دهه های اخیر استفاده شده است. این مشهورترین دامنه تمپو در محصولات تجاری موسیقی دانس و پاپ است. تنوع بیشتر در موسیقی باعث می شود که مربی افراد بیشتری را به کلاس هایش جذب کند. اگرچه کلاس های مختلف شیوه های موسیقی های مختلف را با هم ترکیب می کنند، ولی از موسیقی به دو شیوه متفاوت برای تمرین استفاده می شود: الف): در یک رویکرد، موسیقی یک نقش فرعی دارد و به عنوان یک نقش ثانویه برای تمرین استفاده می شود، ب): در رویکرد دیگر کارکردهای موسیقی یک نقش اصلی دارد و موسیقی می تواند در یک نقش تصادفی[۱۱۲]به عنوان پیش زمینه تمرین استفاده شود. حتی هنگام استفاده از موسیقی فقط در پس زمینه، موسیقی نیاز است تا یک انرژی مناسب را به منظور حمایت از تلاش های شرکت کنندگان فراهم کند. تمرین لزوما” ضرورت ندارد که نسبت به ضرب موسیقی انجام شود. در عوض، موسیقی یک محیط مورد علاقه را به وجود می آورد که این اجازه را به شرکت کنندگان می دهد تا با یک سرعت خود انتخابی و سطح خود انتخابی تمرین کنند. بنابراین در این گونه تمرینات موسیقیی نیاز است که یک محیط مثبت را به وجود آورد نه یک محیط مشوش. موسیقیی که اثرات مثبت را تحریک کند و باعث افزایش لذت شود احتمالاً باعث افزایش سطح پایبندی (دنبال کردن) تمرین می شود (۱۴۵).
۲-۲-۱۶-۴-۱ استفاده از موسیقی در تمرینات با وزنه
تمرین مقاومتی نشان داده تاثیر عمیقی بر قدرت و توان عضلانی دارد (۱۴۶). زمان بهینه و تلاش بیشینه در اتاق وزنه می تواند همچنین باعث بهبود عملکرد ورزشکاران شود. به این دلیل، استفاده از کمک های نیروزایی[۱۱۳]می تواند در برنامه های تمرین و وزنه استفاده شود. یک هدف نیروزایی می تواند به عنوان یک تاثیر بیرونی با توانایی افزایش ظرفیت بدن و نیروی ذهنی با حذف علایم خستگی تعریف شود (۱۴۷) که موسیقی نیز به عنوان یکی از این کمک های نیروزایی می باشد (۱۶۸). تعداد معناداری تحقیقات وجود دارد که که در آن از موسیقی به عنوان هدف نیروزایی استفاده شده است(۱۴۸).
۲-۲-۱۶-۴-۲ موسیقی و فعالیت بدنی
یک محرک انگیزشی که ممکن است یک تحریک افزایشی را تولید کند، سرو صدا است. بعضی از موقعیت های سر و صدا ممکن است از طریق اثر روانشناختی بر عملکرد فرد، باعث افزایش معنادار در مصرف انرژی و افزایش زمان خستگی شود. از موسیقی به طور گسترده همراه با تمرین و فعالیت ورزشی استفاده شده است. استفاده از موسیقی مهیج به منظور ارتقای وضعیت روحی - روانی شرکت کنندگان، ایجاد یک تفکر موثر، حفظ انگیزه و مقاومت در برابر خستگی روحی ممکن است باعث تسهیل عملکرد بدنی و ورزشی شود. اسکینر و دیگر تحلیل گران رفتاری نظریه ای را توسعه داده اند که رفتار فرد با عوامل بیرونی مانند محیط فرد تحت تاثیر قرار می گیرد.
۲-۲-۱۶-۴-۳ پاسخ های فیزیولوژیک به موسیقی
موسیقی می تواند برای سرعت انجام یک تمرین، ایمن تر و اثربخش کردن تمرین کمک کننده باشد. در طی دهه گذشته تعداد مطالعاتی که اثرات نیروزایی ترکیب موسیقی و فعالیت بدنی را بررسی کرده اند، افزایش پیدا کرده است (۱۴۹). در مورد این که موسیقی چگونه موجب بهبود اجرای ورزشی می شود پژوهشگران به سه مورد اشاره کرده اند که موسیقی الف: می تواند به منظور تغییر انگیختگی روانی- حرکتی به عنوان یک محرک یا آرام بخش استفاده شود، ب: باریکه توجه مجریان را باریک می کند و در نتیجه باعث منحرف کردن توجه از احساس خستگی و کاهش درک خستگی می شود و ج: افزایش جنبه های مثبت خلق و خو (برای مثال شادی، قدرت و …) و بهبود جنبه های منفی (مانند عصبانیت، افسردگی و تنش) می شود (۱۵۰). نتایج مثبت معمول هنگام ترکیب موسیقی و تمرین نشان داده که باعث کاهش سرعت درک فشار (PRE)، افزایش سنجش عملکرد، بهبود خلق و خو و افزایش انگیختگی می شود. یادگیری در مورد شرایط استفاده از موسیقی برحسب استفاده از فواید نیروزایی (افزایش کار) مهم می باشد. معمولا” این عوامل باعث سطوح بالاتر استقامت، توان و قدرت می شود (۱۵۱, ۱۵۲). اثرات روانشناختی موسیقی مهیج (احساس لذت) منجر به کاهش درک خستگی می شود(۱۵۱). درک فشار به عنوان شدت ذهنی تلاش، ناراحتی فشار (زحمت فشار) و یا خستگی که در طی تمرین تجربه می شود، تعریف می شود. درک فشار، خستگی یا نیرو در طول تمرین ممکن است به وسیله موقعیتی که تمرین در آن انجام می شود و ویژگی تمرین کننده تحت تاثیر قرار گیرد. استفاده از موسیقی به منظور تغییر زمینه ای که کار جسمانی یا تمرین در آن انجام می شود ممکن است یک راه مثبت حیاتی تاثیرگذار بر ویژگی های فردی و در نتیجه افزایش لذت تجربه تمرینی باشد. از دیدگاه فیزیولوژیکی تاثیر موسیقی را شاید بتوان در تحرکی بیشتر قشر مغز و افزایش تحریک پذیری نواحی حرکتی مغز مانند بخش پیش حرکتی یا کرتکس حرکتی اولیه که در ناحیه برادمن قرار دارد دانست، به طوری که تاثیر آن در شرایط واماندگی بیشتر می شود. براساس مطالعاتی که در دهه های اخیر انجام شده است، افزایش نسبت سروتونین به دوپامین در مغز به عنوان عمده ترین عامل خستگی معرفی شده است. از این رو باید بخشی از آثار موسیقی را به کاهش ترشح سروتونین مغز نسبت دهیم (۱۵۳). محرک های حسی و ذهنی مانند موسیقی می توانند عملکرد سیستم عصبی خودمختار را تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر مشخص شده سیستم عصبی خودمختار بر دستگاه قلب و عروق و سیستم ایمنی تاثیر بسیار می گذارد. در واقع موسیقی تند و محرک سبب افزایش سطح فعالیت سیستم سمپاتیک می شود (۱۵۴).
۲-۲-۱۶-۴-۴ موسیقی درمانی در توانبخشی
مروری اجمالی بر تاریخ زندگی بشر بیان گر این نکته است که استفاده از موسیقی خواه به عنوان هنر، خواه به عنوان یک وسیله ارتباطی و خواه در قالب یک روش درمانی سابقه ای به قدمت خود انسان دارد. امروزه در اغلب جوامع پیشرفته استفاده از موسیقی درمانی به عنوان بخشی از روش های طب جایگزین یا مکمل، در درمان انواع اختلالات و بیماری ها، به ویژه در توانبخشی و نوتوانی ضایعات حسی حرکتی و اختلالات مربوط به کارکردهای عالی قشر مغز که دارو درمانی یا جراحی کمک چشمگیری به درمان آنها نمی کند، جایگاه مناسبی پیدا کرده است (۱۵۵). استفاده از موسیقی در قالب یک روش درمانی، امروزه در اغلب کشورهای مدرن، استفاده از روش های طب مکمل مانند موسیقی درمانی[۱۱۴] به دلایلی اعم از جذابیت، مقرون به صرفه بودن، سهولت استفاده، غیر تهاجمی بودن و قابلیت اجراء توسط غیر متخصصین، به طور وسیعی در کنار درمان های رایج و در تیم های چند تخصصی جهت درمان و توانبخشی اغلب اختلالات، مانند اختلالات مربوط به مهارت های حرکتی مورد استفاده قرار می گیرد (۱۵۶). موسیقی به طور بالقوه بر فراخوانی پاسخ های حرکتی و ایجاد یک تمرین لذت بخش تر تاثیر دارد (۱۵۷). مطالعات قبلی نشان داده اند که موسیقی می تواند باعث افزایش انگیزش و دنبال کردن تمرین شود (۱۵۷). علاوه بر این، به دلیل این که بازی های زمان بندی یک نقش اساسی در اجرای حرکت دارد، محدودیت های زمانبندی بیرونی مانند ریتم موسیقی می تواند موجب تحریک پیوستگی ( اتصال) شود که می تواند باعث کاهش تغییرات فضایی و ز مانی حرکت شود (۱۵۸).
دیگر مطالعات نشان داده که نواحی مغزی که ملودی و ریتم را اندازه گیری می کند یک اتصال ارتباط غنی و ارزشمند با نواحی حرکتی دارد (۱۵۹) و سرگرمی بودن ریتم شنوایی، باعث فعال سازی عضلانی از ابتدای مسیرهای شنوایی- حرکتی[۱۱۵] ناشی می شود (۱۶۰). این تسهیل شنوایی – حرکتی، پایه و اساس عصب شناختی عصبی موسیقی درمانی است که از موسیقی به عنوان یکی از نشانه های شنوایی به منظور افزایش کارکردهای حرکتی استفاده می شود (۱۶۱). شایع ترین نوع فلج مغزی، دایپلژی اسپاستیک است که عمدتا” شامل درگیری اندام های تحتانی می باشد (۱۶۲) که اختلال در توان و قدرت عضلانی و کنترل حرکتی منجر به محدودیت های در توانایی جابجایی می شود (۱۶۳). برای مثال، کوکان دایپلژی اسپاستیک حرکات نشستن به ایستادن را با نرمی کمتر[۱۱۶]، حرکات با هدایت کمتر[۱۱۷] ( کج و غیرمستیقیم)، فلکشن بیش از حد تنه و زمان حرکت طولانی تری را نسبت به افراد عادی انجام می دهند (۱۶۴, ۱۶۵). موسیقی درمانی به منظور افزایش نرمی ریتمیک تکالیف حرکتی مداوم مانند راه رفتن و توالی دسترسی در افراد با اختلالات حرکتی استفاده شده است (۱۵۸). استفاده از موسیقی در طول تمرین نشان داده شده که باعث افزایش اوج توان در اندام های تحتانی (۱۶۶)، استقامت (۱۶۷) و افزایش انگیزش (۱۶۸) در افراد سالم می شود. اختلالات حرکت مانند سفتی، انقباض، تشنج، حرکات تکراری، لرزش غیر ارادی و ناهماهنگی های عضلانی از جمله عوارض گوناگون فلج مغزی می باشد. بیشتر برنامه های موسیقی درمانی افراد فلج مغزی برای کنترل و تعادل حرکات آنها است. حرکات موزیکال و فعالیت های ریتمیک، کنترل حرکات آن ها را تقویت می کند.افراد cp به علت انقباض های عضلانی و اختلال حرکتی معمولا هیجان زیاد و متراکمی را در خود حس می کنند که فعالیت های موزیکال، آواز خواندن و نواختن ساز در تخلیه این تنش ها بسیار موثراست. افرادی که دچار انقباض و گرفتگی عضلانی هستند و عضلات سفت و منقبضی در حرکات دارند با موسیقی هیجانی تحریک بیشتری می یابند، اما افراد دچار حرکات غیرارادی (آتاتوز) با موسیقی ملایم و آرام بخش بهتر تمرین کرده و کنترل بیشتری به دست می آورند. از آنجایی که کودکان فلج مغزی در کنترل حرکات خود شکست زیادی را تجربه می کنند، معمولا نسبت به حرکات خود نگران و بدگمان هستند. فعالیت های حرکتی موزیکال تا حد زیادی نگرانی و تنش آنها را کاهش می دهد و تجربیات مثبتی که در تلاش های لذت بخش خود در هنگام نواختن و انجام حرکات موزیکال به دست می آورند آنها را امیدوار تر می سازد. یو و همکاران (۲۰۰۹) نشان دادند که موسیقی مورد علاقه افراد بر کاهش اضطراب و درد کودکان با فلج مغزی که طب سوزنی دریافت کرده بودند، تاثیر دارد (۱۶۹).
۲-۲-۱۶-۴-۵ انواع موسیقی
الف: موسیقی آرام بخش
نوعی موسیقی که از لحاظ ملودیک با ثبات است و تا حد زیادی فاقد ریتم شدید و عناصر تصادمی و زدنی می باشد. در این قبیل موسیقی ها بیشتر از سازهای زهی استفاده می گردد و در آن ها طیع و سنج یا به طور کلی موسیقی جاز وجود ندارد (۱۷۰).
ب: موسیقی مهیج
این نوع موسیقی انگیزش و هیجان را افزایش داده و موجب افزایش انرژی و کار بدنی می شود. در این تحقیق موسیقی ورزشی مهیج که به طور معمول حین ورزش و فعالیت ورزشی در اماکن ورزشی و باشگاه های بدنسازی استفاده می شود، اجرا شده است (۱۷۱).
ج: موسیقی ترکیبی
در این نوع موسیقی یک یا چند موسیقی به صورت زمینه ای برای یک موسیقی اصلی پخش می شود.
۲-۲-۱۶-۴-۶ روش های استفاده از موسیقی در تمرینات مقاومتی
در زمینه ورزش موسیقی به سه روش مورد استفاده قرار می گیرد:
اول به صورت ناهماهنگ[۱۱۸] که موسیقی در پس زمینه جهت به وجود آوردن محیطی خوشایند پخش می شود و هیچ هماهنگی بین الگوی حرکتی و گام یا تمپوی[۱۱۹] موسیقی وجود ندارد.
دوم به صورت هماهنگ[۱۲۰] که ریتم یا گام موسیقی به عنوان نوعی گام شمار به کار می رود و با الگوی حرکتی ورزش هماهنگ است.
سوم به صورت قبل از تمرین[۱۲۱] که از موسیقی تحریک کننده برای افزایش برانگیختگی، تمدد اعصاب یا تنظیم حالات خلقی ورزشکار یا تیم ورزشی استفاده می شود. البته ممکن است در هر مورد یعنی ورزشکار یا تیم ورزشی از هر سه روش استفاده شود. همچنین ممکن است از موسیقی آهسته (گام ۸۰ ضربه در دقیقه)، متوسط (گام ۱۲۰ ضربه در دقیقه) و یا سریع (گام ۱۴۰ ضربه در دقیقه) متناسب با شدت یا فشار کار فعالیت بدنی استفاده به عمل آید. در مورد موسیقی ناهماهنگ بیشتر از موسیقی آهسته (گام زیر ۱۰۰ ضربه در دقیقه) برای کاهش درک فشار و یا گرم کردن و یا سرد کردن، از موسیقی سریع (گام بالای ۱۴۰ ضربه در دقیقه) حین ورزش شدید و از موسیقی فزاینده (از آهسته به سریع) برای اعمال تاثیرات نیروزایی در فعالیت بدنی استقامتی هوازی استفاده می شود (۱۷۰).
۲-۲-۱۷ پیشینه تحقیق
۲-۲-۱۷-۱ مطالعات خارج از کشور
بوید (۲۰۱۲) اثربخشی ۱۲ هفته برنامه مقاومتی فزاینده (با ۱۴% وزن بدن) را روی کودکان گردشی[۱۲۲] CP اسپاستیک سطح [۱۲۳]GMFCS I-III سن ۶-۱۳ سال مورد ارزیابی قرار دادند. پس از پایان مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت عضلانی اندام های تحتانی نشان داد، اما بهبود معناداری در فعالیت کارکردی راه رفتن بین دو گروه مشاهده نشد (۱۷۲).
اسکالتس و همکاران (۲۰۱۲) اثر بخشی ۱۲هفته تمرین مقاومتی کارکردی فزاینده را بر قدرت عضلانی اندام های تحتانی، توانایی راه رفتن و مشارکت در فعالیت های ورزشی (با بهره گرفتن از پرسشنامه CAPE) کودکان گردشی فلج مغزی اسپاستیک با میانگین سنی۱۰ سال و پنج ماه مورد بررسی قرار دادند. پس از پایان تمرین، نتایج حاکی از آن بود که گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را قدرت عضلانی اندام های تحتانی به دست آورده، ولی در توانایی راه رفتن و مشارکت در فعالیت های ورزشی بین گروه مداخله و شاهد تفاوت معناداری مشاهده نشد (۳۲).
اسکالتس و همکاران (۲۰۱۰) ۱۲ هفته تمرین مقاومتی فزاینده (شامل پرس پا و تمرین های کارکردی) را روی کودکان ۱۳- ۶ سال مبتلا به فلج مغزی یک طرفه و دو طرفه اسپاستیک مورد ارزیابی قرار دادند. پس از پایان مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت عضلانی اندام های تحتانی نشان داد، ولی در پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت معناداری در کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM[124]) و توانایی جابجایی مشاهده نشد (۳۳).
لی و همکاران (۲۰۰۸) تاثیر ۵ هفته تمرینات تقویتی را بر کارکرد راه رفتن کودکان فلج مغزی دایپلژی و همی پلژی اسپاستیک سن ۱۲-۴ سال مورد بررسی قرار دادند. پس از مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت عضلانی اندام تحتانی، کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) و توانایی راه رفتن نشان داد.
لیو و همکاران[۱۲۵](۲۰۰۷) ۶ هفته تمرین مقاومتی نشستن به ایستادن با وزنه را روی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاکی از آن بود که این گونه تمرینات تاثیری معناداری بر کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) داشته، اگرچه که بر قدرت عضلانی اندام های تحتانی تاثیر معناداری نداشته بود (۱۷۳).
اندرسون و همکاران (۲۰۰۳) تاثیر ۱۰ هفته برنامه تمرین مقاومتی فزاینده (تمرکز بر اندام های تحتانی) را روی بزرگسالان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سن ۲۳ تا ۴۴ سال مورد ارزیابی قرار دادند. پس از پایان مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM)، توانایی راه رفتن و قدرت عضلانی نشان داد (۱۷۴).
اک و همکاران (۲۰۰۸) تاثیر ۸ هفته تمرین تقویت عضلانی را بر قدرت عضلانی، کارکرد حرکتی درشت و توانایی راه رفتن کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سطح GMFM I – II با میانگین سنی ۱۰- ۱۵ سال مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق که گروه شاهد وجود نداشت، نتایج حاکی از تاثیر این گونه تمرینات بر بهبود معناداری قدرت عضلانی اندام های تحتانی و کارکردهای حرکتی درشت بود، ولی تاثیر معناداری بر سرعت راه رفتن و گام برداشتن نداشت (۱۰۹).
پاتیکاس و همکاران (۲۰۰۶) تاثیر ۹ ماه تمرین قدرتی را بر توانایی راه رفتن و کارکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی سن ۱۶- ۶ سال که عمل جراحی انجام داده بودند مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که این گونه تمرینات بر توانایی راه رفتن و کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) تاثیری نداشته و بین پیش آزمون و پس آزمون گروه مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (۱۷۵).
آنگر و همکاران (۲۰۰۶) تاثیر ۸ هفته تمرین قدرتی مبتنی بر مدرسه را بر نوجوانان با فلج مغزی همی پلژی و دایپلژی اسپاتیک ۱۸-۱۳ سال که توانایی راه رفتن مستقل داشتند مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی قدرتی مبتنی بر مدرسه بر توانایی راه رفتن کودکان فلج مغزی تاثیر نداشته است (۱۷۶).
مورتون و همکاران (۲۰۰۵) تاثیر ۶ هفته تمرین مقاومتی فزاینده را بر قدرت عضلانی، کارکرد حرکتی درشت و توانایی راه رفتن کودکان فلج مغزی سطح GMFM I – II با میانگین سنی ۶- ۱۲ سال مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق که گروه شاهد وجود نداشت، پس پایان تمرین، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری در قدرت عضلانی ایزومتریک اندام های تحتانی، کارکردهای حرکتی درشت و سرعت راه رفتن نشان داد (۱۷۷).
جنی آلن و همکاران (۲۰۰۴) تاثیر ۱۰ هفته برنامه تمرینی مقاومتی گروهی را بر ادراک های مثبت و منفی بزرگسالان (سن بیش از ۴۰ سال) با فلج مغزی مورد ارزیابی قرار دادند. پس از مداخله با هر یک از آزمودنی ها به صورت نیمه ساختاری عمیق مصاحبه شد. شرکت کنندگان ادراک کردند که قدرت عضلانی، توانایی فعالیت های کارکردی روزانه افزایش یافته است. همچنین از فواید شرکت در این تمرینات لذت بردن از تمرین و محیط تمرین و بهبود تعاملات اجتماعی بود (۱۷۸).
۲-۲-۱۷-۲ مطالعات داخل کشور
دهقان زاده و نیلفروش (۱۳۹۰) تاثیر ۶ هفته تمرین مقاومتی نشستن به ایستادن را بر عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک ۱۲-۵ سال مورد ارزیابی قرار دادند. در این مطالعه گروه شاهد وجود نداشت. پس از پایان مداخله بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری در عملکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) مشاهده شد. علاوه براین، این برنامه تمرینی باعث افزایش قدرت ایزومتریک گروه های عضلات اکستنسور ران و اکستنسور زانو گردید اما بر میزان قدرت ایزومتریک گروه های پلانتار فلکسور مچ تاثیر معناداری نداشت (۱۷۹).
باقری و همکاران (۱۳۸۸) تاثیر تمرینات مقاومتی از جلو و از کنار قدم برداشتن روی پله با وزنه را بر قدرت عضلانی و عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سطح GMFM I – II با میانگین سنی ۱۲- ۵ سال مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق که گروه شاهد وجود نداشت، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت ایزومتریک عضلات اندام تحتانی و کارکرد حرکتی درشت نشان داد (۱۸۰).
قدیری و همکاران (۱۳۸۶) اثر یک دوره تمرین مقاومتی را بر قدرت عضلانی و کارکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سطح GMFM I – III با دامنه سنی ۱۸ - ۱۲ سال مورد بررسی قرار دادند. در پایان مداخله بهبود معناداری در قدرت عضلانی و کارکرد های حرکتی درشت این کودکان مشاهده شد (۱۸۱).