در پی دارد و اهداف خلقت او، که به طور خلاصه در قرب الهی و آرمیدن در عالم عندالله منتهی می شود، را تأمین می کند.
در میان معارف علوی، «ایمان» و«عمل صالح»، که اساس این حیات پاکیزه راتشکیل می دهند، تبلور خاصی پیداکرده است، و امام (ع) توجه ویژهای به آنها مبذول داشته اند؛ به عنوان نمونه در خطبۀ ۱۵۶ خطاب به اهل بصره در خبر از پیشامدهای سخت فرمودند: «سَبِیلٌ أَبْلَجُ الْمِنْهَاجِ أَنْوَرُ السِّرَاجِ فَبِالْإِیمَانِ یُسْتَدَلُّ عَلَی الصَّالِحَاتِ وَ بِالصَّالِحَاتِ یُسْتَدَلُّ عَلَی الْإِیمَانِ وَ بِالْإِیمَانِ یُعْمَرُ الْعِلْمُ وَ بِالْعِلْمِ یُرْهَبُ الْمَوْتُ وَ بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْیَا وَ بِالدُّنْیَا تُحْرَزُ الْآخِرَهُ وَ بِالْقِیَامَهِ تُزْلَفُ الْجَنَّهُ وَ تُبَرَّزُ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ وَ إِنَّ الْخَلْقَ لَا مَقْصَرَ لَهُمْ عَنِ الْقِیَامَهِ مُرْقِلِینَ فِی مِضْمَارِهَا إِلَی الْغَایَهِ… ؛ راه خدا روشنترین راه، و پر فروغترین چراغ است. به ایمان بر اعمال شایسته استدلال میشود، و به اعمال شایسته بر ایمان دلیل میآورند، ساختمان علم با ایمان آباد میگردد، و انسان به سبب دانش از مرگ هراسان میشود، و با مرگ دنیای آدمی پایان میپذیرد، و با دنیا آخرت به دست میآید، با قیامت بهشت برای پرهیزکاران نزدیک، و دوزخ برای گمراهان آشکار میگردد، مردمان را چارهای از قیامت نیست، که در میدان مسابقۀ آن با سرعت به جانب آخرین جایگاه روان میشوند… .» (نهجالبلاغه، خطبه۱۵۶ )
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اکنون برای روشن تر شدن ابعاد این حیات سعادت مندانه لازم است با استفاده ازمعارف بلند امیرالمؤمنین (ع) به تبیین نقش ایمان وعمل صالح در رسیدن به این حیات پرداخته شود.از این رو سؤالاتی که در پی پاسخ دادن به آنها هستیم عبارتند از:
۱-۲٫ سؤالات اصلی تحقیق
۱- نقش ایمان و عمل صالح در رسیدن به حیات طیبه از منظر امام علی (ع) چیست؟
۲- خصوصیات و مؤلفه های حیات طیبه از منظر امام علی (ع) کدامند؟
۳- آثار ایمان حقیقی و عمل صالح از منظر امام علی (ع) در نهج البلاغه چیست؟
۱-۳٫ فرضیه ها
۱- پایه های اصلی، ورود به ساحت حیات طیبه ایمان و عمل صالح میاشد و این دو ارکان و اساس این حیات را تشکیل می دهند.
۲- مفهوم حیات طیبه همان زندگی پاک و سعادت مندانه است که ایمان و عمل صالح مؤلفه های اصلی آن را تشکیل می دهند و این حیات، حیات جدیدی است که به مؤمنین افاضه می شود.
۳- آثار ایمان و عمل صالح وحیات طیبه به طور کلی قرب الهی و رسیدن به مقام عندالهی میباشد.
۱-۴٫ اهداف تحقیق
۱- تبیین نقش ایمان و عمل صالح در رسیدن به حیات طیبه از منظر امام علی (ع).
۲- تبیین مفهوم، خصوصیات و مؤلفه های حیات طیبه از منظر امام علی (ع).
۳- بررسی آثار ایمان حقیقی و عمل صالح از منظر امام علی (ع) در نهج البلاغه.
۱-۵ . روش انجام تحقیق
این موضوع به نهجالبلاغه عرضه شد و بخشی ازمطالب مربوط به موضوع پژوهش آورده شد، همچنین برخی ازگفتارهای حضرت از منابع دیگر ضمیمه گردید و ازمعارف قرآن کریم نیز برای فهم بهتر موضوع استفاده شد، و سپس به جمع بندی مطالب و تبیین کامل موضوع ونظریات امام علی (ع) که مجسمه اسلام ناب است، پرداخته شد. به منظور بیان دیدگاه احادیث مربوط به موضوع پایان نامه، علاوه بر کتب حدیث از نرم افزارهای اسلامی موجود نیز بهره گرفتیم.
به منظورتبیین هرچه بهتر«نقش ایمان وعمل صالح در رسیدن به حیات طیبه از منظر امام علی (ع) این نوشتار در شش فصل سامان داده شد.
درفصل اول، به تبیین موضوع وروش انجام تحقیق پرداخته شد.
درفصل دوم، واژه های «ایمان»، «عمل صالح»، «حیات» و «طیبه» ازنظر لغوی بررسی شد و دیدگاه لغویون در این رابطه بیان گردید،همچنین مفهوم حیات ازمنظر تفاسیر قرآن و امام علی (ع) بررسی شد.
در فصل سوم،مفهوم ایمان در معارف علوی،رابطه ایمان با آزادی و علم، مراتب ایمان، پایه های ایمان، جایگاه و ظرف ایمان،راههای تقویت ایمان ومباحثی از این قبیل مورد بررسی قرار گرفت.
در فصل چهارم، مفهوم عمل صالح از دید قرآنکریم و روایات تبیین شده و سپس نگاه فرقه های اسلامی به عمل و جایگاه عمل در اسلام بیان گردید.
در فصل پنجم، به تبیین رابطه ایمان و عمل صالح ونقش آن دو در رسیدن به حیات طیبه پرداختیم.
در فصل ششم، برای روشن شدن هرچه بهتر مفهوم حیات طیبه نکاتی در باب حیات طیبه و حیات حقیقی انسان با توجه به قرآنکریم وروایات علوی آمده است.
و پایان تحقیق به جمع بندی مطالب و بیان خلاصهای از نتایج اختصاص دارد.
۱-۶ . سابقه و ضرورت تحقیق
هر چند درباب حیات طیبه، ایمان و عمل صالح، محقان علوم قرآنی تحقیقاتی داشته اند ولی تمام ابعاد این موضوع به خصوص بامحوریت نهجالبلاغه کمتر کار شده است وجا داردکه این موضوع از منظر امام علی (ع) که مفسر حقیقی قرآن وثقل دیگر آن است بررسی شود تا هر چه بیشتر ابعاد این موضوع مشخص و روشن گردد. بعضی ازمقالات وکتبی که به این موضوع پرداختهاندعبارتند از:
کتاب «حیات حقیقی انسان در قرآن» نوشتۀ آیت الله جوادی آملی؛ ایشان در دو بخش و پنج فصل به ترسیم نهایی انسان براساس حکمت عملی و نظری قرآن، آموزههای اخلاقی قرآن برای تضمین حیات حقیقی انسان و بررسی نظرات انسان شناسانه در برخی مکاتب پرداخته اند.
کتاب «نظریه ایمان» از رضا فیروز آبادی؛ مؤلف در این کتاب در دو بخش مبانی ایمان و مؤلفه های حیات دینی را سامان داده، و در پنج فصل به معنی-شناسی، مفاهیم اسلام و ایمان، از دیدگاه قرآن و روایات و بررسی معنی، شناخت دین به معنای اعم واسلام به مثابه دین به معنای خاص، و سپس دینداری وآموزه های دینی ودر نهایت به حیات دینی در پرتو ایمان پرداخته اند.
کتاب «حیات طیبه (زندگی پاکیزه) پیرامون قناعت و اسراف از نظر اسلام» نوشته قاسم علیجانی؛نویسنده در دوبخش کلی و فصل های مختلف به بررسی مفهوم قناعت واسراف درآیات و روایات پرداخته اند،ونظر اسلام را در این دوموضوع تبیین نموده اند و اهمیت قناعت ازنظر اسلام را مرقوم داشته اند.
مقالۀ « عمل صالح از منظر قرآن کریم »نوشتۀ کامران ایزدی مبارکه؛ در این مقاله پس از تبیین مفهوم عمل صالح از نظر لغوی به بررسی مفهوم آن در قرآن کریم با بهره گرفتن از آراء مفسران پرداخته اند. از آنجا که قرآن کریم غالباً از طریق ذکر مصادیق یک واژۀ کلیدی به بیان مفهوم آن می پردازد. مصادیق عمل صالح را در قرآن کریم، روایات تفسیری و اقوال صحابه، بررسی نموده و در جهت تبیین حوزۀ معنایی عمل صالح به واژگان مرتبط با آن همچون عمل خیر،عمل حسن و عمل سیئ پرداخته و سپس رابطۀ عمل صالح با ایمان، آثار عمل صالح، مقتضیات و سرانجام موانع عمل صالح را بررسی نموده اند.
مقالۀ « حیات طیبه،حیاتى اخلاقى در راستاى مظهریت صفات الهى »از ریحانه طباطبایى واعظم پرچم؛ آنچه این مقاله بدان اهتمام مىورزد، آن است که با روش توصیفى- تحلیلى، با بهره گیرى از آیات قرآن کریم و با مراجعه به منابع و کتب دینى، بخصوص تفاسیر مربوط، چگونگى مظهریت صفات الهى را در حیات طیبه تبیین نموده و ارتباط نظام مند آن را با صفات مثبتى نظیر: ایمان، عمل صالح و ولایت، و صفات منفى نظیر: حذف خدامحورى، غفلت از آخرت و مرگ و پیروى از هواى نفس را روشن نماید.
مقالۀ « ارتباط ایمان و عمل صالح» ازفاطمه لاغری فیروزجایی وطیبه ملکیآبادی؛در این مقاله سعی شده این دو مؤلفه که پایه های اساسی قرب خداوند شمرده میشوند مورد بحث و بررسی قرار گیرد. نگارندگان در این اثرتلاش کرده اند تا ارتباط میان ایمان وعمل صالح از نظر آیات وحی و روایات معصومین (ع) را واکاوی کرده و مورد بررسی قرار دهند و دستاورد آنها این بوده که این دو عنصر نقش مهمی در قرب الهی ایفا کرده وبازتاب حضور این دو عنصردر کنار هم بسیار چشمگیر و اثر گذار است.
سایر مقالاتى که به بررسى حیات طیبه از منظر قرآن پرداختهاند، عبارتند از: «حیات طیبه از دیدگاه قرآن کریم »، نوشته حمیدرضا مظاهرى سیف؛ «حیات طیبه از دیدگاه قرآن کریم»، نوشته صدیقه ذاکر؛ «حیات طیبه انسان از منظر قرآن کریم »، نوشته جمال فرزندوحى و معصومه رحیمى.
فصل دوم: مفاهیم بنیادین پژوهش
۲-۱٫ معنای لغوی و اصطلاحی ایمان
ایمان از ریشۀ «أمن» و از باب «افعال» (آمن، یؤمن، ایماناً) به معنای ایمن گردانیدن است. (ابنمنطور، ۱۴۱۴: ۱۳/۲۱) و برخی از لغویون چون زجاج آن را به معنای اظهار خشوع و پذیرفتن شریعت و تصدیق قلبی معنا نموده اند. (همان) ایمان به معنی خضوع و انقیاد و فضیلت نیز آمده است. (سجادی،۱۳۷۳: ۱/۳۱۴) راغب در مفردات نوشته است: «أمن، در اصل به معنای آرامش نفس و از بین رفتن بیم و هراس است و ایمان به معنای پذیرفتن و گردن نهادن نفس به حق میباشد. (راغب اصفهانی،۱۴۱۲: ۹۰) آنچه میتوان از نظر لغویون برداشت کرد آن است که ایمان پذیرش قلبی وانقیاد نسبت به دین و شریعت است که انسان به حیطۀ أمن، ایمان و آنچه باید بدانها ایمان داشته باشد وارد می شود. بعد نگرشی ایمان،مهم ترین جنبه ایمان است و گوهر ایمان تسلیم وخضوع است. این مطلب به حیطه عاطفی ونگرشی مربوط می شود که فراتر از آگاهی صفر است ونهایت آن ازدید روانشناسی به درونی شدن ارزش ها معروف است.
ایمان در معنای اصطلاحی نیز به معانی گرویدن و باور داشتن و تصدیق نمودن به کار برده می شود و تعریف اصطلاحی آن در اسلام نیز بر اساس قرآن و روایات عبارت است ازتصدیق خدا و رسول و اعتقاد به حقانیت تمام آنچه پیامبر آورده است.
شخص باایمان اعمال وافعال دینی را انکار نمیکند، گرچه ممکن است شخص مسلمان کاهل بوده و بدان ها عامل نباشد و اسلام با قیودی مانند استقرار در قلب و انجام اعمال مذکور به صورت صادقانه همان ایمان می شود وانتظار میرود شخص مؤمن آنچه را با زبان اظهار می کند با اعضاء وجوارح وباعمل خود نیز تصدیق نماید. (فیروزآبادی،۱۳۸۹: ۳۷)
در بسیاری از آیات قرآن، از لفظ ایمان(۸۷۹مرتبه)استفاده و همچنین در چندین آیه از متعلقات ایمان بحث شده است. اما ایمان به یک امر چیست؟برخی از اهل فلسفه میپندارند باصرف چند استدلال فلسفی اهل یقین شده اند. هرگز! آنها تنها فهمیدهاند که فلان مطلب از ممکنات است. به عبارت دیگر آنها به مطالب یقینی علم یافتهاند اما هنوز تا یقین به آن مطالب یقینی راه درازی در پیش دارند که با خودسازی ممکن است.
گاهی مراد از علم ما، نسبت میان یک موضوع و محمول است. کسی که نسبت میان “خدا” و “موجودبودن"را نمیداند، به وجود خدا عالم نیست. زمانی عالم می شود که بداند: “خدا موجود است” حال نسبتی که میان خدا وموجود بودن برقرار است، نسبت ضرورت است. یعنی خداوند تبارک و تعالی بالضروره موجود است. بنابراین بررسیهای عقلی وفلسفی نشان میدهد که"خدا موجود است” یقینی و دائمی است. در حالیکه “علی ایستاده است” نه یقینی است و نه دائمی. انسان وقتی به مطلبی عالم می شود می تواند چند موضع نسبت به آن بگیرد: یک حالت این است که آن را انکار کند که این کفر است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «فلمّا جائتهم آیاتنا قالوا هذا سحرٌ مبین * و جحدوا بها واستقینتها أنفسهم ظلماً وعلواً» ( نمل،۱۳و۱۴) و هنگامی که آیات روشن بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: این سحری آشکارا است*و آن را درحالی که در دل به آن یقین داشتند از روی ظلم وسرکشی انکار کردند. یعنی فرعونیان به این مطلب پی بردند ویقین کردند که آنچه حضرت موسی (ع) به آنان نشان داد، سحر نیست وبا سحر فرق دارد. اما آن را از روی سرکشی وظلم انکار کردند. وگاهی انسان هیچ موضعی نسبت به علوم خود نمیگیرد،همین طور مطالب گوناگون میآموزد و هیچ از خود نمیپرسد: موضع تو با این حقایق چیست؟ همانند الاغی که علومی را بار او کرده اند او نیز آنهارا به این سو وآن سو می برد وبه این و آن نشان میدهد، اما هیچ موضعی نسبت به آن نمیگیرد. این دسته نیز تنها حجت علیه خود جمع میکنندو هیچ بهره معنوی از علم خود نمیبرند و رشدی نمیکنند.
گاهی نیز انسان از خود سؤال می کند: فلانی!اگر قیامت حق است،این چنین نباید باشی واگر حق نیست، پس خودت را اذیت نکن و عذاب وجدان نداشته باش،نمی شود که این میان بأیستی، نه اهل آخرت باشی نه اهل دنیا؛ اگر دروغ است، راحت باش و به دنیا برس،ولی اگر قیامت حق است، فکری به حال بیچارگی خود کن.
لحظۀ اقرار انسان به یک حقیقت، لحظۀ بهرهمند شدن معنوی از آن حقیقت است. ایمان به یک امر اذعان واقرار به آن امر است؛ این اذعان یا تنها زبانی است همچون منافقان و یا قلبی نیز هست همچون مؤمنان واقعی. (حسن زاده،۱۳۹۴: ۲۹۱)
امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید: ایمان حالات و منازلی دارد که شرح آن به طول میانجامد از جمله اینکه ایمان بر دو وجه است: ایمانی با قلب و ایمانی با زبان…؛« وَللإیمانِ حالاتٌ و منازلُ یطول شرحها و من ذلک أنّ لإیمان قد یکون علی وجهین إیمان بالقلب وایمان باللِسان… ». (طبرسی، ۱۴۰۳: ۱/۲۷۴)
کسی که به حقیقت اذعان می کند،در حقیقت زیر بار آن میرود و به آن عقیدۀ قلبی پیدا می کند. یعنی قلب او به این حقیقت گره میخورد ومحکوم آن می شود. اعتقاد از ریشۀ عقد به معنای گره است. تا چیزی عقیدۀ قلبی ما نشود به ما متصل نشده وگره نخورده است، بنابراین هم بی اثر میماند وهم فراموش می شود.
وقتی انسان به عقاید حقه اقرار کرد و زیر بار آن رفت و محکوم آن شد، آثار عقاید در اعمال ورفتار واخلاق او ظاهر می شود. البته انسان با تعقل وتفکر است که می تواند از خود اقرار بگیرد. بنابراین کسی که تفکر نمیکند و تعقلی ندارد، هیچ ندارد زیرا نمیتواند از خود اقرار بگیرد و بدون اقرار و ایمان رشدی برای انسان حاصل نمی شود،اما باور و یقین با صرف اقرار حاصل نمی شود، بلکه نیازمند انقطاع از طبیعت و طهارت از محبت دنیاست. (حسن زاده، ۱۳۹۴: ۲۹۲)
۲-۱-۱٫پیشینه و ماهیت مسأله ایمان
در میان مسلمانان مسأله ایمان ابتدا در کلام وحی مورد توجه قرار گرفت. سپس ابعاد و اضلاع آن توسط پیامبر (ص) و معصومان تبیین و تقریر شد. این تقریر بالأحض در کلام حضرت امیر(ع) و بعدها در تقریرات امام باقر(ع) و امام صادق(ع)به دلیل مباحث کلامی نمود بیشتری یافت. چنان که استعمال اصطلاح «ایمان» در متون مهم روایی شیعی به بیش از حدود شش هزار روایت بالغ شد. (فیروزآبادی، ۱۵: ۱۳۸۹)
مسأله ایمان اگرچه در هنگام نزول وحی به صورت مسألهای پیچیده و مبهم مطرح نشده است ولی در همان هنگام نیز در موارد متعددی ازپیامبر اسلام (ص) دربارۀ ایمان پرسش میشد که ایمان چیست؟ البته به نظر میرسد که در این دوره از ماهیت ایمان سخن نمیرفت بلکه بحث و گفت و گو بیشتر دربارۀ متعلق ایمان ویا سایر احکام آن بوده است. در تأیید این مطلب روایتی آمده که پیامبر (ص) در پاسخ فردی که پرسید ایمان چیست؟ فرمود: «ایمان این است که توبه خداو… ایمان بیاوری ». (داعی نژاد، ۱۳۸۹: ۱۷)این روایت به خوبی نشان میدهد که سؤال در آن دوره از معنای ایمان نبوده، بلکه از متعلق آن بوده است. این نکته نشانگر آن است که معنای ایمان در عصر رسول (ص) برای همگان معلوم بوده وجای پرسش نداشته است. هر چند ریشۀ مباحث ایمان به قرآن و عصر رسول خدا (ص) باز میگردد،ولی ایمان به عنوان یک مسألۀ کلامی در این دوره مطرح نبود، چنان که در این دوره هنوزدانشی به نام کلام اسلامی شکل نگرفته بود.