شکل گیری احساس هویت
شکل گیری احساس هویت، اعتماد مضاعف است به اینکه نحوه نگرش فرد به خود ، استمرار و پیوندی با گذشته او داشته و با ادراک دیگران از وی یکسان است . افرادی که دچار اغتشاش نقش هستند نمی دانند که چه کسی هستند و مطمئن نیستند که آیا تصوری که از خود دارند با ادراکی که دیگران ازآنها دارند هماهنگی دارد یا نه ؟ آنها از وضعیت فعلی و عواقب آینده آن نگران و مضطربند در خلال سال های آخر نوجوانی ، این کشمکش فرد با حس هویت می تواند به پیوستن و انواع گروه ها منجر شود یا به اضطراب قابل توجهی درباره انتخاب حرفه بینجامد.( مارسیا،۱۹۶۶)
جدی ترین بحرانی که یک شخص باآن مواجه می شود، در خلال شکل گیری هویت رخ می دهد، این بحران بدان جهت جدی است که عدم موفقیت در رویارویی باآن ، پیامدهای بسیاری دارد. شخصی که فاقد یک هویت متشکل است در خلال زندگی بزرگسالی اش با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد. اریکسون خاطرنشان می سازد که برای هر فردی امکان دارد بحران هویت روی دهد و منحصر به دوره نوجوانی یا جوانی نیست . از نگاهی دیگر بحران هویت اینگونه تعریف شده است .«عدم موفقیت یک نوجوان در شکل دادن به هویت فردی خود، اعم ازاین که به علت تجارب نا مطلوب کودکی و یا شرایط نامساعد فعلی باشد، بحرانی ایجاد می کند که بحران هویت یا گم گشتگی نام دارد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تأثیر بحران هویت بر نوجوانان
افراد دردوره نوجوانی اغلب سئوالاتی درباره هویت در ذهن خود مطرح می کنند و بعد در جست وجوی یافتن پاسخ های مناسب و منطقی هستند. یکی از علت های ایجاد سئوالاتی درباره هویت خود این است که نوجوان نمی داند کیست وچیست؟ نمی داند آیادرس بخواند یا نه ؟ چطور و کجا درس بخواند؟ ودریک کلمه هویت تحصیلی مشخص برای خود ندارد.
انگیزه چنین سئوالاتی دراین سن ناشی از تغییراتی است که درشناخت او به وجود می آید که کاری ضروری در راه کسب استقلال و شناخت هویت فردی خویش است و نوید دهنده بلوغ و شروع دوره ی نوجوانی است . نوجوان برای اینکه احساس هویت داشته باشد باید تداوم رادر طول زمان در خود مشاهده نماید. وی باید این یکپارچگی رادر خود احساس کند؛ یعنی با توجه به قراین موجود ، آنچه درآینده خواهد شد تداوم یافته همان چیزی است که در سال های طفولیت در وی شکل گرفته است (اریکسون) . نظر روان شناسان درباره تعریف بحران هویت چنین است که هرگاه فرد در یافتن هویت خویش دچار تردید و عدم قاطعیت شود دچار سردرگمی ، بی هدفی و یک نوع یأس و افسردگی می شود و در عین حال به یک تصور منفی از خود دچار می گردد که به بحران هویت معروف است . هویت عبارت از افتراق[۱۱۸] و تمییزی[۱۱۹] است که فرد بین خود و دیگران می گذارد . هویت یک سازه و ساختار روانی و اجتماعی است . نوجوان برای ساخت هویت خود با دو مسأله روبه رو است . مسأله اول سازگاری با تغییرات بدنی ، درونی و شناخت است و مسأله دوم نحوه برخورد با مجموعه ای از نظام های بیرونی و ارزشی است ( راهنما و عبدالملکی ، ۱۳۸۷ ) . در بحران هویت، نوجوان شدیداً دچار اضطراب وناراحتی ذهنی می شود و نمی تواند جنبه های مختلف شخصیت خود را هماهنگ سازد . از نظر روان شناسی دوره نوجوانی و جوانی دورانی است که درآن بحران هویت بر سازمان های روانی فرد غالب می شود . بنابراین ، نوجوان وجوانی که تشنه هویت خویش است به جست وجوی ارزش های گوناگون و گاه متضاد می رود و آنها را ارزشیابی می کند ودر پایان این دوره بحران، احساسی از هویت برای وی ایجاد می شود. هویت هر فرد ؛ فرایندی از هویت واقعی ، هویت آرمانی و هویت مورد انتظار است . هویت واقعی تصویری از خود است که نوجوان از خویشتن واقعی خود دارد . این تصویر از خود نیز تصوری است که عمدتاً به وسیله والدین و مربیان جهت دهی می شود . پیاژه اظهار می دارد : هنگامی که سازمان های روانی فرد تغییر می کند نوجوان به دلیل دست یابی به فکر انتزاعی از زوایای مختلف به موضوع می نگرد . هنگام بحران هویت، نوجوان غالباً در موارد زیر دچار شک وتردید می شود: اهداف بلند مدت ، انتخاب شغل برای آینده ، الگوهای رفاقت و انتخاب میل برای رقابت هدفمند ، رفتار و تمایلات جنسی ، تشخیص مذهبی ، نظام ارزش های اخلاقی تغییر گروهی و تعریف مجموعه ای از عناوین یاد شده » دراین سن، نوجوان از خود بریده و در دنیای درونی خود غوطه ور می شود . دراین دوره از زندگی ؛ نوجوان حساسیت زیادی دارد. این بریدگی ودر خود فرورفتگی مشکلاتی چون بحران هویت دارد و علاوه براینکه انسان ها را به ابهام و سردرگمی می کشاند؛ مشکلاتی را هم ایجاد می کند . این مشکلات عبارتند از –بروز اختلاف زمان و بی دقتی درامور ، دراین صورت نوجوان احساس می کند که گذشت زمان اهمیتی ندارد و برای هر کاری بیش از حد کافی وقت دارد . برخی نیز احساس می کنند که همه امور به سرعت می گذرد و برای خود وقت کافی ندارند
-احساس شدید نسبت به خود ، فکر نوجوان دراین حالت همیشه مشغول خصوصیات بدنی، شغلی یا نقشی است که برعهده دارد و نمی تواند افکارش رادرتأکیدهای درونی خود آزاد سازد.
-تشکیل هویت منفی که نوجوان ارزش های خانوادگی، اجتماعی ،و تحصیلی را به تمسخر گرفته واز کنارآن رد می شود و به گونه ای عصبی و پرخاشگرانه به آن بی اعتنایی می کند و نوعی رفتار نامأنوس از خود بروز می دهد.
-نوجوان ادراک اجتماعی را به رکود و بن بست می کشاند . ناملایمات اقتصادی مسأله می شود که درهر صورت با بروز رفتارهای هیجانی ، انگیزه های پیشرفت مفید، تحت الشعاع قرار می گیرد (همان).
هویت وجنسیت[۱۲۰]
نه تنها بلوغ جنسی یک نشانه برجسته انتقال از کودکی به بزرگسالی است بلکه نقش جنسی ، یک تاثیر نفوذ کننده ای بر همه جنبه های زندگی بزرگسالی دارد . با کار برد روش های قدیمی ، دریافت شد که زنها کمتر از مردها احتمال دارد که با نزدیک شدن به بلوغ ونوجوانی به یک حس محکم و منسجمی از هویت دست یابند . در این مورد آرچر[۱۲۱] (۱۹۸۳) از تحقیقات خود نتیجه گرفت که در رشد کیفیت و پیشرفت حالات هویت زنان ومردان تفاوتی را نشان نمی دهد . آرچر (۱۹۸۵) د رتحقیق دیگری در یافت که زنها نسبت به مردان دیرتر به اهداف حرفه ای روشن ومنسجمی دست می یا بند . و این در حالی است که زنان بیش از مردان همسن خود احتمال دارد که با توجه به موارد و جریانات مربوط به تعدل نقش جنسی و خانوادگی به یک حس جری و یکپارچه از هویت متعهد و موفق نایل آیند .
آرچر (۱۹۸۹) د رتحقیقات بعدی خود به این نتایج دست یافت که زنان و مردان به جز د رحالات هویت زود شکل گرفته مردان جریان شکل گیری هویت مشابهی دارند در واقع مردانی که به عنوان زود شکل گرفته مشخص شده بودند ، بیشتر از زنان این دسته بودند ، در ارزیابی ایدئولوژی سیاسی ، مردان ، بیشتر در حالات زود شکل گرفته و زنان بیشتر در حالت آشفته بودند . هویت به تعویق افتاده و پیشرفت در نقش های خانوادگی و حوزه مربوط به روابط فامیلی ، برای زنان شیوع بیشتری داشته است . در نهایت آرچر هیچ تفاوتی از لحاظ زمانی در رشد ، جریان هویت بین دو جنس حداقل در دو مورد از سه مورد تحقیق وجود نداشته است ( گودینو[۱۲۲] و دیگران ،۱۹۹۳ ،)
شکل گیری هویت وجنسیت
در زمینه شکل گیری هویت معلوم شده . که شکل گیری هویت حرفه ای برای زنها ، پیچیده تر از مردان است . در زمینه شکل گیری هویت معلوم شده است که مرد و زن هردو به یک اندازه و به یک روش بر بحران هویت غالب و چیره نمی شود آنچه از مطالعات بر می آید این است که جریان وابسته به هویت حرفه ای ممکن است برای مردان،بارزتر و همرا با استرس بیشتری باشد دوآن[۱۲۳] و آدسون،[۱۲۴]( ۱۹۶۶ ) همسان با نظریه مارسیا (۱۹۶۶) میتوان گفت که جریان شکل گیری هویت به نظر نمیرسد در زنان و مردان کاملا مشابه باشد مثلا جریان اجتماعی شدن در طی شکل گیری هویت بزرگسالی برای دو جنس مشابه نیست و ممکن است در کل شکل گیری هویت نیز چنین باشد . از سویی به نظر میرسد که حالات هویت زود شکل گرفته برای زنان کمتر از مردان تاثیر منفی داشته باشد. در مورد انتخاب حرفه نیز هنوز جامعه از زنان انتظار دارد تا شغل هایی را که به طور سنتی برای آنان مناسب تشخیص داده شد انتخاب کنند.(اینگر سول،۱۹۸۲به نقل ازدانشور)
اریکسون ۱۹۶۸ که بیش از همه به تفاوت شکل گیری هویت در دو جنس عقیده دارد ، معتقد است ، برای زنان مسئله هویت در ضمن نوجوانی حل نمیشود ، وی معتقد است یک بخش از زنان باید برای تطبیق و سازگار یافتن با شوهرداری و بچه داری باز می مانند . شکل گیری هویت برای زنان طی دو مرحله است :۱- در ضمن مرحله هویت ۲- در ضمن مرحله صمیمیت .
به هر حال یک زن قبل از مشخص شدن وضعیت ازدواج و بچه داری اش احساس عدم کنترل ، بر نقشهای مهم بزگسالی خود را درک می کند و این ادراک سبب می شود که یک حالت تعویق افتادن را در شکل گیری هویت شخصی ایجاد کند . بنابر این یک دوره وقفه جزئی در شکل گیری هویت زنان ، قبل ازازدواج ، تولد بچه ،رفتن بچه به مدرسه وجود دارد (اریکسون ، ۱۹۶۸)
به هر حال با وجود اختلافات ، واترمن( ۱۹۸۲) نتیجه گرفت مقایسه الگو های شگل گیری هویت بین زنها و مرد ها بیشتر حاکی از شباهت این دو است تا تفاوت آنها . برا ی مردها حساب هویت و پیشرفت به تعویق افتاد .
برای زنها حالت هویت پیشرفت و زود شکل گرفته ممکن است بیشتر سازگار باشد این نتیجه تحقیق آدامز و همکارش ۱۹۸۹ است. همچنین تفاوتهایی از رفتارهای مربوط به حالات مختلف هویت زنان و مردان ، وجود دارد. زنان با حالات هویت پیشرفت به نظر مستقل ، انعطاف پذیر و توانا برای تحمل ناکامی به نظر میرسند . اعتماد به نفسشان به دلیل برسیها و اکتشافات و قدرت برقراری ارتباطا تشان زیاد است .مردان در حالات هویت پیشرفت با اعتماد به نفس و استدلال اخلاقی و رشد ((من)) بیشتری مشخص می شوند .که به طور کلی با صفات پیچیده شخصیتی آنها ارتباط دارد . زنان هویت تعویق افتاده احساس گناه و کشمکش بیشتری را در رابطه با والدین و انتظارات آنها تجربه می کنند و زنان با هویت زود شکل یافته بر رفتارهای مربوط بر آرامش و امنیت خانوادگی و ارزشهای مورد نظر والدین دلبستگی دارند( آدامزوهمکاران ، ۱۹۸۹).
دانشگاه و شکل گیری هویت دانشجویی
تعریف اصطلاحات[۱۲۵] :
دانشگاه محل دانش و موسسه علمی بزرگی که شامل حداقل چند دانشکده است که در هر یک رشته ای از علوم تدریس می شود ( خرمشاد ،۱۳۸۷ ) .
هویت دانشگاه[۱۲۶] :
هویت دانشگاه به فعلیت رساندن هویت دانشجو است البته باید توجه داشت که سخن از اهداف دانشگاه نیست زیرا هدف از تاسیس دانشگاه در یک کشور فراتر از فعلیت بخشیدن به هویت دانشجو است .
هویت دانشگاهی باید فضایی را ایجاد نماید که در آن فضا عناصری که هویت دانشجو را شکل می دهد به دانشجو ببخشد و یا در دانشجو آن عناصر را ایجاد نماید . ( سلمانپور، ۱۳۸۴ ) .
دانشجو[۱۲۷] :
از ارکان مهم دانشگاه دانشجو است شناخت جایگاه و ویژگی های یک دانشجوی مسلمان از اهمیت خاص برخوردار است و وقتی جایگاه و ویژگی های یک دانشجو به صورت واضح شفاف و روشن تبیین شود هر فردی که در چنین جایگاهی قرار گیرد هر فردی که در چنین جایگاهی قرار گیرد سعی خواهد نمود که آن جایگاه و ویژگی ها را رعایت کند . دانشجو یعنی طالب علم بودن ( فاتحی،۱۳۷۸ ) .
هویت علمی دانشجو :
اولین هویت دانشجو علمی و علمیت اوست . افزودن بر مسئله هویت اگر سخن از وظیفه دانشجو به میا ن آید اولین چیز علم او می باشد در شکل گیری هویت علمی دانشجو عوامل متعددی دخالت دارد . فضای حاکم بر جامعه نوع نگاه در جامعه به دانشگاه ارتباط و تعامل مدیریت صنعت ، فلاحت . . .
۱ ـ روحیه پرسشگری
۲ ـ توجه عمیق
۳ ـ تفکر عمیق
۴ ـ آگاهی و علم وسیع دقیق و به روز
۵ ـ مطالعه جدی از عواملی هستند که در شکل گیری هویت علمی دانشجو حائز اهمیت است .
شکل گیری هویت دانشگاهی :
در نظریه های روانی ـ اجتماعی اریکسون ( ۱۹۶۸ ) بر تعامل و کنش متقابل بین فرد و محیط اجتماعی بسیار تاکید شده است برزنسکی و آدافر( ۱۹۹۰ ) برای گروهی از نوجوانان دانشگاه به عنوان یک بافت آموزش کنش هایی را در نوجوان ایجاد نموده و پلی است میان نوجوانی و ورود به دنیای بزرگسالی .هیون[۱۲۸] ( ۱۹۹۴ ) معنقد است که پیشرفت عمده در شکل گیری هویت معمولا در طول سالهای تحصیل در دانشگاه رخ می دهد و این به دلیل تنوع محرکات فکری و اجتماعی است که فرد در طول این سالها با آن مراجعه می شود در یک مرور ۱۰۰ تحقیق انجام شده در زمینه تجربه دانشگاهی که توسط پاسکارلا و تزنزین صورت گرفته این نتیجه به دست آمد که دانشجویان به طور موفقیت آمیزی رشد یافتند پاسکارلا[۱۲۹] و ترنزین[۱۳۰] معتقدند که دانشگاه باید چالش هایی را برای دانشجویان ایجاد نماید که برای حل آنها فرد به تفکر منطقی و انتقادی نیاز داشته باشد و در این مسیر عقاید و شیوه های فعالیت مختلف آزمون شود و تا از طریق رشد و تحول شخص تسهیل گردد ( آدامنر ، ریان[۱۳۱] و کینیگ[۱۳۲] ۲۰۰۰).
آدامز (۲۰۰۰ ) معتقد است است که محیط آموزشی عقلانی که در آن آگاهی های تحلیلی و انتقادی از جریانات اجتماعی ایجاد می شود تحول هویت را تسهیل می نماید (آدامنر ریان و کیتینگ ،۲۰۰۰ ) معتقدند در چارچوب ساخت هویت با یک فرایند خود تاملی همراه است . خود تاملی عبارتست از : مقایسه دیدگاه های دیگران با نقطه نظر خود و ایجاد استنباط هایی در مورد احساسات ، رفتار و یا نگرش های خود که نتیجه آن ساخت یک احساس از خود یا هویت می باشد برزنسکی (۱۹۸۸ ) خود تاملی زیر بنای تفکر مجا دله ای ( دیالکتیک ) است و به محض این که برای فرد فرصتی جهت تجربه تنش مجا دله ای در انتخابهای متضاد ایجاد شود برانگیخته خواهد شد .
شکل گیری هویت ورشته های تحصیلی
افراد آگاه از دیدگاه های متضاد فرایند تفکر به صورت مجا دله ای را تجربه می نماید که این سبب بروز خود آگاهی و خود هوشیاری در فرد می شود . به این ترتیب فرد با چنین تفکری احتمالا در جهت هماهنگی و تلفیق آرای متضاد اطلاعات مهم خود عمل کرده و انتخابهای جدید و تعهد به یک هویت را در خود ایجاد می نماید . به این ترتیب قابل پیش بینی است که نظام های ارتباطی که با جریانات اطلاعاتی تحلیلی و تفکر انتقادی مشخص می شوند با خود تاملی بالاتر به صورت تفکری مشابه با تفکر مجادله ای همراه خواهند شد . به این ترتیب می توان حدس زد در دانشجویان رشته های فنی که کمتر با چنین تفکری در طول سال های تحصیل خود مواجه هستند رشد و تحول هویت با سرعت کندتری نسبت به آنچه در دانشجویان رشته علوم انسانی انتظار می رود صورت می گیرد .
لووینگر[۱۳۳] ، کومن[۱۳۴] و بونویل [۱۳۵] ( ۱۹۸۵ ) به نقل ازمردیها ( ۱۳۸۲ ) یک پژ|وهش طولی را طراحی نمودند که طی آن رشد من دانشجویان در طول چهار سال تحصیل در دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت . آنها دو گروه از دانشجویان فنی را با هم مقایسه نمودند گروه اول دانشجویانی بودند که دانشکده آنان در یک محیط کاملا فنی قرار داشت گروه دوم دانشجویان فنی از مجتمعی بودند که در آن جز دانشکده فنی دانشکده های دیگری در سایر حوزه ها نظیر علوم انسانی هنر ، پزشکی در آن قرار داشتند در این تحقیق به گروه اول یک برنامه آموزشی ارائه شد که هدف آن آگاه نمودن دانشجویان از این مطالب بود که فقط تسلط بر مهارت های تکنیکی کافی نیست لازم است آنها در فهم و آگاهی از خویشتن نیز رشد کنند ظرفیت آگاهی های زیبایی شناختی خود را بالا ببرند .
و از همه مهم تر اینکه مداوما برای دریافت اطلاعات جدید باز باشند هر چند به طور معمول انتظار می رفت که دانشجویان گروه دوم در رشد من در طور چهار سال تحصیل پیشرفت بیشتری را نشان دهند . ولی لووینگر و همکارانش ملاحظه کردند که که دانشجویان گروه اول ( کاملا فنی ) به پیشرفت وسیع تری در رشد من دست یافتند که این نشان دهنده موفقیت برنامه اجرا شده توسط آنان بر روی گروه اول بود تحقیق دیگری آدامنر ریان ، کیتینگ (۲۰۰۰ ) برای بررسی تاثیر محیط دانشگاه بر روی شکل گیری هویت و قدرت من انجام گرفت در این تحقیق ۲۹۴ نفر از دانشجویان طی دو سال مورد بررسی قرار گرفتند . اطلاعاتی که در این تحقیق جمع آوری شد عبارت بودند از :
میزان حمایتگری و عقلانیت موجود در گروه های آموزشی ، فراوانی آموزش تحلیلی و انتقادی در کلاس ، تفکر مجادله ای ، سر درگمی هویت ، هویت یابی موفق و قدرت وفاداری من .
نتایج نشان داد که حمایتگری و عقلانیت موجود در گروه آموزشی پیش بینی کننده قدرت من می باشد همچنین استفاده از تفکر مجا دله ای ( دیالکتیک ) و راهبردهای مدیریت اطلاعات ( خود تاملی ) به عنوان میانجی اثر حمایت گری و عقلانیت فضای دانشگاه بر روی کنش های روانشناختی عمل کردند با توجه به مطا لعاتی که در داخل و خارج انجام شده موید این مطلب است که دانشگاه و ساختار علمی ، فرهنگی و اجتماعی آن می تواند تسریع کننده رشد هویتی دانشجویان باشد ( رحمانی ،۱۳۸۵ ).
نقش دانشگاه در تربیت هویت جوانان :
اساسی ترین عامل برقرار نمودن نظام آموزش عالی ( دانشگاه ) تربیت و آماده ساختن نیروی انسانی کار آمد و شایسته دارای مهارت به منظور پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه در زمینه های مختلف می باشد . همچنین تولید و ارائه دانش بومی برای حل مسائل جاری و حیاتی جوامعی که دانشگاه ها در آن قرار دارند از عمده ترین نقش های آموزش عالی به حساب می آید .
چنین نظام آموزشی عا لی دانشجویان را به عنوان نوآوران ، متفکران ، حرفه شناسان و حتی مخترعان ، تربیت و به جامعه عرضه می نماید . این فلسفه ، تمام دانشگاهیان را بر آن می دارد که به سهم خود و به اندازه توان و شایستگی خود مشارکت با دانشگاه را جهت دستیابی به استانداردها و روز آمد شدن آن افزایش دهند . به منظور رسیدن دانشگاه به درجه عالی پاسخ گویی و رفع نیاز از جامعه خود لازم است دور نمایی جامع که نشانگر تلاش هر عضو هیات علمی و هر دانشجو و به همراه آنان مساعی کارکنان و مشارکت مردم و سایر نهادها و دستگاه ها جهت رونق روز افزون دانشگاه ها می باشد تهیه و به عمل در آید .(خادمی،۱۳۸۱ )
سیما ومحتوای دانشگاه
سیما و محتوا ی دانشگاه دو مولفه بنیا دی هستند که در تعیین جایگاه و نقش اجتماعی آن به طور مستقیم دخالت دارند دانشگاه جایگاه والاترین تعاملات منتهی به اجتماعی شدن انسان ها است به ویژه در زمانی که مولفه های فرهنگ ساز صورت سابق خود را از دست داده و تخصص شدن فرهنگ به همراه قابلیت ترویج و فراگیری آن سرنوشت دانشگاه و کلیت جامعه را به هم گره زده و بین آن دو ضمانت برقرار نموده است .
در تحلیل اهمیت و ماهیت دانشگاه ارزیابی از داده ها رخداده ها نشانگر ان است که خروجی دانشگاه تا چه حد تابع داده ها است و در چه دامنه ای از حداقل تا حداکثر دور از ذهنی نوسان دارد . یک دانشجو که به عنوان ستاد شناخته شده پس از گذراندن دروس و الزامات دوره کارشناسی ، کارشناسی ارشد یا دکترا در یک حد متعارف فارغ التحصیل شناخته شده و ممکن است در دوره تحصیل به یک منبع پایان نا پذیر سرمایه و افتخار تبدیل شده و آثار اجتماعی جاری و دامنه دار از خود به جا گذارد و با یک پژوهشی و یک یافته علمی و یا یک اثر منتشر شده اعم از کتاب یا مقاله تا چه حد می تواند تاثیر اساسی بر ساختار فرهنگی و اجرایی محیط داشته باشد . امروز دانشگاه به مراتب بیشتر از گذشته مورد توجه جامعه است و به عنوان یک هدف بزرگ برای نسل جوان ما که از صمیم قلب آرزوی دستیابی به آن را دارند مطرح است و به همین منظور سالانه میلیون ها جوان و به تبع آنها میلیون ها خانواده توان و بضاعت خود را بر آن متمرکز می نمایند .
پایگاه های اقتصادی و سیاسی و حاکمیت موثر و مقبول در دانشگاه ریخته می شود به عبارت دیگر آشنا ترین و مردمی ترین نهاد امید بخش برای توسعه پایدار دانشگاه است دانشگاه رسالت دار پیکان ایمان علیه کفر، علم علیه جهل ،وحدت علیه تفرقه ، معنویت علیه مادیت ، تعاون علیه خودخواهی و مسوول ، رساندن جامعه بر مرزهای دانش است و رابطه برگزیدگان جامعه با دانشگاه به مراتب فراتر از دوره تحصیلی آنها ارزیابی می شود چه در آن دوره روح دانش دوستی ، معرفت طلبی ، تکلیف شناسی و مسئولیت پذیری در دانشجویان تقویت می شود .و آنان را برای تمام دوره زندگی تجهیز معنوی می کند بیداری و نشاط سیاسی ملت ها و بر هم زدن نا معادلات و برخوردهای نقا دانه و حق طلبانه جوامع تا حد چشمگیری ریشه در ارتباط آنها با دانشگاه داشته و دارد . (مردیها،۱۳۸۲)
منزلت و قداست دانشگاه
منزلت و قداست دانشگاه به موجب آن شخصیت دانشگاهی را باید حاصل جمع تمام تجربیات خالصانه و آرمان خواهانه و از خودگذشتگی در کارزاری سرنوشت ساز دانشجو علیه جهل و نادانی دانست حریم دانشگاه باید مورد دفاع اجتماعی قرار گیرد و سیاست های حاکم بر دانشگاه باید زمینه ی تحولات چشمگیر علمی و تحقیقاتی را فراهم آورد . دانشگاه زمانی شایسته و ارزنده می باشد که افراد جامعه آن را تسهیل پیشرفت ، بلوغ فکری و تشخیص اجتماعی دانند . دانشگاهی بودن تحسین انگیز و ارزش آور باشد ( تسلیمی ، ۱۳۷۸ ) .