سیر باشی ناشتا: در این جمله یعنی در ترکیب ناشتا، سیر بودن تضاد و به عبارت بهتر تناقض (پارادوکس) وجود دارد.
معنی بیت: آبروی تو مانند عمر تو در طلب حطام دنیوی بر باد رفته است، به هوش باش تا مانند چوب کشتی سبکبار گردی (از تعلقات دنیوی و نیاز به آنها) رها گردی تا بر روی طوفان حوادث شناور باشی.
۸)با قناعت چون نشینی بر سر خوان خسان؟ پیش عیسی چون خری از ره نشینان توتیا
چون: در هر دو مصرع به معنایی مانند چگونه و برای چه است و نیز استفهام انکاری.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عیسی: شفا بخش بیماران و کوران است
قناعت به عیسی (ع) تشبیه گردیده (تشبیه مضمر).
ره نشین: کنایه از افراد غریب و بیگانه و رهگذر (فرهنگ کنایات، ص ۲۴۶).
توتیا: معرب دودیا، به فارسی دارویی است که از قلعی و سرب یا از مس سازند.
توتیا از گونه گونه است و بهترینش طباشیریست، پس زنگاری، پس خراسانی، پس کرمانی و این همه معدنی است و همه سرد و خشک است و ریشهای سرطانی را سود کند و هر ریش زشت را نیز، خشک گرداند بی سوزندگی، و ریش چشم را منفعت کند و چشم را قوی گرداند و بعد تیز کند و دمعه {اشک و اشک ریزش}بچیند و تاریکی از چشم ببرد (الابنیه، با اندکی تلخیص، ص ۸۲).
بین توتیا با مقام شفا دهندگی عیسی (که کوران را شفا میبخشید) تناسب وجود دارد. کلمه خری معنی دیگر آن (حیوان دراز گوش) را به ذهن تداعی میکند که با عیسی، ایهام تناسب دارد.
مصرع دوم تمثیلی است برای مصراع اول.
معنی بیت: اگر قناعت پیش گرفته و قانع باشی، دیگر لازم نخواهد بود که بر سفرهی فرومایگان بنشینی، همانطور که پیش عیسی که کوران را شفا میبخشد و چشم تاریک را روشن میگرداند، دیگر لزومی برای خریدن توتیا از غریبان و رهگذران، برای مداوای چشم نخواهد بود.
۹)با هویگر پرسی از من بر زمینت جای نیست زین هوا برخیز و همچون ذره بنشین بر هوا
گر پرسی از من: جمله معترضه
هوا: عشق، آرزو، تمنی، مراد و کام (فرهنگ کنایات)، هوی و هوس.
بین هوا و زمین و برخیز و بنشین تضاد وجود دارد.
معنی بیت: مصرع اول معنی محکمی ندارد و مفهومش چندان رسا نیست اما می توان چنین استنباط کرد: اگر از من بپرسی و یا از من حرف قبول کنی، من میگویم که با هوی پرستی، بر زمین جایی نداری و می توانی با ترک هوی و هوس و خواهشهای نفسانی، چون ذره ای که بر اثر جذبه آفتاب از حضیض خاک به اوج آسمان میرسد، به عوالم بالا راه یابی.
۱۰)کعبتین جان به عالم واخر از گردون که هست عمر تو بدباز و نرد آشفته و گردون دغا
کعبتین (اسم مثنی): دو طاس نرد، تثنیهی کعبه، در معنی قلعهای استخوانی مکعب که بر آن شمارهی اعداد از یک تا شش کنده شده و در بازی نرد به کار میرود (فرهنگ لغات و تعبیرات ) دو تاس شش پهلوی استخوانی بازی نرد که بر هر دو طرف آن، خالهایی زده شده که مجموع دو طرف آنها هفت میشود (۱+۶ و ۲+۵ و ۳+۴). کعبتین با اینکه به صورت مثنی (دوتایی) است از قدیم به سه طاس اطلاق میشده و همیشه به سه طاس بازی میکرده اند، در چهار مقاله نظامی (چاپ دکتر معین، ص ۷۱) در شعر ازرقی آمده:
« گر شاه سه شش خواست، سه یک زخم افتاد تا ظن نبری که کعبتین داد نداد…»
خاقانی در بسیاری از اشعار، به سه شش و سه یک اشاره کرده و نیز «سه لعبت از استخوان» گفته و شواهد را در جای خود آوردهایم و خواهیم آورد (نقش سه شش خواستن: کعبتین را گر سه شش خواهید نقش… ص، ۴۷۴)
کعبه در تربیع همچون تخت نرد مهره باز کعبتین جانها و نراد انسی و جان آمده
(فرهنگ لغات و تعبیرات)
کعبتین جان: اضافه تشبیهی
بدباز: کسی که در قمار، سخت بازد (فرهنگنامه شعری)
نرد: بازیی است معروف از مخترعات بوذرجمهر که در برابر شطرنج ساخته و بعضی گویند نرد قدیم است اما دو کعبتین داشته. دوی دیگر را بوذرجمهر اضافه کرده است (برهان).
دغا: ناراست، نادرست، دغل، معیوب، سیم ناسره (معین)
بین کعبتین و نرد و نیز بدباز و دغا تناسب وجود دارد.
معنی بیت: تعلقات مادی و عالم پست دنیوی را رها کن و بدین وسیله جان خود را از آفات گردون، رهایی بخش، چرا که عمر تو مانند شخصی است که در بازی نرد پی در پی میبازد و گردون مانند حریفی ناراست است که با دغل بازی ترا فریب میدهد و عمر ترا میرباید.
۱۱)گل مجوی از خار در صحرای عالم زانکه تو خاک یابی آرد چون از خشت سازی آسیا
صحرای عالم: عرصهی گیتی.
بین گل و خار تضاد و بین آرد و آسیا تناسب وجود دارد.
مصرع دوم تمثیل است.
معنی بیت: در عرصهی گیتی از خار انتظار گل دادن نداشته باش زیرا که اگر آسیا از خشت باشد، به جای آرد خاک نصیب انسان میشود.
۱۲)تا شما باشید کژگوی و ترازو راست گو آبنوسین خانه او دارد چنارین در شما
۱۳)گنج و اژدرها به هم باشند زان شد نفس دو از ره نقش آدمی وز روی معنی اژدها
بین گنج و اژدرها (و اژدها) تناسب وجود دارد و با کمی مسامحه در بیت «رد العجز علی الصدر» وجود دارد.
بین لفظ و معنی تضاد و بین نفس و نقش جناس خطی وجود دارد.
قدما معتقد بودند که هر کجا گنجی وجود داشته باشد، ماری نیز نگهبان آن است و این باور به عنوان تمثیل در آثار شعرا و نویسندگان قدیم آمده است:
این است که گنج نیست بی مار هر جا که رطب بود، بود خار (سنایی)
(تعلیقات دیوان مجیر)
معنی بیت: همانطور که هر کجا گنج باشد اژدها هم هست و گل بی خار در جهان وجود ندارد، نفس انسانی نیز دو جلوه دارد که از آنها به نفس اماره و نفس مطمئنه تعبیر میشود و کسانی پیدا می شوند که به ظاهر و جسم و هیأت انسان هستند ولی در باطن و معنی مثل اژدهایند.
۱۴)مرگ دلها در جهان افتاد رحلت جوی هین! کز طریق شرع واجب گشت رحلت از وبا
در کتب احادیث، روایتی مبنی بر رحلت از وبا بدست نیامد ولی در کتاب المعجم المفهرس لالفاظ النبویّه روایتی است در باب وبا که از مسند احمدبن حنبل ۱، ۱۹۲ نقل شده و با اندک اختلاف با معنی بیت مرتبط است:« اذا کان الوباء بارض و لست بها فلا تدخلها»
ترجمه: اگر در سرزمینی وبا باشد و تو در آنجا نباشی بدان داخل مشو.
در این مضمون در ص ۲۹۱ دیوان خاقانی آمده:
وبا خانه چرخ و خلقی زجیفه هلاکست، زان از وبا می گریزم
(تعلیقات دیوان مجیر)
بین مرگ، وبا و رحلت و نیز بین رحلت و طریق تناسب وجود دارد.
معنی بیت: دنیا آنقدر پریشان و پست است که دلهای مردمان در آن میمیرد (مردم به تعلقات دنیوی و خواهشهای نفسانی تن در میدهند و قلب و روح آنها میمیرد و تباه می گردد). برای گریز از این امر، مانند عارفان زنده دل، از جهان پر از تباهی بگریز، چنانکه در شریعت نیز کوچ کردن از سرزمین وباخیز، واجب گردیده است.
۱۵)در جهان بی غم نبینی دل که در دست رباب گردن خود بی رسن هرگز نبیند گردنا
رباب: آلتی موسیقی از ذواتالاوتار که در قدیم آن را با ناخن و یا زخمه و سپس با آرشه مینواختند و آن طنبور مانندی بود و دسته ای داشت (معین).