عباس افخمی
۸۱/۱۲۳
۱۰
ه. تبریزچی
۱۹/۰
۷۶
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه
در این فصل، با تکیه بر یافتههای حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها، به پرسشهای پژوهش پاسخ داده میشود و در انتها، خلاصه نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهادهای کاربردی و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده ارائه میگردد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پیش از پاسخگویی به پرسشهای پژوهش، لازم است نخست وضعیت کلی ردههای موضوعی و گروه های آموزشی به لحاظ شمار انتشارات و پژوهشگران در کانون توجه قرار گیرد.
۵-۲- وضعیت کلی رشتهها
بررسی شمار پژوهشگران در ردهها و گروه های آموزشی نشان میدهد که اندازه گروه ها به لحاظ پژوهشگران با طول حیات علمی بلند یکسان نیست و دامنه آن در ردههای موضوعی از ۲ تا ۴۰ تن و در گروه های آموزشی از ۱ تا ۱۵ تن متغیر است. ردههای مهندسی، شیمی، پزشکی بالینی، علوم کشاورزی، فیزیک و بیولوژی مولکولی و ژنتیک بیشترین و ردههای علوم فضا، روانپزشکی/روانشناسی و علوم زمین کمترین شمار پژوهشگران را دارا هستند. در گروه های آموزشی نیز، گروه های شیمی، ریاضیات، مهندسی مکانیک، مهندسی برق و مهندسی عمران بالاترین رتبهها و بسیاری از گروه ها مانند بیوفیزیک، پزشکی داخلی، میکروبیولوژی و ایمونولوژی، علوم مواد و چشمپزشکی پایینترین رتبهها (۱ پژوهشگر) را به این لحاظ اشغال کرده اند (جدول ۴-۱ و جدول ۱ پیوست) .
کمشماری پژوهشگران در اکثر گروه های آموزشی، می تواند به دو دلیل رخ داده باشد. نخست آن که اعضای هیات علمی وقت (در سال ۱۹۹۱) چندان به لحاظ تولید علم فعال نبودهاند، از این رو، شمار اندکی از آنان در نمونه پژوهش ظاهر شده اند. چند سالی بیش نیست که سیاست تشویق تولید مقالات علمی در پایگاههای معتبر مانند تامسون رویترز در جامعه علمی ایران در پیش گرفته شده است و مقررات و آیین نامه های استخدام، ارتقا، تبدیل وضعیت و تخصیص اعتبار پژوهشی بر پایه وضعیت تولید علم آنان که به نوعی رویکرد معروف «بنویس یا بمیر»[۷۵] را تداعی می کند وضع شده است. از این رو، حساسیت کمتر جامعه علمی در دهه نود نسبت به این امر می تواند یکی از دلایل کمشمار بودن پژوهشگران باسابقه در برخی گروه ها باشد.
احتمال دیگر آن است که این تفاوت لزوماً به معنی پایین بودن سطح فعالیت پژوهشگران آن گروه ها نباشد، بلکه به دلیل تفاوت در اندازه گروه ها به لحاظ تعداد اعضای هیات علمی وقت روی داده باشد. توسعه گروه های آموزشی در دانشگاه های ایران تا دهه ۱۹۹۰ که آغازه بازه زمانی مورد بررسی به آن باز میگردد و با پایان جنگ همراه است به تعویق افتاد (عصاره و ویلسون، ۱۳۸۴؛ ستوده، ۲۰۱۲). این امر می تواند کوچکی نسبی جمعیت باسابقه، در برخی گروه ها و ردههای موضوعی را توجیه کند.
همچنین، ردهها (جدول ۴-۱) و گروه ها (جدول ۱ پیوست) به لحاظ شمار انتشارات و طول فعالیت علمی (جدول ۱۰ و ۱۱ پیوست) نیز نابرابر به نظر میرسند. رده موضوعی و گروه آموزشی شیمی بیشترین شمار انتشارات و رده موضوعی علوم فضا و گروه آموزشی پاتوبیولوژی کمترین شمار انتشارات را نشان می دهند. همچنین میانگین طول فعالیت علمی در رده شیمی و گروه بیوفیزیک از همه بیشتر و در رده بیولوژی و بیوشیمی و گروه نورولوژی و پاتولوژی از همه کمتر است. طول حیات علمی در ردهها گونهگون به نظر میرسد به نحوی که میانگین طول حیات علمی در رده مهندسی و شیمی از همه بیشتر و در رده بیولوژی و بیوشیمی از همه کمتر است (جدول ۱۲ پیوست) .
همچنین، یافته ها نشان داد که با آن که پژوهشگران مورد بررسی دارای طول حیات علمی ۱۵ تا ۲۱ سال بوده اند، اما با این حال از تولید علم یکسانی برخوردار نبودند، به نحوی که دامنه مقالات آنان از ۲ تا ۲۷۰ تغییر می کند (نمودار ۴-۱) . آشکار است که مقایسه وضعیت تولید علم این ردهها و گروه های آموزشی با توجه به گونهگونی آنها به لحاظ شمار پژوهشگران، طول حیات علمی و طول فعالیت علمی آنان به تصویری دقیق منجر نخواهد شد. بخشهایی که در پی می آید، نتایج بررسیهایی را به تصویر میکشد که ما را در مقایسه دقیقتر ردهها و گروه های آموزشی به لحاظ وضعیت تولید علم یاری میدهد.
۵-۳- پرسش نخست پژوهش: سرانه انتشار پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۱- ۲۰۱۱، در رشته های مختلف چگونه است؟
در بررسیهای جمعی، شمار پژوهشگران از مؤلفه هایی است که در محاسبه بهرهوری علمی نقش بسزایی دارد (برای نمونه نگاه کنید به لی و بزمن، ۲۰۰۳؛ دیوداتو، ۱۳۹۱؛ توتکوشیان، و همکاران، ۲۰۰۳) . در این پژوهش سرانه انتشار بر اساس میانگین پژوهش بر پژوهشگر در یک حوزه موضوعی معین محاسبه و در جهت مقایسه بین رشته های مختلف استفاده گردیده است. نتایج نشان داد که سرانه انتشار پژوهشگران ایرانی در طول سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۱، ۰۷/۵۱ بوده است، بدین معنا که در این بازه زمانی ۲۱ ساله، هر پژوهشگر ایرانی به طور متوسط در حدود ۵۱ مقاله منتشر کرده است. البته، وضعیت سرانه انتشار پژوهشگران دارای پراکندگی بسیاری است. به عبارت دیگر پژوهشگران ایرانی در طول بازه مورد بررسی از الگوی تولید علم ناهمگنی برخوردار بوده اند به نحوی که در طول بازه زمانی مورد بررسی، دامنه انتشارات پژوهشگران از ۲ تا ۲۷۰ مقاله متغیر بوده است (جدول ۴-۲) .
نتایج بررسی سرانه انتشار پژوهشگران ایرانی در هر رشته نشان داد که ردههای موضوعی شیمی، روانپزشکی/روانشناسی و علوم اعصاب و رفتار به ترتیب بیشترین سرانه انتشار را به خود اختصاص دادهاند و ردههای موضوعی بیولوژی و بیوشیمی، علوم کشاورزی و میکروبیولوژی نیز به ترتیب کمترین سرانه انتشار را کسب کرده اند. رده موضوعی روانپزشکی/روانشناسی با اینکه شمار انتشارات کمتری نسبت به برخی دیگر از ردههای موضوعی دارد، اما به دلیل شمار کم پژوهشگران در رتبه دوم سرانه انتشار قرار گرفته است (جدول ۴-۱) . لازم به ذکر است از آنجا که حوزه های علوم انسانی در تحقیق حاضر مد نظر قرار نگرفته است، سرانه انتشار بیشتر این رده تنها به رده روانپزشکی بازمیگردد. این یافته با نتایج حاصل از پژوهش کوهن (۱۹۸۰) همسو است. چرا که نتایج حاصل از پژوهش وی نیز نشان داد که رشته بیولوژی و بیوشیمی در رتبه پایینتری نسبت به رشته شیمی، فیزیک و ریاضیات به لحاظ سرانه انتشار قرار دارد.
مقایسه سرانه انتشار نشان از وجود اختلافی معنادار میان ردههای موضوعی مختلف دارد (جدول ۴-۳) . این یافته تنها به جهت تفاوت میان رشته های مختلف به لحاظ تولیدات علمی در سطح پژوهشگران، با نتایج حاصل از پژوهش شین و کومینگز[۷۶]، (۲۰۱۰) همراستا است. با این حال، این اختلاف به ردههای موضوعی شیمی، بیولوژی و بیوشیمی، مهندسی، علوم مواد و چندرشتهای با برخی دیگر از ردهها بازمیگردد به نحوی که رده شیمی سرانه انتشار بالاتری نسبت به ردههای موضوعی پزشکی بالینی، بیولوژی و بیوشیمی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، علوم اعصاب و رفتار، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران و علوم کشاورزی دارا است. همچنین، رده بیولوژی و بیوشیمی از سرانه انتشار پایینتری نسبت به ردههای پزشکی بالینی، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، علوم مواد، بیولوژی مولکولی و ژنتیک و فیزیک برخوردار بوده، اما سرانه انتشار این رده از رده موضوعی ریاضیات بیشتر است. علاوه بر این، سرانه انتشار رده مهندسی از ردههای موضوعی ایمونولوژی، میکروبیولوژی، چندرشتهای، داروشناسی، علوم گیاهان و جانوران، علوم رایانه و علوم کشاورزی بیشتر است. رده علوم مواد نیز از سرانه انتشار بیشتری نسبت به ردههای موضوعی ایمونولوژی، میکروبیولوژی، چندرشتهای و علوم کشاورزی برخوردار بوده و سرانه انتشار رده موضوعی چندرشتهای از ردههای موضوعی ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، پزشکی بالینی، محیط زیست/بومشناسی، علوم اعصاب و رفتار، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران، علوم رایانه و علوم کشاورزی کمتر است (جدول ۴-۴) . به این ترتیب، تفاوت در سطح تولید علمی در این حوزه ها، را نمی توان ناشی از تفاوت در شمار پژوهشگران آنها دانست.
همچنین، نتایج بررسی سرانه انتشار پژوهشگران ایرانی در میان گروه های آموزشی نشان داد که گروه های آموزشی بیوفیزیک، پزشکی داخلی، شیمی، داروشناسی، میکروبیولوژی و ایمونولوژی، شیمی تحلیلی، علوم مواد، مهندسی عمران، چشمپزشکی و مهندسی مکانیک به ترتیب بیشترین سرانه انتشار و گروه های پاتوبیولوژی، نورولوژی، علوم خاک، مهندسی متالوژی، تغذیه و پرورش دام، مهندسی آب، علوم دامی، حشرهشناسی، جراحی میکروسکوپی و بهداشت آبزیان به ترتیب کمترین سرانه انتشار را به خود اختصاص دادهاند (جدول ۴-۵) . مقایسه گروه های آموزشی نشان داد که سرانه انتشار آنها اختلاف معناداری با هم دارد و این اختلاف به تفاوت سرانه انتشار گروه آموزشی شیمی بازمیگردد به نحوی که سرانه انتشار گروه آموزشی شیمی به طور معناداری از گروه های آموزشی بیوشیمی، مهندسی برق، مهندسی آب، ریاضیات، جراحی اعصاب، شیمی دارویی و فیزیک بیشتر است (جدول ۴-۶، ۴-۷) . این یافته با نتایج حاصل از پژوهش کوهن (۱۹۸۰) ناهمسو است، چرا که وی دریافت که میان سرانه انتشار رشته های مختلف به لحاظ آماری اختلاف معناداری وجود ندارد. دلیل این ناهمسویی را میتوان به تفاوت دو پژوهش در جامعه و همچنین در شیوه نمونه گیری نسبت داد. کوهن جامعه پژوهشگران دانشگاه راکفلر در کشور آمریکا را مورد بررسی قرار داد که با جامعه ایرانی متفاوت است. از سوی دیگر، پژوهش حاضر، به منظور تحقق اهداف خود، نمونه ای هدفمند متشکل از پژوهشگران با طول حیات علمی بلند را مورد بررسی قرار داد، در حالی که وی، به طول حیات علمی توجه نداشت، از این رو، پژوهشگران با طول حیات علمی متفاوتی در نمونه وی مورد بررسی قرار گرفت.
مقایسه نتایج به دست آمده در دو نوع ردهبندی موضوعی نشان میدهد که در هر دو، رشته شیمی بوده است که اختلاف معنادار میان سرانه انتشار در رشته های مختلف را ایجاد کرده است. به این ترتیب، درباره این رشته به طور قاطعانهتری میتوان نتیجه گرفت که تفاوت در سطح تولید علم آن نه به پرشمارتر بودن پژوهشگران ایرانی در این رشته نسبت داد و نه به نوع ردهبندی به کار گرفته شده.
گذشته از رشته های نامبرده، دیگر رشتههایی که ایران در آنها دست به انتشار زده است، پس از بهنجار شدن بر اساس شمار پژوهشگران تفاوتی را به لحاظ سطح تولید علم نشان نمیدهند. از جمله این رشتهها میتوان به رده موضوعی شیمی با رده روانپزشکی/روانشناسی و پزشکی بالینی با ایمونولوژی و میکروبیولوژی اشاره کرد (جدول ۴-۴) . به این ترتیب، تفاوت ظاهری بین شمار انتشارات در این گونه رشتهها را نمی توان لزوماً به فعالتر بودن پژوهشگران بلکه به تأثیر برخی عوامل مداخلهگر از جمله شمار پژوهشگران نسبت داد. بنابراین، لازم است در مقایسه میان رشته های مختلف شمار پژوهشگران و یا به عبارتی شاخص سرانه انتشار مورد توجه قرار گیرد تا امکان کنترل این ویژگی و مقایسه منطقی رشته های مختلف با شمار پژوهشگران متفاوت امکان پذیر گردد.
تفاوت بین رشتهها به لحاظ سرانه انتشار را میتوان به فعالتر بودن پژوهشگران یک رده و همچنین، تفاوت در سرشت آن در مقایسه با دیگر رشتهها و حوزه های موضوعی نسبت داد. سرشت حوزه های موضوعی به لحاظ پویایی و ایستایی موضوعات متفاوت است و به تفاوت در میزان تولید علم منجر می شود. برای نمونه، در حوزه های کاربردی و مرتبط با صنعت، شمار تولیدات پژوهشگران در مقایسه با علوم پایه به گونه ای معنادار کمتر است. یکی از دلایل این امر آن است که در پژوهشهای کاربردی و فناورانه حساسیت زیادی برای حفظ اسرار به منظور پیشتازی در عرصه رقابت وجود دارد و انتشار دستاوردها تنها زمانی ممکن است که پروژه به بالندگی و پختگی رسیده و پروانه آن ثبت شده باشد (ستوده، ۱۳۸۹، ارتنر، ۲۰۱۰) . لذا با این دلیل میتوان تفاوت سرانه انتشار رده موضوعی شیمی که در علوم پایه جای میگیرد، با رده موضوعی علوم کشاورزی که در حوزه های کاربردی جای میگیرد را توجیه کرد.
همچنین، انتظار میرود رده موضوعی بیولوژی مولکولی و بیوشیمی که در مقایسه با حوزه های ایستایی مانند ریاضیات به لحاظ تولید علم پویاتر است، از سطح تولید علمی به مراتب بالاتری برخوردار باشد (سگلن، ۱۹۹۷) ، در حالیکه در بررسی سرانه انتشار رشته های مختلف نشان داده شد که گرچه رده موضوعی بیولوژی مولکولی و ژنتیک دارای شمار انتشارات بیشتری نسبت به رده موضوعی ریاضیات است، اما به دلیل شمار بیشتر پژوهشگران رده موضوعی بیولوژی مولکولی و ژنتیک، از سرانه انتشار کمتری نسبت به رده موضوعی ریاضیات برخوردار است. این یافته، نشانگر آن است که در مقایسه بین رشتهها در نظر گرفتن شمار پژوهشگران می تواند به تصویری مغایر با انتظار منجر شود. اما همانطور که انتظار میرود رده موضوعی بیولوژی و بیوشیمی از سرانه انتشار بیشتری نسبت به ریاضیات برخوردار است.
تفاوت میان سرانه انتشار رده موضوعی شیمی و علوم رایانه را نیز میتوان به تفاوت در نوع رسانه انتشاراتی این دو نسبت داد، چنانکه در حوزه موضوعی شیمی، انتشار در مجلات معتبر تعیینکننده است، اما در حوزه هایی مانند علوم رایانه که بسیار پویا است و گردش هر چه سریعتر نتایج تحقیق از اهمیت برخوردار است، گزارش مقالات همایشها از اعتبار بالاتری برخوردار است (ستوده، ۱۳۸۹) .
لازم به ذکر است تفاوتها را نیز میتوان به ویژگیهای حوزه های موضوعی به لحاظ تعداد مجلات هر حوزه نسبت داد به نحوی که شمار مجلات و میانگین تعداد مقالات در هر شماره، از حوزهای به حوزه دیگر متفاوت است که این بر شانس پژوهشگر بر انتشار دستاوردهای پژوهشی خود تاثیر می گذارد. حال اگر تنها به مجلات تحت پوشش پایگاههای استنادی بسنده کنیم، این نابرابری بیش از پیش تاثیرگذار خواهد بود. زیرا در فرایند پذیرش مجلات در پایگاهها، پوشش موضوعات و رشته های مختلف در پایگاههای تامسون رویترز به یک میزان روی نمیدهد، به نحوی که پوشش این پایگاه برای برخی رشتهها و حوزه های موضوعی عالی، برای برخی مناسب و برای برخی متوسط است. بدین ترتیب چنانچه همه شرایط را برابر فرض کنیم، بخت پذیرش مقاله پژوهشگران در حوزه های موضوعی مختلف ، متفاوت است (همان) . بنابراین با این دلیل نیز میتوان تفاوت سرانه انتشار رشته شیمی با رشته مهندسی، علوم کشاورزی، علوم گیاهان و جانوران، محیط زیست/بومشناسی، ریاضیات و فیزیک و تفاوت سرانه انتشار رشته بیولوژی و بیوشیمی با مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، ریاضیات و فیزیک را توجیه کرد (موئد، ۱۳۸۷) . همچنین، یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر میزان انتشار در یک حوزه موضوعی، اندازه جامعه علمی مربوطه (اعم از طیف مخاطبان، شمار دانشجویان، گروه ها، شاخهها و گرایشهای دانشگاهی و جز آن) است که از یک حوزه به حوزه دیگر متفاوت است و می تواند تاثیری مستقیم بر شمار تولیدات علمی آن حوزه داشته باشد (ستوده، ۱۳۸۹) .
۵-۴- پرسش دوم پژوهش: آیا بین طول حیات علمی پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۱ – ۲۰۱۱، در رشته های مختلف اختلاف معناداری وجود دارد؟
صاحبنظران علمسنجی بر این نکته تأکید میورزند که مؤلفه شمار انتشارات علمی به تنهایی نمیتواند تصویری از بهرهوری علمی پژوهشگران انفرادی، دانشگاهها، موسسات و کشورها باشد، بلکه باید در کنار آن از شاخص های دیگری از جمله طول حیات علمی نیز استفاده نمود (هیوبر و واگنر-دوبلر، ۲۰۰۱) . به ویژه در ارزیابیهای انفرادی، لازم است پژوهشگرانی با طول حیات علمی تقریباً یکسان با هم مقایسه گردند (گوپتا و کاریسیداپا، ۱۹۹۷) .
به منظور بررسی ضرورت لحاظ کردن طول حیات علمی در ارزیابیهای پژوهشی در جامعه علمی ایران، وضعیت رشته های مختلف به لحاظ طول حیات علمی پژوهشگران بررسی شد. همانگونه که پیشتر اعلام شد کلیه پژوهشگران مورد بررسی دارای طول حیات علمی ۱۵ تا ۲۱ سال بوده اند. نتایج کلی حاکی از آن است که بیش از ۸۰ درصد از این پژوهشگران از طول حیات علمی ۲۱ ساله برخوردارند (جدول ۱۳ پیوست). این یافته را از آن رو میتوان نویدبخش دانست که نشانگر آن است که بیشینه پژوهشگران ایرانی که احتمال بسیار قوی در سال ۱۹۹۱ در آغاز حیات علمی خود بوده اند، در طول سالیان از فعالیت باز نماندهاند. هر چند ممکن است الگوی این فعالیت - به نحوی که با متغیر طول فعالیت علمی سنجیده خواهد شد- به همین اندازه مطلوب نبوده باشد. از سویی دیگر، بیشینه پژوهشگران با طول حیات علمی ۲۱ ساله به گروه شیمی تعلق دارند (جدول ۱۴ پیوست) . به این ترتیب، این نقطه قوت بیش از آن که ویژگی کلی همه تخصصها باشد به تخصص شیمی باز میگردد.
نتایج آزمونها نشان داد که میان طول حیات علمی پژوهشگران ردههای موضوعی مختلف اختلاف معناداری وجود دارد و این اختلاف به ردههای موضوعی شیمی، بیولوژی و بیوشیمی، مهندسی، میکروبیولوژی و چندرشتهای با دیگر ردههای موضوعی بازمیگردد، به نحوی که میانگین طول حیات علمی پژوهشگران رده شیمی از پژوهشگران ردههای بیولوژی و بیوشیمی، علوم رایانه، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران و علوم کشاورزی بیشتر است. همچنین پژوهشگران رده موضوعی بیولوژی و بیوشیمی دارای میانگین طول حیات علمی کمتری نسبت به ردههای پزشکی بالینی، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، علوم مواد، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، داروشناسی و علوم کشاورزی بوده، اما میانگین طول حیات علمی این رده از رده ریاضیات بیشتر است. میانگین طول حیات علمی پژوهشگران رده موضوعی مهندسی از ردههای موضوعی محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران، علوم کشاورزی و علوم رایانه بیشتر است. علاوه بر این، پژوهشگران رده موضوعی میکروبیولوژی دارای میانگین طول حیات علمی کمتری نسبت به ردههای پزشکی بالینی و علوم مواد بوده و رده چندرشتهای نیز دارای میانگین طول حیات علمی کمتری نسبت به ردههای موضوعی محیط زیست/بومشناسی، ریاضیات، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران، علوم کشاورزی، علوم رایانه، علوم مواد و پزشکی بالینی است. دیگر ردههای موضوعی به لحاظ طول حیات علمی پژوهشگران خود با هم تفاوت معناداری ندارند (جدول ۴-۸، ۴-۹) .
با این حال، نتایج بررسی طول حیات علمی پژوهشگران ایرانی در هر گروه آموزشی نشان داد که میان طول حیات علمی گروه های آموزشی مختلف اختلاف معناداری وجود ندارد.
ممکن است تفاوت معنادار میان طول حیات علمی پژوهشگران ردههای موضوعی مختلف ناشی از نوع ردهبندی در آن بخش باشد. زیرا در ردهبندی بر پایه ردههای موضوعی، داده های تولید علم و همچنین طول حیات علمی پژوهشگران در میان ردههایی که در آنها دست به انتشار زدهاند تقسیم شده است. در واقع، تفاوتی که در این ردهبندی منعکس می شود، نه تنها به تفاوت بین فردی بلکه به تفاوت طول حیات یک فرد در دو یا چند رده باز میگردد. از سوی دیگر، ۲۳ گروه آموزشی به دلیل آن که دارای تنها یک پژوهشگر بودند از این بررسی حذف شدند و شمار گروه های آموزشی قابل بررسی به ۱۴ گروه رسید. به این ترتیب، تفاوت در جامعه قابل بررسی در دو نوع ردهبندی نیز می تواند از عوامل تفاوت در نتایج به دست آمده باشد. این امر، امکان هر گونه قضاوت قطعی درباره طول حیات علمی به لحاظ تخصص را از ما سلب می کند. از این رو، ضروری است پژوهشی ویژه به هدف بررسی طول حیات علمی در گروه های آموزشی مختلف صورت گیرد.
لازم به ذکر است، تا جایی که نتایج جستجوهای پژوهشگر حاضر نشان داد، هیچگونه پژوهشی پیرامون مقایسه رشته های مختلف به لحاظ طول حیات علمی و تعیین تفاوتها یا شباهتهای بینرشتهای انجام نشده است. بنابراین به نظر میرسد نیاز به پژوهشهایی تطبیقی جهت مقایسه با پژوهش حاضر وجود دارد تا روشن گردد، نتایج حاصل مختص به جامعه پژوهشگران ایرانی بوده است و یا به تفاوت در ماهیت رشته های مختلف بازمیگردد. در صورتی که نتایج حاصل با هنجارهای جهانی متفاوت باشد، لازم است بر روی جامعه پژوهشگران ایرانی آسیبشناسی صورت گیرد تا بتوانیم در صدد رفع نقص برآییم.
۵-۵- پرسش سوم پژوهش: آیا بین طول فعالیت علمی پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۱ – ۲۰۱۱، در رشته های مختلف اختلاف معناداری وجود دارد؟
همانگونه که پیشتر بیان شد، پژوهشگران در طول حیات علمی خود دچار افتوخیزهایی در تولید علم میشوند، به طوری که امکان دارد از میان پژوهشگران دارای طول حیات علمی یکسان، برخی در چندین سال دچار رکود شده و هیچ اثر علمی منتشر نکرده باشند. این امر می تواند یکی از شاخص های تمایز بین پژوهشگران باشد. آشکار است که هر چه پژوهشگری در طول حیات علمی خود از روند باثباتتری در انتشار علمی برخوردار باشد، از الگوی فعالیت علمی مناسبتری نیز برخوردار خواهد بود. البته در این زمینه استثناهایی وجود دارد، برای نمونه در برخی گروه های علمی مانند پزشکی یا اخترفیزیک برخی طرحهای تحقیقاتی برای به بار نشستن نیاز به صرف زمانی بسیار طولانی دارد. بنابراین، ممکن است پژوهشگری در این گونه گروه ها، چندین سال از حیات علمی خود را صرف به ثمر رساندن یک تحقیق واحد کند (گازیانو[۷۷]، و همکاران، ۲۰۱۲؛ ریم[۷۸]، و همکاران، ۲۰۱۳) . با این حال، این امری غالب نیست و تنها در برخی گروه های تحقیقاتی قابل انتظار است. بنابراین، توجه به چگونگی فعالیت پژوهشگران در سالهای حیات علمی آنان نیز لازم به نظر میرسد.
در این پژوهش طول فعالیت علمی بر اساس تعداد سالهایی که پژوهشگر در بازه زمانی مورد بررسی دست به انتشار مقاله زده است، محاسبه و در جهت مقایسه بین رشته های مختلف استفاده گردیده است. نتایج بررسی طول فعالیت علمی پژوهشگران ایرانی در رشته های مختلف نشان داد میان طول فعالیت علمی ردههای موضوعی مختلف اختلاف معناداری وجود دارد و این اختلاف ناشی از برخی ردههای موضوعی است به نحوی که میانگین طول فعالیت علمی پژوهشگران رده بیولوژی و بیوشیمی از ردههای موضوعی پزشکی بالینی، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، علوم مواد، بیولوژی مولکولی و ژنتیک کمتر بوده، اما از رده ریاضیات بیشتر است. رده موضوعی شیمی دارای میانگین طول فعالیت علمی بلندتری نسبت به ردههای پزشکی بالینی، بیولوژی و بیوشیمی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، علوم اعصاب و رفتار، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران و علوم کشاورزی است. علاوه بر این، میانگین طول فعالیت علمی رده موضوعی مهندسی از ردههای علوم رایانه، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، میکروبیولوژی، چندرشتهای، علوم اعصاب و رفتار، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران و علوم کشاورزی بیشتر است. پژوهشگران رده موضوعی علوم مواد نیز دارای میانگین طول فعالیت علمی بیشتری نسبت به ردههای علوم رایانه، میکروبیولوژی، علوم کشاورزی و چندرشتهای بوده و میانگین طول فعالیت علمی چندرشتهای از ردههای علوم رایانه، محیط زیست/بومشناسی، ریاضیات، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران، پزشکی بالینی و علوم کشاورزی کمتر است (جدول ۴-۱۰، ۴-۱۱) .
همچنین نتایج بررسی طول فعالیت علمی پژوهشگران در گروه های آموزشی مختلف نشان داد که در میان گروه های آموزشی مختلف به لحاظ طول فعالیت علمی اختلاف معناداری وجود دارد (جدول ۴-۱۲) . اختلاف بین طول فعالیت علمی پژوهشگران گروه های آموزشی مختلف به تفاوت طول فعالیت علمی گروه آموزشی شیمی و شیمی تحلیلی با دیگر گروه های آموزشی بازمیگردد به نحوی که میانگین طول فعالیت علمی پژوهشگران گروه آموزشی شیمی به طور معناداری نسبت به پژوهشگران گروه آموزشی مهندسی برق، مهندسی آب و شیمی دارویی بیشتر است. همچنین، میانگین طول فعالیت علمی پژوهشگران گروه آموزشی شیمی تحلیلی به طور معناداری از پژوهشگران گروه آموزشی مهندسی برق و مهندسی آب بیشتر است (جدول ۴-۱۳) .
با توجه به آن که در هر دو نوع ردهبندی تفاوت معنادار به لحاظ طول فعالیت علمی تأیید شده است، این اختلاف به احتمال قوی ناشی از نوع ردهبندی نیست و می تواند به دلیل تفاوت در الگوی فعالیت علمی در ردههای موضوعی و گروه های آموزشی باشد.
این یافته دلالت بر آن دارد که پژوهشگران رده موضوعی شیمی طول فعالیت بلندتر، یا به عبارت دیگر، سالهای رکود کمتری نسبت به ردههای موضوعی مانند پزشکی بالینی، بیولوژی و بیوشیمی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، علوم اعصاب و رفتار، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران و علوم کشاورزی دارد. به عبارت دیگر پژوهشگران رده موضوعی شیمی از روند باثباتتر و الگوی تولید علم منظمتری برخوردار هستند. همچنین سالهای رکود علمی پژوهشگران رده موضوعی مهندسی به طور معناداری از رده موضوعی علوم رایانه، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، میکروبیولوژی، چندرشتهای، علوم اعصاب و رفتار، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران و علوم کشاورزی کمتر است. بنابراین پژوهشگران رده موضوعی مهندسی از الگوی تولید علم منظمتری برخوردار هستند. در بررسی گروه های آموزشی نیز گروه آموزشی شیمی از سالهای رکود کمتری نسبت به گروه آموزشی مهندسی برق، مهندسی آب و شیمی دارویی برخوردار است.
مقایسه نتایج حاصل از بررسی طول حیات علمی و طول فعالیت علمی نشان داد با وجود اینکه گروه های آموزشی به لحاظ طول حیات علمی خود با هم اختلاف معناداری ندارند، اما اختلاف آنها به لحاظ طول فعالیت علمی معنادار است. این یافته می تواند دلالت بر دو واقعیت داشته باشد: نخست این که الگوهای تولید علم پژوهشگران در برخی از رشتهها مانند شیمی، منظمتر و یکنواختتر از برخی دیگر است. دیگر اینکه مدت زمان لازم برای به بار نشستن یک پژوهش در رشته های مختلف، متفاوت است قضاوت قطعی درباره دلالت نخست نیاز به بررسیهای عینی بیشتر درباره ویژگیهای اعضای هیات علمی و رفتارهای پژوهشی آنان دارد و دلالت دوم نیاز به شواهدی درباره سرشت هر رشته و ویژگیهای پژوهشی آنها. بنابراین، به منظور آگاهی از نقش و میزان تاثیر هر یک از این عوامل نیاز به پژوهشهای دامنهدار بیشتری وجود دارد.
چنانچه این یافته ناشی از تفاوت در رفتار پژوهشی و انتشاراتی پژوهشگران رشته های مختلف داشته باشد، نیاز به برنامه ریزیهای گسترده در جهت رفع موانع، تصحیح رفتار پژوهشی و به ویژه تقویت انگیزه های تولید علم در آنان دارد. چنانچه سرشت رشتهها و مدت زمان لازم برای به ثمر رسیدن پژوهشها در رشته های مختلف در این امر دخالت داشته باشد، ضروری است در ارزیابیهای بینرشتهای پژوهشگران، به طول فعالیت آنان توجه گردد. چرا که پژوهشگران با طول حیات علمی یکسان از طول فعالیت علمی و یا سالهای رکود متفاوتی برخوردارند.
لازم به ذکر است تا جایی که نتایج جستجوهای پژوهشگر حاضر نشان داد، طول فعالیت علمی برای نخستین بار در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته است و پیشتر پژوهشی در رابطه با این شاخص صورت نگرفته است. از این رو، امکان مقایسه وضعیت جامعه علمی ایران، با جامعه علمی جهانی یا دیگر کشورها وجود ندارد و به این منظور نیاز به تحقیقات بیشتری وجود دارد.