پروتستانتیسم انجیلی[۳۸۵]در قرن نوزدهم بر برتری اخلاقی زنان بر مردان تأکید داشت. با توجه به این که بسیاری از زنان رهبر جنبش فمنیستی، در این دوره، مسیحیان مؤمن بودند، می توان تأثیر برداشت های نوین دینی را در گفتار «فمنیستی» مشاهده نمود. آن چه بیش از هر چیز در نوشته ها و گفته های رهبران جنبش در این مرحله دیده می شود، تأکید بر جوهره انسانی مشترکی است که صرف نظر از تفاوت های جنسی باید اساس رفتارها، شئون، حقوق و شخصیت افراد قرار گیرد و تقریباً همه حقوقی که آن ها طلب می کنند بر مبنای همین مفاهیم و به ویژه برابری است. این تأکید بر برابری تا حدی نیز متکی بر آموزه های دینی پروتستان در قرن نوزدهم بود. نامه ای که سارا گریمکی( ) در سال ۱۸۳۷ برای دوستش نوشت گواه بر این مطلب است. وی تأکید دارد که: « . .خداوند ما را برابر آفرید. . . او ما را کارگزارانی آزاد آفرید. . او قانون گذار ما،پادشاه ما و داور ما است و تنها در مقابل او است که زن باید منقاد باشد».[۳۸۶]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بنابراین نادیده گرفتن حضور اجتماعی زنان، بی توجهی به حقوق برابر انسان ها و تأثیر دین بر تفکر بشر به عنوان عواملی بود که زمینه پیدایش موج اول را فراهم ساخت.
۱-۲-درخواست های موج اول:
جنبش اول فمینیسم متشکل از گروههایی بود که هر یک به نحوی در پیشبرد موقعیت زنان تلاش می کردند. محورهای مورد توجه اندیشمندان و رهبران این جنبش متعدد و متنوع بود. برخی از درخواست های آنان عبارتند از:
۱-۲-۱-دستیابی یکسان به امکانات موجود در جامعه
سخنان عمده این موج، دستیابی یکسان زنان و مردان از امکانات موجود در جامعه بدون درنظر گرفتن هویت جنسی بود. در دیدگاه آنان، انسانیت حائز اهمیت می باشد که حقوق یکسانی در زمینه آموزش، کار و کارآموزی ایجاد می نماید.
۱-۲-۲-درخواست از زنان جهت تلاش در رشد قوای فکری
آگاهی زنان از تبعیض های موجود در جامعه و محدودیت های خاص به عنوان یک زن، موجب تلاش آن ها در برهم زدن موقعیت موجود، برای رسیدن به برابری با مردان در زمینه های اقتصادی، سیاسی، آموزشی و اجتماعی شد. رهبران جنبش با تأکید بر جوهره انسانی مشترک در تمام افراد به برابری آن ها در توانایی ها و مسئولیت های بشری اشاره نمودند که با توجه به آن، زنان باید در موقعیتی مشابه مردان در جامعه قرار گیرند. بر این اساس در این موج بیش از هر چیز بر تقویت قدرت تفکر و بینش زنان و در نتیجه رشد ظرفیت های انسانی آن ها اصرار شده است تا با پرورش آن از قیوداتی مانند تفاوت های زیستی و طبیعی خود را نجات دهند و مبنای جامعه در تمایزات اجتماعی را بر هم زنند و زن را از تظلم برهانند.
از افراد مشهور موج آغازین فمنیسم،از مری آستل(۱۷۳۱-۱۶۶۶)می توان یاد نمود.وی بر ظرفیت زنان برای تفکر منطقی تأکید داشت.[۳۸۷]
۱-۲-۳-عدم وابستگی به مردان
آستل بانوان را اندرز می داد که از ازدواج بپرهیزند، ذهن شان را پرورش دهند و از زندگی عاری از وابستگی به مردان لذت ببرند. همو زنان را از توجه به زیبا و زنانه بودن به منظور پیداکردن شوهر باز می داشت و آن را مانعی جهت رشد فکری آن ها می دانست.[۳۸۸]
۱-۲-۴-عدم تمایز حوزه عمومی و خصوصی
آن ها معتقدند فرهنگ پدر سالاری به زنان طبیعتی متمایز داده است و بر اساس آن عدم حضور زنان را در فعالیت های مهم و خلاق جامعه– سیاست، اقتصاد، علم . . . – توجیه می کند. این فرهنگ با تعریف زنان به عنوان اشیای جنسی، دلبران زینتی و مادران،رفتاری را در ایشان تقویت می کند که مردان از آنان برای انجام خدمات خانگی و جنسی منتفع می شوند. محدود کردن زنان به این «هویت زنانه» مانع رشد و توسعه ظرفیت های کامل انسانی آنان شده و از آن ها موجوداتی منفعل، وابسته و ضعیف می سازد تا زن را به بهانه این هویت طبیعی و ذاتی، مورد تظلم قرار دهند. بر اساس فرهنگ پدر سالارانه، قابلیت باروری یا خصیصه مادر شدن زنان، به عنوان تفاوت زیستی اساسی بین زن و مرد مطرح می شود و بدین ترتیب تمایزات اجتماعی میان این دو و ماندگاری زنان در خانه و نگهداری و تربیت کودکان را توجیه می کنند. بنابر این با تمایز میان حوزه خصوصی(خانواده) و حوزه عمومی(اقتصاد،سیاست،علم . .)تفاوت جامعه پذیری زن و مرد را نشان می دهند. ولی به نظر ایشان وظیفه مادری نباید انسان بودن آنان را تحت شعاع قرار دهد و ورود آن ها به حوزه عمومی را مانع شود.
۱-۲-۵-تغییر ساختار ازدواج و خانواده
در جنبش زنان مسأله رابطه زناشویی و تشکیل خانواده به انحاء مختلف مورد توجه بود و در مورد مرد، ازدواج و خانواده اتفاق نظری وجود نداشت و دیدگاه های متضادی ارائه شد؛
۱-۲-۵-۱- ازدواج وسیله اسارت و اطاعت زن.
برخی نسبت به تشکیل خانواده بدبین بودند و مردان را «ظالمانی» در طول تاریخ می دیدند که زنان را به انقیاد کشیده اند و ازدواج را ابزار ستم بر بانوان می انگاشتند. سوزان آنتونی در مورد ازدواج نوشت: «ازدواج همیشه مسأله ای یک جانبه بوده است که به شکلی شدید نابرابر بر دو جنس تحمیل می شود. مرد با ازدواج همه چیز را به دست می آورد و زن همه چیز را از دست می دهد، قانون استبدادی و حاکمیت شهوات از آن مرد است و انقیاد بردبارانه و فروتنانه و اطاعت محض صرفاً مناسب زن تلقی می شود».[۳۸۹]
اِما گلدمن در مقاله ای با عنوان ازدواج و عشق نوشت: ازدواج در وهله نخست ترتیباتی اقتصادی است، نوعی بیمه نامه است. تفاوت آن با بیمه عمر معمولی تنها این است که بیمه لازم الاجراتر است. عواید ازدواج به نسبت سرمایه گذاری ها به شکل بارزی اندک است. فرد در اعمال یک قرارداد بیمه، دلار وسنت می پردازد و همیشه آزاد است که از ادامه پرداخت سرباز زند. اما اگر حق زن در مقابل بیمه، یک شوهر است. زن نام خود، زندگی خصوصی خود، احترام به نفس خود و کل حیات خود را بابت آن می پردازد. . به علاوه، بیمه ازدواج وابستگی مادام العمر اجباری را به دنبال دارد.[۳۹۰] البته این گروه لزوماً مایل به براندازی کامل خانواده نبودند بلکه اصلاح آن را منوط به اصلاح مردان و روابط میان دوجنس میدیدند.
۱-۲-۵-۲-حفظ و دفاع از حریم خانواده.
در مقابل دیدگاه مذکور، بسیاری از زنان فعال در موج اول، حمایت مردان در رسیدن به آرمان های جنبش بانوان را ارج می نهادند و با تغییر ساختار خانواده مخالف بودند و خود را مدافع خانواده و ارزش های آن می دانستند و معتقد بودند اگر جنبش زنان بخواهد بر دگرگونی بنیادی در ساختار خانواده و ازدواج تأکید کند، موفق نخواهد شد بلکه لازم است با تغییر در روش های جامعه و تعلیم و تربیت یکسان زنان و مردان، به خصلت های انسانی مناسب دست یافت. بدین روی اصلاح قوانین حاکم بر خانواده را منوط بر اصلاح روابط دو جنس می دانستند.
۱-۲-۶-تفسیر مجدد از دین مسیحیت
اغلب مسئولان کلیسایی با دیدی منفی با زنان برخورد میکردند، آنان زن را موجودی اغواگر و خطاکار میدیدند که دین او را در انقیاد مطلق مرد قرار داده است. بانوان پس از آشنایی با محتوای انجیل به این نتیجه رسیدند که انجیل نیست که آن ها را تابع همسرانشان قرار میدهد بلکه قانون و افکار عمومی حاکم بر جامعه است که چنین برداشتهایی را بوجود میآورد. براین اساس آنان خواستار برداشت های نوین از دین شدند. از طرفی موفقیت آن ها در نیل به مقام کشیشی که از محورهای مورد توجه جنبش زنان در مرحله اول بود، امکان کسب تحصیلات دینی، رهبران جنبش را بر این داشت تا کماکان به دنبال توسعه آن در تمام کلیساها باشند. در ادامه تلاش های در دهه ۱۸۹۰ انجیل زنان نوشته شد که با واکنش های تندی مواجه گردید.
۱-۲-۷-درخواست خدمات رفاهی جهت حضور زنان در جامعه
برخی رهبران جنبش زنان در این دوره بیش از آن که به دنبال برابری برای زنان باشند، خواستار حمایت خاص قانونی از آن ها و بهبود شرایط کار برای زنان بودندتا امکانات رفاهی لازم برای کار در خارج از خانه فراهم شود. این امکانات می توانست از طریق ایجاد مهد کودک ها، نظافت حرفه ای خانه ها، سالن های غذاخوری. . صورت گیرد. برخی دولت را مسئول تهیه چنین امکاناتی میدانستند و عده ای دیگر معتقد بودند که از طریق مشارکت خود زنان است که میتوان به چنین خواستههایی جامه تحقق پوشاند، که در این بین سه ایده مطرح شد.
الف) اجتماعی شدن کارهای خانه، نظافت حرفهای خانه، آشپزخانهها و سالنهای غذاخوری عمومی و مهد کودک روزانه.
ب) تأسیس مسکن تعاون
ج) تغییر فیزیکی الگوهای سازماندهی زندگی خانوادگی، در نتیجه کارهای خانه و نگهداری از کودک و سایر فعالیتهای خانگی به صورت جمعی صورت گیرد.
۱-۲-۸-درخواست خدمات رفاهی جهت زنان خانه دار
بسیاری از فمنیست ها در این دهه خواستار آن شدند که زنان بیوه و رها شده مورد حمایت خاص قرار گیرند. برخی تأکید داشتند زنان بچه دار باید توسط دولت حمایت شوند و حقوقی برابر با شاغلان داشته باشند.[۳۹۱]
۱-۲-۹-برابری اقتصادی
گیلمن( ) معتقد بود ریشه همه نابرابریها در نقشهای مبتنی بر جنس استو تنها راه برابری زنان با مردان نیل به برابری اقتصادی است. به نظر او خانه زندانی است که زن را مقید می سازد تا نقش یک مستخدم را ایفا کند، آزادی زمانی بدست می آید که زنان به جهان بیرون روند و بتوانند خود را از نظر مالی تأمین کنند.[۳۹۲] البته یکی از مهمترین طرفداران استقلال اقتصادی زنان، کارفرمایان بودند.
۱-۲-۱۰-توجه به هویت انسانی زنان
فمینیست های موج اول معتقد بودند، زنان نباید به عنوان «مادر، همسر، خواهر و دختر» مورد توجه قرار گیرند، آنچه زنان میخواهند آن است که به عنوان «شهروند به عنوان زن» تلقی شوند و به زن به عنوان یک انسان کامل به عنوان یک شخص و نه کالای جنسی نگاه شود.
۱-۲-۱۱-اصلاحات حقوقی
الف) تغییر قانون سلب مالکیت از زنان متاهل (قانونی بود که شخصیت حقوقی زن بعداز ازدواج را نفی میکرد، نظر رهبران جنبش اصولاً این اندیشه که زن موجودیت حقوقی خود را بعد از ادواج از دست بدهد پذیرفتنی نبود، هرچندکه عملا قانون مربوط به نفی حق مالکیت در اکثر موارد اجرا نمیشد اما به عقیده آنها محتوای قانون زنان را تحقیر میکرد)
ب) نابرابری زنان و مردان شاغل از نظر سطح دستمزد و لزوم اصلاحات حقوقی که این نابرابری را مرتفع سازد.
ج)اصلاح حقوقی که فرصتهای آموزشی برابر را برای زنان در پی داشته باشد.
در نتیجه خواست ها و محورهای اصلی زنان در این دوره نائل شدن به حقوق و امتیازاتی بود که مردان به آن ها دسترسی داشتند و نیز رها شدن از ساختارهایی که عرف و جامعه برای آن ها ساخته بودند.
۱-۲-۱۲-اصلاحات سیاسی
زنان تا قبل از این دوره اجازه شرکت در فعالیت های سیاسی را نداشتند. استنتون در سال۱۸۵۴ اعلام کرد: «. . ما شخص هستیم، شهروندانی بومی و آزاد، دارای مالکیت هستیم و مالیات می پردازیم، اما حق رأی دادن برای ما انکار می شود. . . ما تمامی خصوصیات لازم برای یک رأی دهنده قانونی را داریم به جز یکی و آن هم، جنسیت است».[۳۹۳]بدین روی مهمترین درخواست موج اول، دستیابی بانوان به حقوق مدنی و سیاسی برابر با مردان به ویژه برخورداری از حق رأی بود.
همانطور که در عوامل شکل گیری موج اول گذشت با پایان جنگ داخلی زنان تأکید داشتندکه هم زمان با طرح حق رأی بردگان، باید حق رأی آنان نیز مطرح و تصویب شود. ولی با آن که تا پیش از اصلاحیه چهاردهم(مصوبه کنگره در سال ۱۸۶۶ و مصوبه ایالات در سال ۱۸۶۸)که بر اساس آن رعایت حقوق شهروندی همه اتباع ایالات متحده به رسمیت شناخته شد، در هیچ یک از اصول و اصلاحیه های قانون اساسی آمریکا به مذکر بودن رأی دهندگان به عنوان یک شرط اشاره نشده بود، اما در متن این اصلاحیه به صراحت از «رأی دهندگان مذکر» نام برده شد.زنان این اصلاحیه را «خیانت به کمک های زنان به جنبش الغای بردگی» می دانستند.[۳۹۴]
در سال ۱۸۶۸ جمهورخواهان رادیکال، طرح اصلاحیه پانزدهم را برای «حق رأی» به کنگره بردند که بر اساس آن «نژاد، رنگ یا وضعیت قبلی بردگی» حق شهروندان برای رأی دادن را منتفی نمی ساخت. بدنبال این اصلاحیه کم کم در برخی ایالات زنان نیز توانستند به حق رأی دست یابند و با وجودی که در سال ۱۹۱۷ برخی دادن حق رأی به زنان را باعث گسست خانواده به عنوان واحد سازنده جامعه اعلام کردند، اما این استدلال ها مؤثر واقع نشد و در سال ۱۹۲۰ این حق به تصویب رسید. به این ترتیب زنان به موفقیتی در تاریخ جنبش دست یافتند. با آزاد شدن حق رأی، جنبش فمنیسم رو به افول گذاشت.
۱-۳-پیامدهای موج اول
موج اول فمینیسم توانست پیامدهای مثبت و منفی از خود به جای گذارد که در این قسمت به برخی از این موارد اشاره می شود.
۱-۳-۱-پیامدهای مثبت موج اول