شکل ۲-۱۰ : مدل لاواندل (۱۹۹۷)
۲-۴-۹- مدل لین:
لین در سال ۱۹۹۸ سرمایه های فکری را تحت عنوان ایده های ارزشمند و توانایی برای نو آور بودن تعریف نمود . تجربه نشان داده است . این دو عامل در صورت محقق شدن جزو مهم ترین عواملی هستند که آینده یک سازمان را تضمین[۸۷] می کنند وی سرمایه فکری را متشکل از سه عنصر سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری دانسته است . در زیر ، اجزایی که وی برای هر یک از این سه جز در نظر گرفته است را به اجمال بررسی می کنیم .
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سرمایه انسانی : سرمایه انسانی شامل عوامل انسانی مانند هوش ، مهارت ، تخصص و تجربه و توانایی های یادگیری است این سرمایه تماماً به افراد موجود در درون یک سازمان متکی است و نمی تواند تحت مالکیت سازمان درآید .
سرمایه ساختاری : لین اصطلاح رویه و امور جاری کاری را جایگزین عنوان سرمایه ساختاری دانسته و آن را شامل خط مشی ، فرهنگ ، سیستم های اطلاعاتی و نرم افزار های اختصاصی شرکت می داند .
سرمایه مشتری : همانند بنیتس وی نیز سرمایه مشتری را شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان دانسته و جنبه های دیگری مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزای مهم این سرمایه بر شمرده است . بر خلاف بنیتس ، لین عقیده دارد که سرمایه مشتری بخش پایانی و هدف نهایی در بحث سرمایه های فکری محسوب نمی شود بلکه دارایی های معنوی این بخش را بر عهده دارند که به نوعی مشهود ترین جز سرمایه انسانی هستند . از نظر وی حق ثبت و اختراع ها و حق تالیف ها مهمترین اجزای سرمایه انسانی به حساب می آیند [۸۸].
۲-۵- شباهت موجود در تعاریف و اجزای مدل های سرمایه فکری
این مدل ها حداقل شامل موارد زیر است :
۱- دانش و تجربه قرار گرفته شده در افراد هم به صورت رسمی و هم به صورت غیر رسمی
۲- سیستم ها و فرایند های سازمانی
۳- فناوری و نوآوری
۴- روابط تجاری از قبیل روابط با مشتریان ، عرضه کنندگان و شرکای استراتژیک .
هنگامی که ادبیات تحقیق سرمایه فکری بررسی می شود ، به نظر می رسد که بیشتر مدل های سرمایه فکری سعی کرده اند که سه بعد را با یک سری ویژگی های مشترک برای سرمایه فکری در نظر بگیرند .
۲-۵-۱- بعد انسانی:
سرمایه انسانی یکی از مهم ترین نوع دارایی های دانشی یا فکری در سازمان است . به خاطر این که ، این دارایی ها منبع خلاقیت است . این نوع دارایی ها دانش ضمنی[۸۹] افراد یک سازمان بوده که یکی از عوامل حیاتی اثر گذار بر روی عملکرد هر شرکتی است .
اما باید توجه داشت که وجود این دارایی های دانشی به تنهایی برای تحقق عملکرد یک شرکت کافی نیست . هدف شرکت ها باید این باشد که این نوع دارایی های دانشی ضمنی را به صورت و شکل دانش صریح برای تمامی سطوح سازمان تبدیل کنند . در غیر این صورت امکان وجود و خلق هیچگونه ارزش سازمانی وجود نخواهد داشت . سرمایه انسانی ترکیبی تجمعی از دانش عمومی و حرفه ای کارکنان و توانایی های رهبری و توانایی های حل مشکل و ریسک پذیری است . آنچه از این تعریف مشخص است این است که سنجش این نوع سرمایه با این اجزا خیلی مشکل است .
این نوع سرمایه در یک شرکت ، خلاقیت عملیاتی دارایی های مشهود ( تجهیزات و ابزار ها ) را ارتقا می دهد و تجربیات برای رقابت در محیط متغیر امروزی ، سرمایه گذاری هایی بر روی کارکنان صورت می گیرد . باید این نکته را اضافه کرد که مالکیت این نوع سرمایه در اختیار شرکت ها نیست و خروج افراد از سازمان منجر به از دست رفتن حافظه سازمانی می شود که یک نوع تهدید برای سازمان محسوب می شود [۹۰][۱۲] . تجربه نشان داده است که افزایش توانایی ها و قابلیت های کارکنان دارای تاثیر مستقیمی بر روی نتایج مالی شرکت است و همچنین سرمایه انسانی با عملکرد شرکت رابطه مستقیمی دارد [۹۱][۱۳] .
سرمایه انسانی بیانگر و نشان دهنده ذخیره دانش یک سازمان است که به صورت کارکنان سازمان تجلی می یابد . همچنین سرمایه انسانی ؛ نیز به صورت توانایی جمعی یک سازمان برای استخراج بهترین راه حل ها از دانش افراد آن نیز تعریف شده است . کارکنان یک سازمان سرمایه فکری رااز طریق شایستگی ها و طرز فکرهایشان و زیرکی فکری تولید می کنند که این شایستگی های سازمان شامل مهارت و تحصیلات است و طرزفکرهای کارکنان که اجزای رفتاری کارکنان را پوشش می دهد . زیرکی فکری یک فرد را قادر می سازد تا عملیات را تغییردهد وراه حل های نوآورانه ای را برای مشکلات سازمانی در نظر بگیرد . هدسون[۹۲] سرمایه انسانی را بصورت ترکیبی از وراثت ژنتیکی و تحصیلات و تجربه و طرز فکرهای کارکنان درباره زندگی و کسب و کار تعریف می کند . سرمایه انسانی به صورت پتانسیل بالقوه و اساسی یک سازمان نیز تعریف شده است .
فیتز- انز[۹۳] روش هوش سرمایه انسانی را بدین نحوه توسعه داد که مجموعه هایی از شاخص های سرمایه انسانی جمع آوری شده از طریق یک پایگاه داده ، الگو برداری نمود . بنابه عقیده فیتز-انز در زمانی که هزینه نیروی انسانی بالغ بر ۴۰درصد از هزینه سازمان ها را شامل می شود . فیتز -انز مدعی است که وظایف بخش منابع انسانی در یک سازمان باید فراتر از مواردی نظیر جذب ، آموزش و جبران خدمات باشد . همچنین در زمانی که دانش به یک عنصر جدی در موقعیت اقتصادی تبدیل شده است ، اندازه گیری و مدیریت دارایی های فکری یک وظیفه بحرانی کسب و کار می باشد .
۲-۵-۲- بعد ارتباطی :
سرمایه ارتباطی (مشتری ) عبارت است ازمجموع همه دارایی هایی که روابط شرکت با محیط را ترتیب ومدیریت می کند و این سرمایه شامل ارتباط شرکت با مشتریان و سهامداران و عرضه کنندگان و رقبا و دولت و موسسات دولتی و جامعه است . اگر چه مهمترین قسمت سرمایه ارتباطی، روابط مشتری است ولی نباید فقط روابط مورد توجه قرار گیرد . این سرمایه ارتباطی در واقع انعکاس و بازتابی[۹۴] از شرکت است . اندازه گیری سرمایه ارتباطی با این موضوع که چگونه محیط ، شرکت را درک می کند مرتبط است .
سرمایه ارتباطی شامل برندها ومقیاس های وفاداری مشتری و شهرت شرکت و عرضه کنندگان و سیستم های بازخورد مشتری و غیره است .
مکنا[۹۵] ، بیان می کند که سه گام برای برقرای روابط با محیط وجود دارد :
درک محیط
همگام شدن با محیط
برقراری روابط با محیط
در یک زنجیره ارزش ، تعهدی که برای شرکت ها وجود دارد این است که با همه بخش های محیط از مشتری گرفته تا عرضه کننده روابطی برقرارکنند . تحقیقات بسیاری نشان داده است که توجه به بازار ، دارای اثر مستقیمی روی نرخ سود آوری دارد و سهم بازار شرکت را افزایش می دهد . سرمایه مشتری دانش ارزش فعلی و آتی روابط یک سازمان با مشتریان خود است و بیانگر پتانسیل یک سازمان به خاطر نامشهودهای خارجاز سازمان است .
سرمایه بازاری به شایستگی سازمان برای مدیریت و ادغام روابط خارجی با سهام داران بیرونی اطلاق می شود [۱۴].
۲-۵-۳- بعد سازمانی:
بعد سازمانی در سرمایه فکری به صورت سرمایه سازمانی (ساختاری) تعریف می شود . سرمایه سازمانی به صورت مجموع دارایی هایی تعریف می شود که توانایی خلاقیت سازمان را ممکن می سازد . ماموریت شرکت ،چشم انداز ، ارزش های اساسی و استراتژی ها و سیستم های کاری و فرایند های درونی یک شرکت می تواند در زمره این نوع دارایی ها شمرده شود . سرمایه سازمانی یکی از اصول زیر بنایی برای خلق سازمان های یادگیرنده است .
حتی اگر کارکنان یک سازمان دارای توانایی ها و قابلیت های کافی و بالایی باشند اگر ساختار سازمانی از یک سری قوانین و سیستم هی ضعیفی تشکیل شده باشد نمی توان از این قابلیت ها و استعدادهای کارکنان برای خلق ارزش و داشتن عملکرد خوب سازمانی استفاده کرد . البته باید به این نکته توجه کرد که اگر سازمان سرمایه گذاری شدیدی برروی فناوری انجام دهد ، ولی کارکنان توانایی استفاده از این فناوری را نداشته باشند این سرمایه گذاری و به تبع آن سرمایه سازمانی مفید و موثر نخواهد بود . در پایان باید به این نکته اشاره کرد که این سه سرمایه با همدیگر می توانند برروی عملکرد سازمانی تاثیر بگذارند . بنابراین وجود روابطی بین آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است . سازمان ها نباید فقط به فکر ارتقا و بهبود جداگانه این سرمایه ها باشند .
تحقیقات صورت گرفته در کانادا ، مالزی ، تایوان و چند کشوردیگر نیز این مطلب را تایید می کند . درادامه برخی از این روایط بین اجزای سرمایه فکری و روابط بین اجزای سرمایه فکری و روابط بین سرمایه فکری و عملکرد سازمان (تجاری) در یک سری مدل های علمی آورده می شود .
سرمایه ساختاری (سازمانی) شامل همه مخازن دانش غیر انسانی دریک سازمان است که شامل پایگاه داده ها و چارت های سازمانی و دستور العمل های فرایندی و استراتژی ها و یا شامل هر چیز دیگری که به سازمان ارزشی بیشتر از مواد آن می دهد . سرمایه ساختاری به صورت آن چیزی که در سازمان باقی مانده است هنگامی که افراد شب به خانه هایشان می روند تعریف شده است واز فرایندها و روال های سازمانی برمی خیزد .
سرمایه ساختاری به صورت سخت افزارها و نرم افزارها و پایگاه داده ها و ساختار سازمانی و حق اختراع ها و مارک های تجاری و سایر توانایی ها و قابلیت های سازمانی است که از بهره وری کارکنان حمایت می کند .
۲-۶- طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فکری
به اعتقاد ادوینسون و مالون ، جایگاه ارزش از ادغام[۹۶] سه نوع سرمایه فکری جهت نیل به نتایج مطلوب ایجاد می گردد . بنابراین ضروری است تا این سه نوع سرمایه سازمانی چنان با یکدیگر متعامل شوند که موجب ایجاد ارزش گردند .[۱۵].
در حال حاضر سیستم های حسابداری تحت تاثیر عوامل سنتی کار ، مواد و سرمایه مالی می باشد و اهمیت دانش به عنوان عاملی موثر در تولید و ایجاد ثروت نادیده گرفته شده است . این در حالی می باشد که نگرش واقع بینانه به اهمیت در حال گسترش سرمایه های ناملموس ، نیاز ما را به این سرمایه ها دو چندان نموده است . در محیط تجاری کنونی ، اندازه گیری ارزش سازمانی با بهره گرفتن از روش های سنتی حسابداری ناکافی می باشد . روش ها سنتی ، ارزش نهفته در مهارت ، تجربه ، قابلیت یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمان ها را نادیده می گیرد . تلاش های زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازاری شرکت ها انجام گرفته است . مشهور ترین این روش ها روش ترازنامه نامرئی ، کنترل دارایی های ناملموس و کارت نمره متوازن روش ارزش افزوده[۹۷] اقتصادی ، روش شاخص سرمایه فکری ، روش کارگزار فناوری ، روش نرخ بازده دارایی ها ، روش تشکیل سرمایه بازار ، روش سرمایه فکری مستقیم ، روش جهت یابی تجاری اسکاندیا ، روش های مالی و مدل سرمایه فکری که در زیر به تحلیل ویژگی های هر یک از این روش ها اشاره خواهد شد .
۲-۶-۱- ارزش افزوده اقتصادی[۹۸]:
در این روش از معیار هایی نظیر بودجه بندی سرمایه ای ، برنامه ریزی مالی ، تعیین هدف ، اندازه گیری عملکرد ، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راه هایی که از طریق آنها ارزش افزوده زیاد یا کم می شود . نقاط قوت این روش همبستگی آنها با قیمت سهام است و عیب این روش پیچیدگی آن می باشد . از آن جایی که این روش از دارایی های دفتری با اتکا به هزینه های تاریخی بهره می گیرد و ارزش دفتری نیز با ارزش بازار فعلی مطابقت چندانی ندارد ممکن است ارزش کم دارایی های ناملموس ، چندان مناسب نباشد .
۲-۶-۲- کارت امتیازی متوازن [۹۹]:
این روش ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده شرکت بدست می دهد . این روش شرکت ها را قادر می سازد تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و کنترل در ایجاد ظرفیت ها و اکتساب دارایی های ناملموس که به آنها برای رشد در آینده نیاز دارند ،دنبال کنند . این روش گذشته و حال شرکت را با آینده اش مرتبط می نماید و ابزاری در اختیار مدیریت شرکت قرار می دهد تا استراتژی های گوناگونی را برای شرکت تعریف و آنها را کنترل نماید . کاپلان و نورتون معتقدند که این روش نوعی سیستم اندازه گیری است که با بهره گرفتن از معیار های کیفی ، میزان استراتژی های به اجرا در آمده شرکت را نشان می دهد این روش اهداف و معیار ها را از چهار زمینه یا دیدگاه نشان می دهد . این دیدگاه عبارت است از دیدگاه مالی ، دیدگاه مشتری ، دیدگاه فر آیند ها ، داخلی و دیدگاه نو آوری و یاد گیری . این روش تا حدی ایستا بوده است و برای هر شرکت خاص می باشد .
۲-۶-۳- ترازنامه اقتصادی [۱۰۰]:
این روش به منظور نشان دادن دارایی های شرکت مبتنی بر دانش طراحی شده است . این روش در واقع توسعه ای در حسابداری منابع انسانی به شمار می آید . در این روش سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود . شاخص اصلی سرمایه فردی همان شایستگی حرفه ای و خبرگی کارکنان کلیدی که استراتژی های یک شرکت را تشریح می کنند ، می باشد و سرمایه ساختاری شامل مزیت رقابتی یک شرکت و توانایی های کارکنان آن مانند شهرت ، تجربه و روش های خاص تولیدی می باشد . این مدل مبتنی بر معیار های کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد .
۲-۶-۴- کنترل دارایی های ناملموس:
این روش در پی اندازه گیری دارایی های ناملموس شرکت به روش ساده می باشد . در این راستا معیار های مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فکری شرکت می باشد .
در این روش ضروری است تا معیار ها با واقعیت های هر شرکت مطابقت داده شده و تعدیل شود . عیب عمده ی این روش در آن است که با تمامی شرکت ها و موقعیت ها قابل انطباق نمی باشد . از این روش برای طراحی سیستم های اطلاعاتی و یا انجام ممیزی ها بهره گرفته می شود .
۲-۶-۵- روش جهت یابی تجاری اسکاندیا[۱۰۱]:
این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده و در روش ترازنامه نامرئی بنا نهاده شده است و شرکت اسکاندیا یکی از آنها به شمار می آید . این شرکت عملکردش را بر اساس سی شاخص عملکرد کلیدی در زمینه های مختلف نظارت می نماید . این روش علاوه بر زمینه های سنتی مالی ، به مشتریان ، منابع انسانی و توسعه و بازآفرینی نیز نظارت دارد . این روش علیرغم کامل تر بودن در زمینه تشریح بهتر عملکرد تجاری ، قادر به کمی سازی ارزش سرمایه فکری نمی باشد .
۲-۶-۶- شاخص سرمایه فکری:
این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید . این معیار جنبه های مختلفی را در بر می گیرد . مزایای این روش در آن است که معیاری غیر متعارف را ارائه می نماید ، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمایز می باشد ، توان احتساب[۱۰۲] عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد ، کلی و جامع از شرکت ارائه می نماید . این روش به مدیران اجازه می دهد که تاثیراتی که یک استراتژی به خصوص در سرمایه فکری شرکت دارد را درک نماید و گزینه های متعدد[۱۰۳] را با هم مقایسه نماید ، تا مشخص شود کدام یک از آنها از حیث سرمایه فکری مرجع می باشند .