یکی از شیوه های اساسی برای شناسایی مناطق محروم و ارزیابی عملکرد و موفقیت سیستم های آموزشی در پوشاندن ضعف ها و نقایص استفاده از شاخص ها می باشد(Jhingran and Sankar ,2009:1) نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که مطالعات نابرابری عمدتا به صورت مقایسه بین گروه ها و با بهره گرفتن از شاخص ها انجام می گیرد . شاخص ها ارقامی هستند که برای اندازهگیری و سنجش نوسانهای عوامل متغیر در طول زمان به کار میروند National Forum on Education Statistics, 2005:17) ).شاخص ها ویژگی های جامعه را با بهره گرفتن از اندازه های تمایل مرکزی یا واریانس به عنوان مثال میانگین نسبت درصد احتمال یا پارامترهای آماری دیگر توصیف می کنندHutmacher,2001: 7)).به عبارت دیگر، با تبدیل متغیرها به سرانهها، نسبتهای مختلف، درصدها و غیره، میتوان به شاخصسازی متغیرها اقدام کرد. شاخص های آموزشی یا داده هایی که سیستم های آموزشی برای تعریف ، توصیف، تحلیل، مشروعیت بخشی و پایش خویش مورد استفاده قرار می دهند ابزار سودمندی در تحلیل مشکلات آموزشی و شکل گیری سیاستهای آموزشی می باشد (Louzano,2001:2).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شناسایینقاطقوتوضعفوکمبودامکاناتآموزشیدرمناطقآموزشوپرورشمیتواندمدیرانوبرنامهریزانرادرجهتارتقاءکمبودهاوشاخصهایاریرساند. ازانجاکهآموزش و پرورش به عنوان وسیله ای برای ایجاد یک جامعه برابر و ابزاری برای توسعه پایدارمحسوب می شود، در اینجا این سؤال مطرح است که آیا نظام آموزش و پرورش به عنوان ابزاری برای توسعه موفق شده است با غلبه بر نارسایی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مناطق مختلف ، نظام آرمانی خود را گسترش دهد و آموزش و پرورش برابر را برای تمام گروه های اجتماعی شامل دختران و پسران ، دانش آموزان متعلق به قومیتهای مختلف، دانش آموزان ساکن در مناطق مختلف جغرافیایی استان و نیز دانش آموزان متعلق به طبقات اجتماعی مختلف تامین نماید؟ بر اساس اهداف کلی آموزش و پرورشنظام جمهوری اسلامی ایران، کمال انسان در رسیدن به قرب الهی است که این هدف غاییشامل اهداف اعتقادی، اخلاقی، علمی آموزشی، اجتماعی و … است. بنابراین وظیفه نهادتعلیم و تربیت کشورمان این است که برنامههای درسی و آموزشی خود را در رسیدن به ایناهداف جهتدهی کند. از دیدگاه عدالت آموزشی هریک از افراد به موجب خلقتشاناستحقاقها و حقی دارند که نظام تعلیم و تربیت جامعه اسلامی باید زمینه رشد و پرورشاستعدادهای فطری معنوی آنها را فراهم سازد. آیا همه دانشآموزان در اینمسیر تحت تعلیمات صحیح و برنامهریزی شده قرار گرفتهاند؟ آیا دانشآموزان متعلق به تمام گرووهای اجتماعی همگی به یک اندازه از شرایط و محیط مناسب برای رشد و شکوفاییاستعدادهای فطری برخوردار بودهاند؟ هرچند از میان برداشتن نابرابری فرصتهای آموزشی دشوار و مستلزم اجرای برنامه های دراز مدت بسیاری از مؤسسات و نهادهاست اما قبول این واقعیت مانع از طرح این سؤال نمی شود که اقدامات نظام آموزشی کشور در استان آذربایجان غربی به چه نتایجی دست یافته است؟ بدین ترتیب پژوهش حاضر میکوشد با در نظر گرفتن کارکرد مدارس به شکل سیستمی و وجود نابرابریها در زمینه ، درونداد، فرایند و برونداد سیستم آموزش و پرورش، وضعیت موجود مناطق را شناسائی نماید تا بتواند با شناخت کمبودها و امکانات در مناطق مختلف استان، مدیران و برنامهریزان امور آموزش و پرورش استان را یاری نماید تا بتوانند راهکارها و استراتژیهای مناسبی در جهت رفع این کمبودها اتخاذ کنند.
بنابراین هدف از این تحقیق بررسی وضعیت آموزشی مناطق ۲۴ گانه و شناخت زمینه های نابرابری آموزشی در مقطع متوسطه آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی و شناسایی علل و عوامل نابرابری های آموزشی و در نهایت ارائه راهکارها و پیشنهادات برای بهبود شرایط آموزشی دانش آموزان مقطع متوسطه می باشد.دراینتحقیقمحققبهدنبالبررسی نابرابری های آموزشی دربین مناطقبیستوچهارگانهآموزشوپرورشاستانآذربایجانغربیبهمنظورنیلبهتوسعهپایدارآموزشی می باشد.علاوه بر نابرابری بین مناطق، نابرابری بین دانش آموزان دختر و پسر و دانش آموزان متعلق به اقوام و مذاهب دیگر و در بین وضعیتهای اجتماعی اقتصادی مختلفنیز مورد بررسی قرار می گیرد.
مبتنی بر مطالب بالا٬ در این تحقیق نابرابری آموزشی به معنی نابرابری در برخورداری دانش آموزان و سیستم های آموزشی از نظر شاخص های زمینه ای٬ درونداد٬ فرایند و برونداد سیستم های آموزشی می باشد که در میان گروه های مقایسه شامل بین مناطق ۲۴ گانه آموزشی مقطع متوسطه استان آذربایجان غربی، بین دختران و پسران ، بین دانش آموزان متعلق به زبانها، مذاهب و اقوام مختلف استان و نیز در بین دانش آموزان متعلق به طبقات اجتماعی مختلف دانش آموزان مقطع متوسطه استان آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفته است. مدل مفهومی و نظری پژوهش در شکل ۱-۱٫ ارائه شده است.در این مدل عوامل تشکیل دهنده و تاثیرگذار بر نابرابری های آموزشی دوره متوسطه مناطق آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی در ۴ عنصر سیستم های آموزشی شامل زمینه، درونداد، فرایند و برونداد ارائه شده است و در راستای اهداف پژوهش و مطالعه مقایسه ای نابرابری در بین گروه های مورد نظر تحقیق با بهره گیری از ادبیات موضوع و تحقیقات انجام یافته قبلی به ویژه تحقیقات “گروه اروپایی تحقیق درباره سیستم های آموزشی” و موسوی و حسنی(۱۳۹۰) در هر یک از عناصرزمینه، درونداد، فرایند و برونداد شاخص هایی در دو سطح دانش آموزان و سطح منطقه آموزشی انتخاب شده است که این شاخص ها در مجموع شاخص های نابرابری آموزشی را تشکیل داده است.
دستیابی به توسعه پایدار در آموزش، منوط به رفع نابرابری های موجود در زمینه دسترسی به خدمات آموزشی می باشد. با وجود افزایش نرخ رشد اقتصادی و پیشرفت های شگرف مربوط به بخش آموزش در قرن اخیر، نابرابری های عظیمی در این بخش بین کشورها و نیز بین مناطق مختلف یکنابرابری در برخورداری هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه وجود دارداما در کشورهای در حال توسعه، شدیدتر است.کشورهای در حال توسعه با چالش گسترش آموزش با منابع محدود روبرو هستند. همچنین ارتقای برابری برای تحقق اهداف توسعه، حیاتی و اساسی می باشد. برای ارائه آموزش جامع و اثربخش استراتژی های مناسب لازم است.بنابراین بعد از شناخت وضعیت موجود مناطق آموزشی٬ برای کاهش نابرابری ها و رسیدن به توسعه آموزشی پایدار استراتژی هایی ارائه می شود.
توسعه پایدار
استراتژی تهاجمی
استراتژی رقابتی
استراتژی اقتضایی
استراتژی تدافعی
شاخص زمینه خانوادگی
ساختار خانواده
حساسیت تحصیلی والدین
آرزوی تحصیلی دانش اموزان و ولدین
شاخص امکانات فیزیکی(فضا)
شاخص نیروی انسانی
شاخص بروندادهای غیرشناختی
شاخص فرایند مدرسه
سرمایه فرهنگی
وضعیت اجتماعی اقتصادی
تحصیلات والدین
شغل والدین
درآمد والدین
شاخص پیشرفت تحصیلی ( شناختی)
شاخص اقتصادی
شاخص دانش آموزی
جو انظباطی
ارتباط
ادراک عدالت
کارآمدی معلم
حمایت
انتظارات
تعلق به مدرسه
انگیزش نسبت به مدرسه
خود پنداره تحصیلی
رشد اعتقادی
معدل دروس نهایی
درصد قبولی در کنکور
نرخ ارتقا پایه
پوشش تحصیلی
کاهش
شاخص های برونداد
شاخص درونداد
شکل ۱-۱٫ مدل ترکیبی مفهومی و نظری تحقیق
۱-۳٫ اهمیتوضرورتپژوهش
نابرابری آموزشی یکی از بزرگترین و ضروری ترین چالشهایی است که امروزه کل جهان و کشور ما به نوعی با آن مواجه است. آمار فزاینده جرم و جنایتها بین جوانان و نوجوانان(ساباتز[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۸)، بدبختی ها، بیکاریها و عدم موفقیتهابه ویژه در مناطق محروم و بین دختران نشانگر فقدان فرصتهای آموزشی برابر برای تمام گروه های سنی واجب التعلیم کشور است.
نابرابری آموزشی و عدالت آموزشی مفاهیمی هستند که همانند دو روی یک سکه واقعیتی به نام میزان دسترسی دانش آموزان و لازم التعلیمان طبقات جنسیتها، نژادها، فرهنگ ها و مناطق متفاوت را به تحصیل تعریف می کنند. به عبارت دیگر افزایش هر روی سکه موجب کاهش روی دیگر آن خواهد شد. با این وصف چنانچه جامعه ای بخواهد در جهت بسط عدالت آموزشی حرکت کند ناگزیر است نابرابری فرصتهای آموزشی را کاهش دهد. این ضرورت به عنوان یک حرکت اصلاحی همواره مورد توجه صاحب نظران و دست اندرکاران آموزشی کشورهای گوناگون بوده است چرا که نابرابری های آموزشی از یک سو می تواند موجب ایجاد زیانهای درون سیستمی مانند افزایش افت تحصیلی شود و از سوی دیگر نظام اجتماعی را دچار بحران کند(دهقان، ۱۳۸۳)
برابری آموزشیمی تواندآموزش و پرورشمارادرهمهحوزههادچارتحولکندوزمینهبروزاستعدادهاوتوانمندیهارادر سطحکلانفراهمآورد. برابریبهزلالچشمه ای می ماندکهمیتواندروحرابپالایدوخصوصاًتحققایناصلدرآموزشوپرورشمیتواند فردایروشنرابرایفرزندانایندیاربهارمغانآورد.اماعلیرغماهمیتنقشبرابری در مدارس،توجهکمیبهتوزیعایدهآلخدماتمتفاوت آموزشیشدهاست. برقراریمفهومبرابریازخانوادهوبهخصوصدستگاهتعلیموتربیت شروعمی شود.
در دوران ما ، آموزش و پرورش به عنوان موثرترین ابزار جوامع برای ورود به چالشهای آینده موردتوافق قرار گرفته است و اصولاً پذیرفته شده است که در پرتو آموزش و پرورش امروز دنیای فردا شکل خواهدگرفت.تعلیم و تربیت مهمترین عامل موثر در دگرگونی طرزنگرش و رفتار بشری است که در مسیر رشد اقتصادی، بهبود کیفیت زندگی، ایجاد دانش ومهارت، تامین فرصتهای شغلی و افزایش تولید جامعه به کار گرفته می شود، از این رو در جوامع «منزلتی یگانه» یافته است. آموزش و پرورش پایدار به مفهوم وسیع خود در دهه های آینده این توانمندی را خواهد داشت، تا به مثابه ابزاری قابل اعتماد پل مستحکمی بین کلاس درس و اجتماع و بین کلاس درس و بازار بنا کند.اهمیت آموزش و پرورش پایدار نه تنها در عرصه مطالعات که درعمل و نیز در عرصه نهادهای بین المللی موردتوافق جمعی قرار گرفته است. برای انجام این مهم بایستی میزان و علل نابرابری شناخته شده تا مسئولانو دست اندرکاران نظام آموزشی از وضعیت موجود مطلع شده و با اتخاذ تصمیمات منطقی وبرنامهریزیهای صحیح در جهت کاهش و رفع نابرابریها اقدامات لازم را به عمل آورند.
کودکانخانواده هایشانرابرمبنایثروت،نژاد،زبانیاگروهقومیو جنسیتانتخابنمیکنند،بااینوجودچنینشرایطازپیشتعیین شده ایبرتوزیعفرصتبهآموزشدردرونکشورهااثرمیگذارد. امروزه دولتها درچهارچوببرنامه هایشاندرصددآنهستندکه محرومیتهاراازمیانبردارندوفرصتهارامتعادلسازند. زیربنایچنینتعهدیدوفکرعمدهاست: نخستآنکهفرصتبرابرشاهبیت عدالتوبرابریاجتماعیاستودومآنکهبرابریعاملاصلی پیشگیریازمحرومیتوفقرزداییاست. برابریفینفسهدر آموزشوپرورشحائزارزشاست،ازطرفیدیگرنابرابرینهتنها ارزشیبهحسابنمیآید،بلکهارزشهایدیگررانیززیرسؤالمی برد. بسیاریازکشورهاییکهدارایسطوحبالاییازفقرومحرومیت مطلقآموزشی اند،بانابرابریهایفراتریازحیثدسترسیآموزشی تعریفومعرفیمیشوند؛دلیلاهمیتنابرابریدرچیست؟فرصتهاینابرابردرآموزش،به خصوصآنهاییکهطبیعتحادیدارند،حداقلبهسهدلیل مشکلسازهستند:اولآنکهفرصت های نابرابر بالقوهناعادلانههستند و مخالفدرکاولیهدربارهآنچهکهیکجامعهعادلاجتماعیبایدبه نظربرسدعملمیکنندوآموزشبهعنوانیکحق انسانیاولیهوجهانیرانقضمیکنند.دومآنکهنابرابریهادر آموزشبهپیشرفتبهسمتآموزشبرایهمهوهدفویژه تاسال۲۰۱۵صدمهمیزنند. سوموجداازملاحظاتبرابریوبه پیرویازتعهدهایگستردهدجهانی،نابرابریهایمفرطدر آموزشناکارآمدهستند. زیرا منجربهکاهشفرصتهابرایپیشرفتاقتصادیواجتماعیدرخیلیازجوانبمیشوند . بهطورخلاصه،فائقآمدنبرنابرابری آموزشتنهاکاردرستنیستکهبایدانجامشود؛بلکهحداقلکاری استکهمیتوانکرد (گزارش جهانی پایش آموزش برای همه٬ ۱۳۸۸).
در کشور ما نیز با توجه به نقش فراگیر و گسترده ای که آموزش و پرورش به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی می تواند ایفا نماید، تعمیم و بسط آموزش و پرورش عمومی به دورترین نقاط جامعه از جمله اهداف نظام آموزشی کشور می باشد که به ویژه این نهاد کارساز می تواند با ایجاد تغییرات رفتاری مطلوب ارزشهای اسلامی را در بین نسل جوان گسترش و تعمیم دهد(سرخ، ۱۳۸۶: ۱۰۶) که در اصل سی ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به آن اشاره شده استو اهمیت زیر پوشش قرار دادن تمامی لازم التعلیمان و فراهم کردن فرصت های آموزشی برابر برای همگان روشن می باشد. بنابراین تحقیق و بررسی درباره نابرابری های آموزشی ، علل و پیامدهای آن و عملکرد رسمی نظام آموزشی و قدرت نفوذ آن بر شرایط برخورداری و عدم برخورداری حائز اهمیت می باشد.
از طرف دیگر استان آذربایجان غربی هم به جهت تنوع قومی و مذهبی و نیز مرزی بودن و زیاد بودن فاصله اعلب مناطق با مرکز شهرها و صعب العبور بودن برخی از مناطق روستایی و موقعیت استراتژیک ان در کشور با مشکل نابرابری فرصتهای اموزشی روبروست (آمار واطلاعات آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی، ۱۳۸۰-۱۳۹۱) .
از سوی دیگر با توجه به طرح وزارت علوم مبنی بر حذف کنکور برای ورود به دانشگاه و ایجاد فرصتهای برابر برای ورود به آموزش عالی توجه به مسئله حذف نابرابریها از ضرورت زیادی برخوردار می باشد.