از دست دادن شغل:
افرادی که شغل خود را در خطر میبینند یا آن را از دست میدهند، دچار استرس میشوند.
بسیاری از افراد مسن، بازنشستگی را برخوردار بودن از آزادی و راحتی تلقی میکنند. اما همیشه هم، چنین نیست. بازنشستگان اغلب احساس میکنند که بخشی مهم از هویت و فرصت برای تعاملهای اجتماعی خویش را از دست دادهاند. آنان دیگر احساس رقابت، مفید بودن و قدرت نمیکنند . استرس ناشی از چنین شرایطی، نه تنها بر فرد بازنشسته، بلکه بر همسر او نیز تأثیر میگذارد. افزون بر این، بسیاری از بازنشستگان احساس میکنند درآمدشان کفاف نیازهایشان را نمیکند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
استرس محیطی
آیا هرگز در جایی بودهاید که هزاران نفر ازدحام کرده باشند و شما احساس ناراحتی، فشار و برانگیختگی کرده باشید؟ اینگونه رخدادها ممکن است استرسزا باشند، زیرا صدا و ازدحام، موجب استرس میشوند شرایط پرازدحام، کنترل شما را بر ارتباطات فردی خود کاهش میدهد و توانایی حرکت آزادانهتان را برای کسب منابع، محدود میسازد. همچنین، ممکن است احساس کنید که سایر مردم، بیش از اندازه به شما نزدیک هستند و به زور وارد حریم شخصی شما شدهاند
بعضی از شرایط محیطی به شدت استرسزا هستند. مثلاً اگر پی ببرید مادهای خطرناک وارد منبع آب منطقهای که شما زندگی میکنید شده است، چه حالی پیدا میکنید؟ احتمالاً از خود میپرسید: چه مقدار از آب آلوده را مصرف کردهاید؟ آیا آسیلی به بدنتان رسیده است؟ آیا در آینده به بیماریای جدی مبتلا خواهید شد؟ آیا میتوان آب را از آلودگی پاک کرد؟ آیا پس از آن باور میکنید که دیگر خطری شما را تهدید نمیکند؟
تا این قسمت مشاهده میشود که استرس شامل واکنشهای زیستی روانی اجتماعی است و امکان دارد وقایع و شرایط گوناگون استرسزا باشند. برای مثال، درجه حرارت بسیار پایین یا بالا، سر و صدا، شرکت در امتحان، گیرکردن در ترافیک، آزمایش طبی دردآور، ازدواج و از دست دادن شغل، همگی استرسزا هستند.(۲۵)
عوامل فرهنگی اجتماعی مؤثر بر سلامت
تفاوتهای فرهنگی اجتماعی در جهان، با سلامت و رفتارهای بهداشتی ارتباط دارد. به عنوان مثال، آمریکاییهای سیاهپوست، اسپانیایی زبانها و کسانی که از طبقات اجتماعی پایینترند، در مقایسه با سفیدپوستان و افراد متعلق به طبقات اجتماعی بالاتر، عاداتهای بهداشتی و وضعیت سلامت بدتری دارند.
مدتهاست که پژوهشگران به وجود چنین تفاوتهایی پی بردهاند. اگرچه آنان در پی یافتن دلایل وجود این تفاوتها و راههایی برای کاستن از آنها بودهاند، دانش ما در مورد این موضوعات هنوز خیلی دقیق نیست. برای مثال، ما هنوز نمیدانیم که آداب و رسوم و عوامل اقتصادی اجتماعی، چگونه زندگی روزمره گروههای قومی مختلف را شکل میدهد(۲۶). به همین دلیل، تمایل به نتیجهگیریهای کلی پیدا میکنیم. مثلاً میگوییم افراد متعلق به فلان گروه اقلیت «در محیطی زندگی میکنند که مشوق رفتارهای بهداشتی نیست». روانشناسی سلامت باید برای موضوعات فرهنگی اجتماعی اهمیت بیشتری قایل شود تا در آینده بتواند راه حل های مشخصتر و مفیدتری ارائه دهد.
تحقیقات میان فرهنگی نیز به تأکید بیشتری نیاز دارد. اطلاعات پراکندههای در مورد تفاوتهای میان، شیوه زندگی، درک نشانههای بیماری، و استفاده از خدمات بهداشتی وجود دارد و اکثر تحقیقات در این زمینهها قدیمی و ناکامل است. تا کنون روانشناسی سلامت پیشرفت کندی داشته است .
در کشورهای در حال توسعه، سوء تغذیه و بیماریهای عفونی بیداد میکند. هرسال بیش از ۱۶ میلیون کودک زیر ۵ سال میمیرند ، تعداد افراد آلوده به ویروس HIV در آفریقا و سایر مناطق در حال توسعه، حیرتآور است و رشد سریعی دارد. کشورهایی که بیش از همه نیاز به تغییر عوامل خطرزای رفتاری دارند، هنوز متوجه نیستند که اصول روانشناسی سلامت میتواند به آنان در ارتقای سلامت مردم کمک کند. افزون بر این، روانشناسان سلامت باید تحقیقات بیشتری برای تطبیق اصولی که در کشورهای صنعتی دنیا کاربرد دارد، با نیازهای کشورهای دیگر، انجام دهند . (۲۵)
بهداشت روان در جهان امروز:
آرامش، امنیت خاطر و کاهش اضطراب در کشورهای مختلف براساس اعتقادات، اندیشه ها، آداب و رسوم، سنت ها و ایدئولوژی های حاکم بر جوامع آنان به دست می آید. بر همین اساس مکاتب و روش های مختلفی به وجود آمده اند تا انسان دنیای ماشینی را در کاستن از اضطراب و رسیدن به آرامش یاری دهند.
اگر انسان متمدن امروزی قربانی قحطی و طاعون نمی شود، به قحطی سلامت روان انسان مبتلا است. تشویش، اضطراب، بی هویتی و بی هدفی، فریبکاری، تردید و ناامنی فکری و اجتماعی، بزرگترین آفت دنیای امروز است.
جهان غرب که دنیای علم و تکنیک نام گرفته است، با همه پیشرفت های چشمگیر، بیش از همه مناطق گیتی در شعله های فساد، بدبختی و اضطراب روحی و روانی می سوزد و این حقیقت روشن می شود که علم، دانش، اینترنت، سفینه های فضایی و… نمی توانند سدی در برابر مفاسد اجتماعی و اخلاقی ایجاد نموده، آسایش روحی و معنوی را تأمین کنند. اکنون انسان دچار کمبود روحی و معنوی شده که با نیروی تسلی دهنده ایمان به خداوند و ایجاد یک ارتباط معنوی میان خالق و مخلوق جبران گردد.
مذهب و بهداشت روان(۲۷):
سؤالی که در این زمینه مطرح است این است که آیا افراد مذهبی، سلامت روان بهتری دارند؟ بعضی از مادیان کاملاً با این تفکر مخالف هستد. با بررسی مطالعات انجام شده در این زمینه باید به این سؤال پاسخ داد؟
محققین پس از بررسی ۱۱۵ تحقیق در مورد تأثیر مذهب به این نتیجه رسیدند که اعتقادات مذهبی ارتباط مثبتی با سلامت روان و افزایش اعتماد به نفس دارد. این تحقیقات نشان میدهند ، کسانی که هرگز به کلیسا نمی روند یا مذهبی ندارند بیش تر در خطر ابتلا به بیماری های روانی قرار دارند.
به تازگی در میان روانشناسان، گرایش هایی پیدا شده است که طرفدار توجه بیش تر به دین برای سلامت روان و درمان بیماری های روانی است. آن ها معتقدند در ایمان به خدا نیروی خارق العاده یی است که به انسان نوعی قدرت معنوی می بخشد و در تحمل سختی های زندگی به او کمک می کند و از نگرانی و اضطراب دور می سازد. فقدان ایمان، زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختی های زندگی اعلام می دارد.
گرایش به مادیات و رقابت در تملک آنها، باعث فشار روحی بر انسان معاصر و سردرگمی او شده و او را در معرض تهاجم اضطراب ها و بیماری های مختلف روانی قرار داده است. به طوری که ویلیام جیمز، می گوید: ایمان، بدون شک مهم ترین درمان اضطراب است، و نیروی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد و در جای دیگر ذکرمی کند «همان طور که امواج خروشان اقیانوس نمی تواند آرامش ژرفای آن را بر هم بزند و امنیت آن را پریشان سازد، دگرگونی های سطحی و موقت زندگی نمی تواند آرامش درونی انسانی را که عمیقاً به خداوند ایمان دارد برهم زند».
مذهب و بیماری های روانی:
معمولاً مذاهب الهی به علت ویژگی های بسیاری که مختصراً به آن اشاره می شود. جامعه اسلامی و الهی را در برابر بیماری های رنج آور روحی و روانی حفظ می کند.
(الف) مذاهب الهی پاسخگوی همه نیازهای مادی، معنوی، جسمی و روانی انسان هستند.
(ب) به انسان در طول زندگی آرامش، اطمینان، امید، نشاط و قدرت می بخشد.
(ج) انسان را از رکود، جمود و انحطاط فکری بازداشته و در رشد و تکاملش یاری و مدد می رساند.
(د) به انسان ثبات شخصیت، ثبات قدم، تعادل در فکر، عواطف و رفتار و در نتیجه سلامت روان می بخشد و از بسیاری از مشکلات عاطفی و روانی مثل: افسردگی، خودکشی، دگرکشی، اضطراب، دوگانگی در شخصیت، اختلال شخصیتی، پرخاشگری، بی کفایتی، بزهکاری، بیماری های اضطرابی و سایکوتیک های غیرعضوی مصون و حفظ می کند.
روح مطلب در یک روایتی از پیامبر اکرم (ص) ترسیم شده است:
«ای بندگان خدا شما مانند بیمار و پروردگار جهانیان مانند طبیب است، پس صلاح بیمار در آن چیزی است که طبیب تجویز می کند، صلاح بیمار در اشتها و میل او نیست، پس تسلیم فرمان خداوند باشید تا رستگار شوید».
یک انسان با برخورداری از ایمان به خدا و دعا و نیایش به درگاه او، از بسیاری از صفات زمینه ساز بیماری های روانی نظیر بی هدفی، پوچی، احساس تنهایی، یأس و ناامیدی و بسیاری از اختلالات شخصیتی همچون بدبینی، حسادت، خصومت، پرخاشگری، احساس حقارت و بی ارزشی محفوظ است، لذا بیماری های روانی در انسان های بی ایمان و بی هدف بیش تر از سایرین مشاهده می شود.
ایمان و استرس:
اعتقادات مذهبی و درونی، استرس مربوط به اتفاقات غیرقابل پیشگیری زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. به عنوان مثال در مواجهه با مرگ و بیماری، ایمان، اضطراب و افسردگی را کاهش می دهد .
گزارش بررسی بر روی ۱۲۴ نفر که به طور ناگهانی یک فرزند خود را از دست داده بودند نشان میدهد که افراد مذهبی از حمایت اجتماعی بیشتر برخوردار بوده و نیز برای فقدان عزیزان خود معنایی یافته اند.
اصولاً ایمان، تأثیر بسزایی در نفس انسان دارد چرا که اعتماد به نفس؛ قدرت او را بر صبر و تحمل سختی ها زندگی افزایش می دهد و احساس امنیت و آرامش را در نفس او مستقر می سازد و در درونش آسودگی خاطر به وجود می آورد و انسان به این ترتیب غرق در احساس خوشبختی می شود.
مؤمن واقعی انسانی است که امکان ندارد ترس یا اضطراب و استرس بر او چیره شود، از مصائب روزگار و حوادث دهر نمی هراسد. او از گرفتار شدن به امراض یا پیش آمدن حوادث ناگوار و وقوع فاجعه باکی ندارد زیرا عقیده دارد که حوادث خوب یا بدی که برای مردم روی می دهد آزمایشی از طرف خداوند است تا معلوم شود چه کسانی در هنگام شادی و گشایش سپاس می گویند و یا به وقت گرفتاری صبر پیشه می کنند. به همین دلیل است که مؤمن هنگام گرفتار شدن به بلا و شر، شکوه و زاری نمی کند، بلکه صبر و بردباری را پیش می گیرد و خدا را شکر می کند و از او می خواهد که شر و گرفتاری را از او دور سازد.
ایمان و احساس امنیت:
کلیه مکاتب روان درمانی در این که دلیل اصلی بروز عوارض بیماری های روانی اضطراب است متفق القول اند ولی در تعیین عوامل اضطراب برانگیز، اختلاف نظرهایی با هم دارند.
این مکاتب هدف اصلی روان درمانی را، رهایی از اضطراب و به وجود آوردن امنیت در انسان می دانند اما برای تحقق این اهداف کاملاً موفق نبودند.
بررسی مقابله مذهبی در دانشجویان مضطرب بیان می کند که گر چه رابطه بین مقابله مذهبی، سلامت روانی و بیماری روانی پیچیده است. اما آشکار است که شعائر مذهبی، نقش مهمی را در پیشگیری و کاهش مشکلات هیجانی و روانی بازی می کنند.
شایان توجه است که ایمان به خدا نوعی پیشگیری اولیه محسوب می شود و اگر از کودکی در نقش انسان استقرار یابد، مصونیت از بیماری های روانی را به انسان می بخشد. قرآن کریم نیز امنیت و آرامشی را که ایمان در مؤمنین ایجاد می کند را چنین توصیف می کند.
آن ها کسانی هستند که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خداوند مطمئن است، آگاه باشید با یاد خدا دل ها آرامش می یابد.
عبادات و بهداشت روان:
خداوند متعال عباداتی مانند نماز، روزه، زکات، حج و… را واجب نموده است تا انجام منظم و مرتب آن ها بتواند تأثیر دایمی بر بهداشت روان و شخصیت مؤمنان داشته باشد که در ادامه به اختصار به آن اشاره می گردد:
(الف) نماز و بهداشت روان:
نماز، نمازگزار واقعی را از اضطراب و دغدغه دور نگه می دارد، به او آرامش روح و روان می بخشد و بر اثر آرامش روانی، اعصاب، قلب و دیگر اندام های بدن نیز به آرامش می رسند. نماز، یاد خداست و یاد خدا قلب را مطمئن می کند و انواع بیماری هایی که نفوس انسان ها به آن ها گرفتار است را معالجه می کند، نماط طاعت پروردگار است و فرمان بردن از خدا و بندگی اش، آزمندی را می زداید، روح بی نیازی و توکل به خدا و امید به خدا را در انسان زنده می کند و او را از تنهایی و بی پناهی و هراس می رهاند.
امام علی (ع) می فرمایند :
«یاد خدا داروی انواع بیماری های روانی است».
نمازگزار حقیقی، پاک نهاد و روشن روان است و روشنی ضمیر و صفای باطن خاص که او دارد، ره آورد نماز است. استعمال عطر و بوی خوش که برای نماز سفارش شده است یک حالت روانی مطلوب را در نمازگزار ایجاد می کند. نماز، انسان را از معنویت سرشار می کند، غم را می زداید، و قلب را از فشارهای ناشی از غصه خلاص می سازد، عناصر موذی روحی با نماز از بین می روند.
(ب) دعا و بهداشت روانی:
ارتباط با خدا و نیز صحبت کردن با خدا اثرات مثبت فراوانی دارد. دعا از دیدگاه قرآن کریم وسیله و راهی است برای رسیدن به معبود، برای نجات؛ نجات از اندوه ها، فشارها و بحران ها، برای پیدا کردن عالی ترین معنی و کامل ترین امید برای زندگی دعا وسیله ساز است و گاهی خود وسیلیه است اما به معنی رها کردن سایر وسایل نیست، بلکه دانستن و پی بردن به این است که خداوند مؤثر است و اثر از اوست. الکسیس کارول، فیزیولوژیست مشهور می گوید:
دعا، محکم ترین و بالاترین حلال مشکلات است. تأثیر دعا واقعاً شگفت انگیز است. قدرت دعا، نشانه آزاد شدن انرژی است. همانطور که به کمک تکنیک های علمی، انرژی اتمی را آزاد می کنند با بهره گرفتن از قدرت دعا می توان انرژی معنوی را آزاد ساخت آثار این قدرت انرژی زا بر بسیاری از مردم آشکار است. گاندی ناجی هندوستان می نویسد: