- منطقه چهارم، محل سکونت طبقه ممتاز، مرفه و بعضاً متوسط شهری است.
-
-
- منطقه پنجم، شامل حومههای خوابگاهی و شهرکهائی است که ساکنین آنها، برای اشتغال در شهر در طول روز به شهر میروند و عصرها مراجعت می کنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
به اعتقاد برگس در شهرهای بزرگ، این مناطق پیوسته متراکم میشوند و جابجایی مؤسسات و مردم از منطقهای به منطقه دیگر به طور مداوم انجام می شود (شکویی، ۱۳۸۷، ۵۱۱ ).
۲-۷-۲- ساخت قطاعی شهر(نظریه همرهویت)
با ارائه یک الگوی بسط یافته و در انتقاد به الگوی منطقه بندی برگس، هومر هویت نظریه ساخت قطاعی شهر را در سال ۱۹۳۹ بیان کرد(شکویی و موسی کاظمی،۱۳۸۸، ۱۳۵) نظریه هویت متأثر از نظریه ارنست برگس بود با این تفاوت که در نظریه همرهویت گسترش شهر به جای قالبهای دایرهای و جانبی به صورت قطاعی از دایره و در شکل شعاعی است که از مرکز شهر آغاز شده و در طول راههای اصلی پیش میرود یادآوری این نکته ضروری است که نظریه ساخت قطاعی شهر سالها قبل از همرهویت بوسیله ویلیام هرد مطرح شده بود . ویلیام هرد معتقد است که «شهر در همه جهات به نسبت توسعه نمییابد زیرا راه های عبور در جهات مختلف شهر با هم اختلاف دارند و همین مسئله است که در قیمت زمینهای شهری موثر میافتد. هویت در طرح پیشنهادی خود علاوه بر فاصله، جهت را نیز از مرکز شهر رو به پیرامون و حاشیه شهری مورد توجه قرار داد چرا که توسعه شهری همیشه به مانند قشر حلقهای متحدالمرکز انجام نمیگیرد گاهی این توسعه قطاعی شکل به محور شعاع معینی از مرکز رو به پیرامون شهر در حال گسترش است. بر طبق نظریه «هویت»استقرار ساکن انسانی به تبع شرایط اقتصادی گروه های اجتماعی در جهت و سمت معینی از شهر شکل میگیرد آنجا که عوارض ناهنجار جغرافیایی وجود ندارد و فضاهای باز و شرایط زیست محیطی مناسب وافق های آرام بخش طبیعی را با چشم اندازهای زیبا بتوان در اختیار طبقه مرفه جامعه گذاشت. همان گونه که جامعه مرفه شهر شیکاگو همه در کنار دریاچه میشیگان سکنی گرفتهاند. بنابر عقیده هویت گروه های درآمدی متفاوت در شهربه جای سکونت در دوایر دور مرکز، در بخشهای مجزا که تشخیص پذیرند، زندگی می کنند. این بخشها دربرگیرنده واحدهای همسایگی هم سنخ بوده و مترصد رشد در طول خطوط ارتباطی در جهات مربوط مربوط به خود هستند. در این الگو نواحی مسکونی گروه های پر درآمد از یک یا دو طرف با نواحی گروه های درآمدی متوسط همسایه می شود. مضاعف بر این، مناطق دارای اجارهبهای بیشتر بسوی زمین بلند دور از خطر سیل ومردابها گرایش مییابند. مناطق مسکونی گروه های کم درآمد با تراکم بسیار بالا به سبک مشابه، امّا به صورت جانشین و جایگزین به طرف واحدهای همسایگی ثروتمند رشد می کند آنها در فاصله نزدیک به بخش صنعتی و در مجاورت مناطق مسکونی گروه های متوسط جامعه مکان یابی می کنند (خمر، ۱۳۸۵ ،۱۵۸).
۲-۷-۳- نظریه ساخت ستارهای شهر
نظریه ساخت دایرهای شکل شهر، نمودار حالت یک شهر ساکن و ثابت نمی باشد. بلکه دراغلب موارد به علت رشد و توسعه شهر، متحرک و غیرثابت است. توسعه شهر می تواند به دو صورت عملی باشد: یا دراطراف خود توسعه پیدا کند، و یا به وسیله عمل تمرکز درداخل آن رشد پیدا نماید.
به موازات افزایش جمعیت، سازمانها و تاسیسات بخش مرکزی شهرها، مراحل مختلف اکولوژی شهری( جدایی گزینی، هجوم و جایگزینی ، توالی و تسلسل و…) ظاهر می شود و در اثر ایجاد موج توسعه، شهر به نواحی اطراف و بیرونی خود توسعه مییابد. حرکت جمعیت، تاسیسات، صنایع و سازمانهای شهری به اطراف شهرها، به یک شکل عمل نمینمایند و از جهات مختلف شهر به سوی ناحیه مرکزی شهر، به یک مقیاس صورت نمیگیرند. در مقابل توسعه شهر، وجود موانع طبیعی مانند شیبهای تند، تپهها و کوهها، عاملی بازدارنده است، و لذا شهر یا بدان جهات توسعه پیدا نمیکند و یا درصورت توسعه، مشکلات و افزایش هزینههایی را به دنبال دارد.
درجریان دگرگونیهایی که درنتیجه عملکرد امکانات حمل و نقل و شبکه راه ها در سطوح شهری مشاهده میگردد، شکل دایرهای مناطق متحد المرکز تعدیل یافته و به شکل شعاعی و یا ستارهای تبدیل می شود و به توسعه شهر، ساخت ستارهای میبخشد (شیعه،۱۳۸۸، ۶۳).
۲-۷-۴- ساخت چند هسته ای(نظریه چانسی هاریس وادوارد آلمن)
چنسی هریس و ادوارد اولمن با بهره گرفتن از نظریه های مناطق دایرهای شکل ارنست برگس و ساخت قطاعی همر هویت به تنظیم وارائه نظریۀ تازهای توفیق یافتند که در جغرافیای شهری با عنوان «ساخت چند هستهای » معروف است. این دو جغرافیدان عقیده دارند استفاده از زمینهای شهر اغلب در اطراف چند هسته مستقل شهری ظاهر می شود نه در کنارههای یک هسته یا یک مرکز معیّن. در این نظریه هسته و مرکز به عواملی اطلاق میگردد که در اطراف ان امکان توسعه شهر وجود دارد، مانند عوامل مسکونی، صنعتی، دانشگاهی، خرده فروشی، عمده فروشی، مذهبی، زیارتگاهی و گذران اوقات فراغت. به عبارتی دیگر یکی از علل پیدایش هستههای شهری، وجود فعالیتهای معیّن و تخصصی در منطقه یا گوشه ای از شهر است(شکویی، ۱۳۸۷، ۵۲۰-۵۲۲).
در بیشتر شهرها پنج منطقه یا هستۀ کاملاً مشخص دیده می شود:(شکویی، ۱۳۸۷، ۵۲۳ ).
۱- بخش مرکز تجارت شهر ۲- منطقه عمده فروشی و صنایع سبک در مجاورت مرکز مهم حمل و نقل شهری؛ ۳-منطقه صنایع سنگین در حاشیه امروزی شهرها ۴- مناطق مختلف مسکونی ۵- حومههای خوابگاهی اطراف شهرها
۲-۷-۵- ساخت عمومی شهر (نظریه رابرت دیکنسن)
بر اساس نظریه رابرت دیکنسن، محدودههای ساخت شهر به قرار زیر است:
الف – منطقه مرکزی: شامل مرکز و بخش قدیمی شهر، که مجموعه ای ازمراکز عمده فروشی، خرده فروشی، تجاری و اداری و بخشی از واحدهای مسکونی است.
ب- منطقه میانی: که شامل یک منطقه مسکونی متراکم می شود و صنایع سبک کوچک را نیز، درخود جای داده است.
ج- منطقه بیرونی: که اصولاً به عنوان یک منطقه مسکونی بشمار می آید. این منطقه، منطقهای باز با فضاهای پر وسعت و پارکهای عمومی است. دراین منطقه، خصیصه های شهری در محل تقاطع وسایل ارتباطی، یک هسته قدیمی، یک بازار محلی، یک روستا یا هسته کهن صنعتی شکل یافته و همه جا گیر می شود.
د- حاشیه شهر یا مرزهای دهشهر: که یک منطقه بیرونی حومه شهری است و آنسوی مرزهای اداری شهر واقع شده است و یک حوزه پروسعت روستایی به شمار میرود. با توسعه شهر، مناطق مسکونی پیش رفته و صنایع جدید درمسیر راه های ارتباطی مهم و دراطراف شهرکها و روستاها ایجاد میشوند (شیعه،۱۳۸۸، ۶۵).
۲-۷-۶- ساخت طبیعی شهرها
اساس این نظریه بر ویژگیهای جغرافیایی شهر استوار است، بدین سان که مشخصات طبیعی شهر و خصوصیات فرهنگی مردمی که در آن زندگی می کنند، ساخت حوزه طبیعی شهر را مشخص می کند. این نظریه به طبیعت انسان و فرهنگ او بیش از موقع فیزیکی سکونتگاه های شهری اهمیت میدهد، میتوان گفت ساخت شهر در این نظریه یک ساخت گروهی و اجتماعی است. اصول کلی این نظریه درباره جامعه شهری و ساخت شهر اینست که پیروان و افراد یک مذهب، یک نژاد، یک ملت یا یک گروه ویژه فرهنگی سعی دارند در حوزه همکیشان و هم نژادان خود زندگی کنند (شکویی، ۱۳۸۷، ۵۲۸).
۲-۷-۷- ساخت خطی- کریدوری
درگذشته شهرها به همراه عوامل چندی توسعه ستارهای شکل مییافتند و در این توسعه، اوج تراکم در طول راهآهنهای شعاعی، خطوط ارتباطی سریع و خطوط واگونهای برقی دیده میشد، ولی در سالهای اخیر، ایجاد بزرگراهها و استفاده از اتومبیلها و ترامواها زمینه توسعه شهرها را فراهم کرده و بتدریج زمینهای آزاد و برهنه حوزه های شهری زیر پوشش تأسیسات و سازمانهای مردمی قرار گرفته است. توسعه کریدورها با امکانات مساعد و قابلیت دریافت همه نیازها و خواسته های جوامع قرن بیستم، یکی از عوامل اصلی توسعه شهری در سالهای اخیر است که اسکلت بندی و قالبهای آن را بزرگراههای جدید و خطوط آهن برقی سریع السیر، همزمان و با هم شکل دادهاند (شکویی ،۱۳۸۷، ۵۳۴).
درسیستم خطی یا کریدوری، بعضی از شهرها وظایف جدیدی را میپذیرند و برتر و سریعتر از سایر شهرها به توسعه خود میپردازند و مرزهای شهرهای متروپلیتین را گسترش می دهند. بهم پیوستگی شهرهای حوزه های متروپلیتین یه صورت خوشهای یا خطی، در طول یک کریدور سازمان مییابد و شکل میگیرد و گاهی با توجه به معیارهای ویژه جغرافیایی، مگالوپلیس به وجود می آورد(شیعه، ۱۳۸۸، ۶۷).
۲-۸- الگوی گسترش شهرهای جهان
بروز انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ و ۱۹ تحولات بزرگی را در عرصه شهرها بوجود آورد که مهمترین آن افزایش جمعیت زیاد شهرها و به طبع آن گسترش کالبدی و فیزیکی این شهرها بود که نمونه بارز آن ظهور کلان شهرها بود. مهمترین نتیجه افزایش شدید جمعیت شهری، فشارهایی است که به دلیل تقاضاهای زیاد برای اقامت و خدمات وابسته به آن، بر روی زمین وارد می شود و این فشارها نیز با رشد بیرویه جمعیت ناشی از مهاجرتهای روستا به شهر شدیدتر میشد. پس از جنگ جهانی دوم عمدهترین الگوی رشد شهری، الگوی شهر ماشینی و به صورت پراکنش شهری بوده است. الگویی که به صورت کم تراکم رخ داده و پیامدهای ناگوار زیادی را همچون نابودی زمینهای کشاورزی، مشکلات خدمات رسانی به دنبال داشته است .بروز این نارسائیها سبب گشته است تا کشورهای توسعه یافته از دهه ۱۹۷۰ درانطباق با پارادایم توسعه پایدار در جستجوی الگوی پایدارتر شهر باشند و در همین راستا جهت دستیابی به تراکمهای بالا، توسعه درونی شهرها، کاهش مصرف فضا، انرژی و افزایش دسترسی شهروندان به خدمات شهری الگوی شهر فشرده تعریف و معرفی گردد (مختاری ملک آبادی، ۱۳۹۱، ۹۶). اگرچه تصاحب و تملک سطح اراضی شهری در مقیاسهای مختلف پیش از پیش صورت میگیرد، ولی نوع مصرف زمین، به دلیل تمایزات جمعیتی، فرهنگی، تولیدی و صنعتی، از کشوری به کشور دیگرمتفاوت میباشد.برای روشن شدن بحث ابتدا گسترش شهری را در جهان در کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و سپس در ایران مورد بررسی قرار می دهیم و از هر کدام چند شهر را به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار میدهیم.
۲-۸-۱- الگوی گسترش شهری در کشورهای توسعه یافته
گسترش شهری در کشورهای در حال توسعه با کشورهای توسعه یافته از جهت علل، فرایند و شکل آنهاکاملاً با یکدیگر متفاوت است و به تبع آن سیاستهای گسترش شهری نیز در هرکدام از این کشورها شکل ویژهای دارد. میتوان گفت افزایش روند جمعیتهای شهری به پدیده انقلاب صنعتی برمیگردد. پیدایش و اهمیت این پدیده متناسب با درجه و سطح صنعتی شدن کشورهاست. در اروپا، انگلستان صحنه اولین نمایش این جنبش است، امری که در نخستین سرشماری سال ۱۸۰۱ محسوس میباشد. در فرانسه و آلمان این جنبش در سالهای ۱۸۳۰ احساس میگردد». به عقیده پیترهال آنچه در توسعه روز افزون روند شهرنشینی تاکنون بیش از هر عاملی موثر بوده است، انقلاب صنعتی و تحولات ناشی از آن است (حسین زاده دلیر،۱۳۸۸، ۱۱۰). بنابراین عوامل رشد شهری را در کشورهای توسعه یافته میتوان در تحولات پیچیده اقتصادی، فنی که اساس انقلاب صنعتی بوده اند نظیر توسعه وسایل حمل و نقل، ازیاد جمعیت کشورهای پیشرفته، مشاغل در بخش خدمات، عوامل اجتماعی و رشد جمعیت به عنوان نیروی اقتصادی، رشد حومههای مسکونی وسیع در اطراف شهرهای بزرگ دانستند.
روند حاکم بر توسعه شهری در این کشورها عبارتند از: (۲۳۵، ۲۰۰۰، Merlin).
دوره اول: گسترشهای شهری که خارج از منطقه شهری اتفاق افتاد.
دوره دوم: گسترشهای شهری در نواحی که در داخل منطقه شهری اسقرار یافتهاند.
دوره سوم یا امروزین آن:گسترش شهر در تداوم با شهر اصلی (مرکزی) که در واقع ادامه گسترش کالبدی شهرهای قدیمی و یا شهرهای جدید است.
به عبارت دیگر در کشورهای توسعه یافته انگیزه اولیه توسعه شهری بعد از تحولات انقلاب صنعتی و خصوصاً در قرن ۱۹ در انگلستان در مورد سر و سامان دادن به زندگی ماشینی و ارتباط آن با سایر احتیاجات مادی و معنوی انسان، ایجاد دهکدههای هارمونی را اعلام داشت. بعدها در سال ۱۸۹۸ ابنزرد هاوارد که نتیجه مطالعاتش را در خصوص تنظیم زندگی ماشینی در شهرها تحت عنوان «فردا راهی مسالمت آمیز، رفرمی حقیقی » و در چاپ بعدی به سال ۱۹۰۲ تحت عنوان جدید باغشهرهای فردا منتشر ساخت و در ادامه جنبش گسترش شهری تحت عنوان باغشهرها، شهرکهای اقماری ساخته شده بوده است (سلیمانی،۱۳۸۲، ۱۵-۱۶).
به عنوان مثال، در ایالات متحده آمریکا، هرسال شهرها ۴۰۰ هزار هکتار از اراضی مرغوب و ۸۰۰ هزار هکتار از اراضی نامرغوب را میبلعند. با ادامه این وضع پیش بینی شد که تا سال ۲۰۰۰، ایالات ماساچوست و نیویورک ۵۰ درصد، کانکتیکات ۷۰ درصد، نیوهمپشایر و ردآیلند تمامی اراضی مرغوب کشاورزی خود را از دست بدهند (تقوایی، ۱۳۸۵، ۱۳۴ ).
اطلاعات موجود نشان میدهد که امروزه شهرهای کشورهای اروپایی بویژه آمریکای شمالی، به دلیل نابودی زیست مشترک انسانها، گسترش فرهنگ حومه نشینی و ویلانشینی و کلاً تغییر الگوی سنتی کاربری زمین، فضای بیشتری را تصرف مینمایند. همچنین در برخی از کشورهای جامعه اروپایی در اثر وجود مواد غذایی مازاد، بیتوجهی به حفظ اراضی مرغوب به آسانی صورت میگیرد. بورس بازان خواهان زمین بیشتری برای ساختمانسازی در مناطق روستاییاند، زیرا توسعه در زمین جدید نسبت به زمینهای موجود، در سطح شهرها ارزانتر تمام می شود(محمد زاده، ۱۳۸۶، ۹۷-۹۵).
۲-۸-۲- گسترش شهری در کشورهای در حال توسعه
درقرن بیستم تمامی کشورهای در حال توسعه وارد کردن تکنولوژی و نهادهای غربی را بعنوان بخشی از کوششهای خود درجهت امروزی کردن کشور و شهر، تشویق کردند. با تغییر فضای تجاری، صنعتی و فنی سایر تحولات نیز از پی آنها آمدند. از بین تغییرات یاد شده، مهمترین تغییر رشد جمعیت شهری است که در آغاز به تانی و پس از جنگ دوم به شکلی فزاینده صورت گرفت. پدیدار شدن الگوهای جدید در روابط تجاری بیشتر بر واردات تولیدات کشورهای توسعه یافته تأکید داشت. این در حالی بود که کشورهای توسعه یافته برای سرعت بخشیدن به تقویت این الگوی تجاری در صدد تخریب نظام تولید کشورهای در حال توسعه برآمدند. این روند باعث شد که نظام تولیدی روستاهای مبتنی بر فعالیتهای کشاورزی رو به اضمحلال گذارد و موجب گردد که یک مهاجرت دائمی از طرف روستاها به شهرها برای تأمین درآمد بیشتر روی دهد و با بهبود وضعیت بهداشتی جمعیت شهرها رو به فزونی گذارد(سلیمانی، ۱۳۸۲، ۱۷) و این رشد جمعیتی شهری مسائل و مشکلاتی با خود داشت که یکی از آنها توسعه فیزیکی شتابان شهری بود.
توسعه شهری در بسیاری ازکشورهای آسیایی با رشد کالبدی یعنی گسترش به خارج از حوزه مادر شهرها و محدودههای شهری و پخش شعاعی از مرکز شهر به تمام جهات مشخص میشود. در چین گروهی که باعث گسترش، ناموزون شهری شده اند فقرا بوده اند که به دلیل ارزش زیاد زمین در مرکز شهر مجبور به حاشیه نشینی و درنتیجه رشد حومهها و پراکندگی توسعه شهری شده اند( قربانی، ۱۳۸۹، ۶ ).
به عنوان مثال درچین بین سالهای ۱۹۹۰ -۱۹۵۰ جمعیت شهری ۶/۲۱ درصد افزایش یافته در حالی که مساحت شهرها در همین مدت۴/۹۰ درصد افزایش داشته و این رشد زمین شهری بسیار شدیدتر از رشد جمعیت شهری است.
ادارۀ آمار چین در یک تحقیق نشان داده است که بین سالهای ۱۹۸۶- ۱۹۹۶ ۸/۵ میلیون هکتار زمین کشاورزی این کشور از بین رفته و یا تغییر کاربری داده که ۵۲/۱۸ درصد از این مقدار تحت ساختارهای شهری قرار گرفته است. این بدین معنی است که حدود یک پنجم خسارت زمین کشاورزی، نتیجۀ رشد شهری بوده است(تقوایی، ۱۳۸۵، ۱۳۴ ).
شهر سائوپولو در برزیل نمونه غم انگیز دیگری از توسعۀ مناطق شهری در کشورهای در حال توسعه میباشد. این شهر در سال ۱۹۳۰ با یک میلیون نفر جمعیت، تنها ۱۵۰ کیلومتر مربع وسعت داشت. در سال ۱۹۶۲ جمعیت آن به چهار میلیون نفر و مساحت آن به ۷۵۰ کیلومتر مربع رسید و در سال ۱۹۸۰ با داشتن ۱۲ میلیون نفر جمعیت، مساحت آن از ۱۴۰۰ کیلومتر مربع بالغ گردید. نتایج مطالعات نشان میدهد که این شهر سالانه به طور متوسط ۶۰ کیلومتر مربع بر وسعت خود میافزاید. همچنین شهر قاهره در کشور مصر سالانه ۵۰۰ هکتار از زمینهای حاصلخیز دلتای نیل را به زیر ساخت وسازهای جدید میبرد. (محمدزاده، ۱۳۸۶، ۹۷-۹۸).
۲-۹- الگوی گسترش شهری در نواحی شهری ایران
رشد و توسعه شهرها بر اساس حوادث مختلف، در تمام ادوار تاریخی دارای افول و صعود بوده است. امّا آنچه که اساس شهرنشینی و توسعه شهرهای امروزین را بنیان نهاد به قرن هیجدهم میلادی باز میگردد.(ابراهیم زاده، ۱۳۸۸،۱۲۵).
توسعه و پراکنش ناموزون شهرها در کشور ما شاید حادتر از بسیاری از کشورهای توسعه یافته باشد. در بررسی پیشینه توسعه شهرهای کشور میتوان گفت که شهرهای ایران دو سناریوی رشد را تجربه کرده اند: سناریوی رشد شهر در مدل ارگانیک که تا دوره پهلوی و بخصوص قبل از اصلاحات ارضی دهه ۴۰ در توسعه فضایی شهرها حاکمیت داشته و تأثیر آن بیشتر به صورت درونریزی جمعیت شهری بوده است. دراین فرایند تغییرات ساختاری عموماً محتوایی بوده و الگوی رشد شهر فشرده مانده بود .سناریوی دیگری که شهرهای ایران در ربع قرن اخیر در مرحله رشد شهری از سرگذرانده، مدل رشد غیر ارگانیک بوده است. در این فرایند رشد فضایی بسیار سریعتر از رشد جمعیت و نیاز واقعی شهر بوده و شهرها دچار گسترش پراکنده بیرویهای شده است. این مسأله در دوران پس از انقلاب اسلامی پیچیده گردید. رشد سریع جمعیت شهری پس از انقلاب زمینه ساز گسترش انفجاری در شهرهای کشور بخصوص شهرهای بزرگ بود.(پورمحمدی، ۱۳۹۰، ۳۷).
با گسترش سریع شهرها و افزایش رشد شهرنشینی، سطح بسیار زیادی از اراضی اطراف شهرها به زیر ساختمان رفته و تعادل زیست محیطی بین سطح شهر و باغات و اراضی کشاورزی به هم خورد. گسترش فیزیکی شهرها بدون برنامه و بدون هیچ نظارت و کنترلی از طرف سازمانهای دولتی صورت گرفت. بین کاربری اراضی شهری عدم تعادل و توازن برقرار شده و قسمت زیادی از سطح زیر ساخت شهرها به ساختمانهای مسکونی و شبکه های معابر اختصاص یافت. با توسعه شهرها در این دوره بافت پیوسته شهری تبدیل به بافت گسسته شد. یکپارچگی کالبدی از بین رفته و بخشهایی از شهرهای بزرگ بصورت نواحی اقماری، حومهای و شهرکها، در اطراف شهرها شکل گرفتند(مشهدیزاده دهاقانی،۱۳۸۹، ۴۳۲). به بیان دیگر در دهههای اخیر، رشد شتابان شهرنشینی در ایران به گونه ای صورت پذیرفته که فاصله جمعیت کلانشهرها با شهرهای متوسط و کوچک، روز به روز افزایش یافته و نظام توسعه شهری کشور را با مشکلات و تنگناهای عدیدهای روبه رو ساخته است (حسینزاده دلیر و دیگران، ۱۳۹۱، ۵۶ ). در واقع رشد و توسعه بیتناسب شهرها و تراکمهای خارج از اندازۀ آنها از جمله مشکلات و مسائل شهرهای امروزی است که منجر به پدیدههایی همچون حاشیه نشینی شده است. بدین ترتیب مهمترین مسائلی که رشد بیرویه شهرها در اثر توسعه حومهنشینی بوجود آورده است اینها هستند: ناهنجاریهای کالبدی، ناهنجاریهای تأسیساتی، آسیبهای اقتصادی و آلودگیهای زیست محیطی. بنابراین با وجود چنین کاستیهایی فضاهای شهری در پاسخگویی صحیح به نیازهای شهرنشینی سریع و شتاب آلود ناتوان ماندهاند. اینک عدم حاکمیت برنامه های اصولی شهرسازی بر رشد شهرها، منجر به عقب ماندگی روند شهرسازی از شهرنشینی گردیده است چرا که برنامه ریزی برای رشد تنها ایجاد خانههایی به منظور اسکان دادن مردم نیست بلکه جوابگویی به نیازهای روزمره آنان در برآورده کردن احتیاجات رفاهی، آموزشی، بهداشتی، تفریحی و نظایر اینها نیز هستند(ابراهیم زاده، ۱۳۸۸، ۱۲۵).
امروزه نیز بر اثر الگوهای سنتی حاکم بر طرحهای توسعه شهری و متاثر از مدیریت شهری حاکم، الگوی شهری در کشور ما یک الگوی پراکنده با گسترش افقی شهرها است و برای کاهش مشکلات فراوان فراروی شهرها چارهای به جز حرکت به سمت شهرفشرده نداریم (مختاری ملک آبادی و دیگران، ۱۳۹۱، ۹۶
۲-۱۰- دلایل و عوامل عمده رشد سریع و گسترش فیزیکی شهرهای ایران
دلایل و عوامل عمده رشد سریع و گسترش فیزیکی شهرهای ایران را میتوان در قالب موارد ذیل دسته بندی کرد(احد نژاد روشتی، ۱۳۹۰، ۷).
- فقدان مبانی آمایش سرزمین در ایران، نظام شهری کشور را نابسامان کرده است.