وقتی سالکی به توبه خود ببالد مانع تکامل اوست «ثم النظر الی التوبه و السکون الیها و الا دالال بها» (مکی، ۱۹۹۵، ص۳۸۵) «چه بسا تائبی که عجب او را فاسد نمود و چه بسا هلاکت از خودبینی باشد» (مجلسی، بی تا، ج ۷۲، ص ۳۲۱).
«اذا قُلت ما اَذنبت قالت مجیبه
حیاتک ذنب لا یقاس به ذنب
چون به او گفتم چه گناهی کرده ام به من گفت وجود تو گناهی است که از هر گناهی بزرگ تراست» (هجویری،۱۳۸۴،ص۴۳۳).
شبی داود علیه السلام زبور را تلاوت می کرد و به عجب گرفتار شد قورباغه ای به او گفت: «ای داود از بیداری شبی تعجب می کنی در حالی که چهل سال است من زیر این سنگ به یاد خدا هستم و ذکر خدا می گویم»
در حدیث آمده است گناهی که تو را ناراحت می کند بهتر از کار نیکی است که تو را به عجب آلوده کند «سیئه تسوءک
خیرعندالله من حسَنَه تعجبک» (مجلسی، بی تا، ج۷۲، ص۳۱۶) توبه، از بزرگترین عبادات خداست ولی باید از آفت عجب محفوظ باشد.
۳ـ ۴ـ ۱۲ توبه ناقص
مرتبه دیگر آن است که تائب از برخی گناهان توبه کند و از برخی دیگر به جهتی توبه نکند مثلاً به گمان خود چون غیبت چیز مهمی نیست و مردم آن را انجام می دهند، از آن توبه نمی کند امّا از زنا توبه کند ؛ این ناشی از جهل به موضوع است.
در قرآن کریم می خوانیم: «افتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض» (بقره، ۸۵)آیا به بعضی ازدستورات کتاب خدا ایمان می آورید وبه بعضی کافر می شوید؟
۳ـ ۴ـ ۱۳توبه از کوتاهی در عمل به وظیفه
توبه ازکوتاهی در شناخت و عمل به وظیفه بندگی است (فتکون توبته بعد ذلک من تقصیره عن القیام بحقیقه مشاهدته و یکون استغفاره لما ضعف قلبه و نقض همه عن معاینه مشاهده لعلو مقامه و دوام فریده و اعلامه (مکی، ۱۹۹۵، ص ۳۸۵).
۳ـ ۴ـ ۱۴ مراتب توبه از دیدگاه ابوطالب مکی
ابوطالب مکی مراتب توبه را چنین تبیین می نماید:
۳ـ ۴ـ ۱۴-۱گروه های چهارگانه مردم:
«مردم چهار گروه هستند اول کسانی که از گناه توبه می کنند؛ در توبه و انابه ایستادگی دارند؛ معصوم هستند که هیچ وقت به گناه برنگردند؛ اینها صاحبان نفس مطمئنه اند.
دسته دیگر مؤمنانی هستند که صاحب نفس لوامه اند که بدون قصد گناه می کنند
دسته دیگر گروهی هستند که گاهی گناه می کنند و گاهی توبه می کنند و از گناه محزون می شوند؛ خدا را طاعت می کنند؛توبه را به تأخیر می افکنند؛ قصد ایستادگی در مقابل گناه را دارد؛ مقامات تائبان را دوست دارد؛ قلبش به مقامات صدیقین شاد است .
در حالی که وقت آن نیامده و به آن مقام نرسیده است ؛به سبب آن که هوای نفس محرک اوست. عادت او را به سمت گناه سوق می دهد و غفلت او را فرا می گیرد ؛ در این میان توبه می کند و دوباره رجوع به گناه می کند، توبه را به تأخیر می افکند.
امید است به سبب اعمال خوب و پوشاندن کارهای بد عاقبت او نیک باشد، یا از تکرار گناهانش انتظار می رود که عاقبت او شر باشد.
نفس او مسوله است و از جمله ی کسانی است که عمل صالح و طالح را با هم انجام داده اند. هوای نفس بر او غالب است و اهل شقاوت است و یا خداوند با نظر رحمت خود به او نگاه می کند و نواقص او را جبران می نماید و ملحق به منازل مقربین می شود.
و نفر چهارم که بدترین بندگان است نکبت آنها را خواهد گرفت؛ کمترین بخشش از جانب خدا به آنها می رسد؛ آن بنده ای است که مکرر گناهانی مانند هم یا بزرگتر از دیگری انجام می دهد؛ تا آنجا که می تواند گناه می کند و در فکر آن نیست که از گناه دست بردارد؛یا با حسن ظن خود به وعده و پاداش الهی امیدوار باشد و برای امان از خشم خدا، هراسان نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
باید گفت: توبه نهایت ندارد» (همان، ص۳۹۰)؛«و لا نهایه لتوبه العارف و لا لغایه وصفه» ؛ « هر حال و مقامی، مشاهده و مکاشفهای، توبۀ جداگانه دارد «لکل مقام توبه و لکل مشاهده و مکاشفه توبه» (همان ،ص۳۸۵).
۳ـ ۴ـ ۱۵ توبه از هر عملی بدون توجه به خدا
و حضرت امام سجاد (ع) از هر لذت، آسایش، شادی وکاری که بدون توجه به خدا و انس با او باشد توبه
می کنند.
«واستغفرک من کلّ لذه بغیر ذکرک ومن کلّ راحه بغیر انسک ومن کل سرور بغیر قربک و من کلّ شغل بغیر طاعتک» (مشکینی، ۱۳۷۴، ص۱۸۹).
نتیجه این که توبه باید در سراسر زندگی ما حضوری گسترده داشته باشد ومراتب توبه محدود نیست.
۳ـ ۵ حقیقت توبه
از دیدگاه عرفا حقیقت توبه عبارت است از:
۳ـ ۵ـ ۱فراموشی گناه
هر چیزی حقیقتی دارد و حقیقت توبه نیز یادگناه و یا فراموشی آن است. «حقیقه التوبه ان تنصب ذنبک بین عینیک و قال آخر حقیقه التوبه ان تنسی ذنبک» (مکی،۱۹۹۵، ص۳۶۸).
حقیقت توبه، بسته به مقامات عرفانی سالک ، متفاوت است.
بعضی محبوبشان خداست ودر پیشگاه محبوب، یادگناه پسندیده نیست.
«توبه آن باشد که گناه را فراموش کنی از آنچه تائب محب بود و محب اندر مشاهدت بود و اندر مشاهدت ذکر جفا، جفا باشد (هجویری، ۱۳۸۴، ص۴۳۲).
اگر سالک متوجه افعال وصفات خود باشد، نباید گناه را فراموش کند و اگر توجه به حقّ داشته باشدیاد گناه شرک است.
«آن که تائب را به خود قائم گوید، نسیان ذنب وی را غفلت داند و آن که به حق قائم گوید، ذکر ذنب وی را شرک نماید (همان جا).
«اگر تائب، باقی الصفه باشد عقده اسرارش حل نگشته باشد و چون فانی الصفه باشد، ذکر صفت و را درست نیاید؛ موسی علیه السلام گفت: «تبت الیک» (اعراف ۱۴) در حال بقای صفت و رسول صلی الله علیه گفت: «لا
احصی ثناء علیک» در حال فنای صفت و تائب را باید که از خود خود یاد نیاید ؛گناهش چگونه یاد آید و به حقیقت یاد گناه، گناه بود (همان، ص ۴۳۳).
نباید گناهان فراموش شود؛ زیراممکن است گناهان راناچیز بدانیم.
«و نیز شاید که معنی فراموش ناکردن، آن باشد که فراموش کردن، سبک داشتن گناه است و سبک داشتن گناه مخاطره زوال ایمان بار آرد از بیم زوال ایمان، گناه را فراموش نکند» (مستملی بخاری، ص ۱۲۱۱).
لذت یاد گناه ، خودش گناهی دیگر است.
«فراموش کردن گناه آن باشد که حلاوت آن گناه از دل تو بیرون رود که او را در سر تو اثر نماند تا چنان گردی که گویی هرگز آن گناه نکرده ای(همان جا).
۳ـ ۵ـ ۲توبه و بازگشت
حقیقت توبه، بازگشت است؛علل بازگشت ترس از عذاب ،تعظیم،قرب وشایستگی ساحت ا قدس الهی است.
«توبه حقیقت رجوع آمد لکن صفت رجوع مختلف است به مقدار احوال و مقامات، عام را از جفا به عذر بازگشتن بیم عقوبت را و خاص را از افعال خویش تبرا کردن و به دیدار منت بازگشتن تعظیم مخدوم را و خاص خاص را از کل کونین بازگشتن و عجز و فنا و عدم ایشان را دیدن مکون کَون را» (همان، ۱۲۰۹).
«حقیقت توبه این است که انسان از راهی که به سوی خدا نیست برگردد و طریقی را طی کند که به خدا نزدیکش سازد (غزالی، ۱۳۷۰، ص۱۸۵).
۳ـ ۵ـ ۳ پشیمانی و حسرت
حقیقت توبه پشیمانی است که در دل پدید آید دردی که از درون سینه سر بر زند آتش خجل در دل گرفته آب حسرت از دیده فرو ریزد نه بینی شاخی که در یک سر آن آتش زنی از آن دیگر سر، ز آب قطره قطره می چکد (میبدی، ج۴، ص۹۷).
«حقیقت آن پشیمانی از کار زشت و عزم بر ترک آن است» (طبرسی، ۱۳۵۱، ص ۷۰).
نتیجه این که حقیقت توبه، نسبت به مقام تائب متفاوت است؛ گروهی از ترس جهنم توبه می کنند ودسته ای به طمعِ بهشت ؛ عده ای نیز به این جهت که خدا را دوست دارند و او را شایستۀ عبادت می دانند، توبه می کنند.
۳ـ ۶ اسرار توبه:
از نظر خواجه اسرار و بواطن توبه سه قسم است: