۲-۶ معرفی تعدادی از روشهای شناسایی و تحلیل ساختار شیمیایی پلیساکارید
۲-۶-۱ کروماتوگرافی گازی
کروماتوگرافی در برگیرنده گروهی از روشهای مهم و گوناگونی است که به دانشمندان اجازه میدهد تا اجزای یک مخلوط پیچیده را از یکدیگر جدا کرده و هویت آنها را مشخص کنند. اصطلاح کروماتوگرافی، به دلیل اینکه در برگیرنده تکنیکهای مختلفی است، به طور مشخص قابل تعریف نیست اما در تمام این روشها یک فاز ساکن و یک فاز متحرک وجود دارد و اجزای یک مخلوط به وسیله جریانی از یک فاز متحرک که از داخل یک فاز ساکن عبور می کند، بر اساس اختلاف در سرعت مهاجرت اجزای مختلف نمونه، جدا سازی میشوند (اسکوگ[۷۲]، ۱۹۱۸).
در کروماتوگرافی گازی نمونه تبخیر شده، و به سر ستون کروماتوگرافی تزریق می شود. شویش با جریانی از فاز متحرک گازی بیاثر انجام می شود. در کروماتوگرافی گازی، فاز متحرک با مولکولهای آنالیت برهم کنشی ندارد و فقط به عنوان وسیلهای برای انتقال مولکولها از داخل مواد پرکننده عمل می کند. به طور کلی یک کروماتوگراف گازی شامل مخزن گاز حامل (گازهای حامل متداول: هلیم، آرگون، هیدروژن و نیتروژن)، سیستم تزریق نمونه، ستون و آشکارساز میباشد که زمان خروج مواد از ستون کروماتوگرامی را ثبت خواهد کرد و بر اساس زمان خروج و سطح زیر نمودار، نوع و مقدار ماده را برآورد خواهیم کرد (اسکوگ، ۱۹۱۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۶-۲ طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR[73])
طیف سنجی مادون قرمز یکی از روشهای خوب و متداولی است که از سالها پیش برای تجزیه و شناسایی مواد مورد استفاده قرار گرفته است. فرکانس تشعشع الکترو مغناطیس در ناحیه مادون قرمز(IR) مطابق با فرکانس ارتعاش طبیعی اتمهای یک پیوند است و پس از جذب امواج مادون قرمز در یک مولکول، باعث ایجاد یک سری حرکات ارتعاشی در آن میشود که اساس و مبنای طیف سنجی مادون قرمز را تشکیل میدهد. سادهترین نوع حرکات ارتعاشی در یک مولکول، حرکات خمشی و کششی است. تقریباً تمامی ترکیباتی که پیوند کوالانسی دارند، اعم از آلی یا معدنی، فرکانسهای متفاوتی از اشعه الکترومغناطیس را در ناحیه مادون قرمز جذب میکنند. ناحیه مادون قرمز، ناحیهای از طیف الکترومغناطیس است که طول موجی بلندتر از نور مرئی (۴۰۰ تا ۸۰۰ نانومتر) و کوتاه تر از امواج مایکروویو (طول موج بلندتر از۱میلیمتر) دارد. بسیاری از شیمیدانها از واحد «عدد موجی» در ناحیه مادون قرمز طیف الکترومغناطیس استفاده میکنند. عدد موجی با واحد Cm-1 بیان شده و عبارت است از عکس طول موج. مزیت این واحد این است که رابطه مستقیمی با انرژی دارد. مهمترین قسمت عملی این طیف، ناحیه بین Cm-1 ۴۰۰۰-۴۰۰ میباشد. مشابه دیگر انواع جذب انرژی، هنگامی که مولکولها اشعه مادون قرمز را جذب می کنند، به حالت انرژی بالاتر برانگیخته میشوند.
جذب تابش مادون قرمز همانند دیگر فرآیندهای جذب، فرایندی کوانتایی است. به این صورت که فقط فرکانسهای خاصی از تابش مادون قرمز توسط مولکول جذب، و باعث ارتعاش کششی و خمشی پیوندهای کوالانسی میشود. انرژی جذب شده از نور مادون قرمز توسط پیوندهای شیمیایی یا گروههای عاملی خاص در طول موج مشخص، منجر به کاهش شدت عبور نور شده و معمولاً به عنوان تابعی از عدد موجی (برحسبCm-1) رسم می شود. توجه به این نکته مهم است که تمام پیوندهای مولکول قادر به جذب انرژی مادون قرمز نیستند، حتی اگر فرکانس اشعه با فرکانس حرکت تطبیق کند، فقط پیوندهایی که دارای گشتاور دو قطبی هستند قادر به جذب اشعه مادون قرمز میباشند. مثلاً، پیوند موجود در H2 و Cl2 و هم چنین پیوندهای موجود در آلکنها و آلکینهای متقارن، اشعه مادون قرمز را جذب نمیکنند. باید توجه داشت که هر پیوند دارای فرکانس ارتعاش طبیعی خاصی است. یعنی یک پیوند خاص با جذب فرکانسی مشخص قادر به ارتعاش کششی است. یک پیوند، به خصوص در دو مولکول مختلف، در محیطهای متفاوتی از نظر اتمها و پیوندهای پیرامونی خود قرار داشته و هیچگاه دو مولکول با ساختمانهای متفاوت، طیف مادون قرمز یکسانی نمیدهند. با توجه به این مطلب، از طیف مادون قرمز میتوان همانند اثر انگشت در انسان، برای شناسایی مولکولها استفاده کرد. با مقایسه طیف مادون قرمز دو ماده که تصور می شود مشابه باشند، می توان پی برد که آیا واقعاً یکی هستند یا خیر. اگر تمام جذبها در طیف دو نمونه بر یکدیگر منطبق شوند، به احتمال قریب به یقین، دو ماده یکسان هستند. طیف FTIR علاوه بر موارد گفته شده، اطلاعاتی را در مورد ساختمان شیمیایی یک مولکول، در اختیار ما می گذارد. مثلاً، هر جذبی که در ناحیه Cm-1 ۱۵۰±۳۰۰۰ طیف قرار داشته باشد، نشاندهنده وجود اتصال C-H در مولکول است و جذبی که در ناحیه Cm-1 ۱۰۰±۱۷۰۰ مشاهده شود معمولا مربوط به پیوند گروه کربونیل در مولکول است.
به طور کلی، پیوندهای سه گانه، قویتر از پیوندهای دوگانه و یا ساده بوده و دارای فرکانس ارتعاشی بالاتر یا به بیانی بهتر و با عدد موجی بالاتر هستند. پیوند C-C دارای فرکانس جذب Cm-1 ۱۲۰۰ بوده در حالی که پیوند دوگانه C=C فرکانس جذب Cm-1 ۱۶۵۰ و پیوند سهگانه C≡C دارای فرکانس جذب Cm-1 ۲۱۵۰ است و یا در مثالی دیگر، عدم وجود باند جذبی در ناحیه Cm-1 ۱۸۵۰-۱۵۴۰ عدم حضور عامل کربونیل را در ساختمان مولکولی میرساند. هم چنین حرکت خمشی راحتتر از حرکت کششی صورت می پذیرد. مثلا، C-H خمشی در ناحیه Cm-1 ۱۳۴۰ و C-H کششی در ناحیه Cm-1 ۳۰۰۰ قرار میگیرد.
طیف مادون قرمز را میتوان برای گازها، مایعات و یا جامدات به دست آورد. به طور خلاصه، طیف گازها و مایعات فرار را میتوان با انبساط نمونه در یک سل تخلیه شده، طیف مایعات را با فشار دادن نمونه مایع بین دو سطح مستوی و ایجاد فیلمی با ضخامت کم، و ترکیبات جامد را معمولاً به صورت سوسپانسیون در روغنهای با وزن مولکولی زیاد، به شکل قرصی فشرده و یا به صورت فیلم شیشه ای رسوبی مورد بررسی قرار داد (سیلوراشتین[۷۴] و همکاران، ۱۹۶۳).
۲-۷ روش سطح پاسخ (RSM[75])
RSM مجموعه ای از تکنیکهای آماری است که در بهینهسازی فرایندهایی بکار میرود که پاسخ مورد نظر توسط تعدادی از متغیرها تحت تأثیر قرار میگیرد. شمای گرافیکی مدل ریاضی سبب تعریف واژه روش سطح پاسخ شده است (لی و همکاران، ۲۰۰۷). محدوده کاربرد طرح آماری بسیار گسترده است و در اغلب زمینه ها به منظور بهینه سازی شرایط عمل از آن استفاده می شود (مایرز[۷۶] و همکاران، ۱۹۹۲). با کمک طرح آماری RSM میتوان به اهداف زیر دست یافت:
۱. کلیه ضرایب مدل رگرسیون درجه دوم با کمک این طرح قابل برآورد هستند.
۲. تعداد آزمایش ها کاهش مییابد.
۳. اثر متقابل فاکتورها بر روی نتایج حاصل از آزمایشها بررسی میگردد.
۴. امکان آزمون عدم برازش (Lack of fit) را فراهم می سازد.
۵. مقادیر بهینه فاکتورها ر ا میتوان با کمترین تعداد آزمایش تخمین زد (ماهرانی و همکاران، ۱۳۸۳).
۲-۸ مروری بر پژوهشهای انجام شده
۲-۸-۱ مروری بر پارهای از پژوهشهای انجام شده بر اثر ضد اکسایشی و ضدمیکروبی پلیساکارید و عصاره گیاهان
مطالعات زیادی بر گیاهان گوناگون و به ویژه اسانس و عصاره آنها انجام شده و فعالیت ضداکسیدانی و ضدمیکروبی آنها مورد بررسی بسیار قرار گرفته است. در سالهای اخیر استخراج پلیساکارید از گیاهان دارویی و بررسی ویژگیهای ضداکسیدانی و ضدمیکروبی آنها مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. در زیر به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد.
استخراج پلیساکارید از برگ گیاه پاریس پلیفیلا به روش سوکسله انجام شد و نتایج حاصل نشان دادند که این پلی ساکارید دارای خواص ضداکسیدانی قوی میباشد (شن[۷۷] و همکاران، ۲۰۱۴). استخراج پلیساکارید از دانه گیاه فاربیتیس نیل[۷۸] با بهره گرفتن از روش اولتراسونیک در نسبت آب به ماده خام ۵/۶ میلیلیتر بر گرم، دمای استخراج ۴۹ درجه سانتی گراد، قدرت مافوق صوت ۶/۶۱ وات و زمان استخراج ۶/۳۲ دقیقه انجام گرفت و خواص ضداکسیدانی استثنایی و وابسته به غلظت را نشان داد (وانگ[۷۹] ، ۲۰۱۴). تحقیقات نشان دادهاند گیاه بروگیورا جیمنوریزا[۸۰] دارای خواص ضدتب، ضداسهال و ضدباکتریایی میباشد و در طب سنتی چین جایگاه ویژهای دارد. در این مطالعه پلیساکارید برگ این گیاه استخراج شده و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که پلیساکارید حاصل دارای فعالیت ضداکسیدانی قابل ملاحظهای بوده و توانایی مهار رادیکالهای آزاد بالایی دارد (لی[۸۱] و همکاران، ۲۰۱۳). پلیساکارید دانه گیاه آمومیوم ویلسوم[۸۲] استخراج و خالص سازی شده و به وسیله کروماتوگرافی سه جزء آن از هم تفکیک گردید. جزء سوم پلیساکارید[۸۳] دارای وزن مولکولی بالاتر و درصد پروتئین بیشتری نسبت به دیگر اجزا میباشد و اثر بازدارندگی بیشتری بر رشد سلولهای سرطانی کبد نشان میدهد. همچنین پلیساکارید حاصل از این گیاه تأثیر قابل توجهی در مهار رادیکالهای آزاد در شرایط آزمایشگاهی نشان داده، از تشکیل مالوندیآلدهید جلوگیری کرده و باعث افزایش فعالیت آنزیم های ضداکسیدانی در برابر تتراکلریدکربن در سلولهای کبدی آسیب دیده موش گردید (ژانگ[۸۴]، ۲۰۱۳). تکنیک اولتراسونیک یک روش بسیار مفید برای استخراج پلیساکارید از گیاه آکنتوپاناکسسنتیکوسوس [۸۵] بوده است. پلیساکارید به دست آمده توانایی آنتیاکسیدانی بالایی از خود نشان داده و میتوان از آن در پزشکی و غذاهای غنی شده با مواد مؤثر بر سلامت انسان (غذاهای عملکردی[۸۶]) استفاده نمود.
میوه گیاه لشیوم روتنیکوم[۸۷] تحت تیمار به روش مایکروویو قرار گرفته و پلیساکارید آن استخراج گردید. آزمونهای مهار ۲و۲-دیفنیل-۱-پیکریلهیدرازیل[۸۸]، پراکسیدهیدروژن و مهار رادیکالهای سوپراکسید بر روی آن انجام شد. نتایج نشان دادند این پلیساکارید قابلیت کاربرد به عنوان ضداکسیدان را در درمانهای پزشکی و مواد غذایی عملکردی دارا میباشد (لیو[۸۹] و همکاران، ۲۰۱۳). مطالعه فعالیت ضداکسیدانی پلیساکارید حاصل از گیاه پاناکس ژاپنیکوس سی.آ مایر[۹۰] ، از جمله آزمونهای مهار ۲و۲-دیفنیل-۱-پیکریلهیدرازیل، پراکسیدهیدروژن و مهار رادیکالهای سوپراکسید، فعالیت ضداکسیدانی خوبی نشان داد (وانگ[۹۱] و همکاران، ۲۰۱۲). در مطالعه ای، برگهای بلوط از کوههای زاگرس[۹۲] جمع آوری شده و پلیساکارید آن با بهره گرفتن از اولتراسونیک استخراج گردید. نتایج آزمونها در شرایط آزمایشگاهی نشان داد، پلیساکارید حاصل، توانایی خوبی در مهار رادیکالهای هیدروکسیل و ۲و۲-دیفنیل-۱- پیکریلهیدرازیل داشته و علاوه بر آن فعالیت ضدمیکروبی خوبی در غلظت ۵/۲-۵/۱ میلیگرم بر میلیلیتر نشان داده است. فعالیت ضدمیکروبی این پلیساکارید بر سالمونلاتیفی، استافیلوکوکوس اورئوس ، کاندیداآلبیکانس و پنیسیلیومسیتری[۹۳] بررسی شد. قطر هاله تشکیل شده در منطقه بازدارندگی برای میکروارگانیسمهای مختلف، متفاوت است و نتایج ، حاکی از آن است که پلیساکارید استخراج شده از برگ بلوط می تواند به عنوان ماده ضداکسیدان و ضدمیکروبی در صنعت غذا و دارو استفاده شود (تهموزی[۹۴]، ۲۰۱۴). همچنین در پژوهش مشابهی، فعالیت ضداکسیدانی و ضدمیکروبی پلیساکارید خالص استخراج شده از گیاه سرخس[۹۵] مورد بررسی قرار گرفت. این پلیساکارید توانایی خوبی در مهار رادیکالهای پراکسید ، ۲و۲-دیفنیل-۱-پیکریلهیدرازیل، مهار پراکسید هیدروژن و شلاته کردن فلزات، داشته است. مقایسه آن با استاندارد آسکوربیکاسید توانایی ضداکسیداسیون خوبی را نشان میدهد. همچنین در بررسی فعالیت ضدمیکروبی آن، بیشترین تاثیر بر هانسنولا آنامالا[۹۶] و کاندیدا آلبیکانس[۹۷] دیده شد و تأثیر قابل توجهی در جلوگیری از رشد سالمونلاتیفی و اشرشیاکلی مشاهده گردید. این پلیساکارید فعالیت ضدمیکروبی و ضداکسیدانی خوبی در شرایط آزمایشگاه نشان داده اما استفاده از آن نیاز به بررسی فعالیت آن در سیستم زیستی دارد (لی[۹۸]، ۲۰۰۶).
اخیراً فعالیتهای بیولوژیک و ضدتومور پلیساکاریدهای حاصل از قارچها، گیاهان و میکروارگانیسمها بسیار مورد توجه قرارگرفته (تانگ[۹۹] و همکاران، ۲۰۰۹)، و علاوه بر آن خواص ضد ویروسی، ضداکسایشی و ضد انعقاد آنها در بسیاری موارد به اثبات رسیده است (هی[۱۰۰] و همکاران، ۲۰۱۰). بسیاری از محققان با ظهور باکتریهایی که به چند نوع آنتیبیوتیک مقاوم هستند، برای پیشگیری از فساد و مسمومیت غذایی دچار چالش شده اند، بنابراین توسعه تولید ترکیباتی که میکروارگانیسمها قادر به مقاومت در برابر آنها نباشند، یک نیاز مهم میباشد (الکشان و لوی[۱۰۱]، ۲۰۰۷).
در همین راستا پلیساکارید جدیدی از مایع سلولی استرپتومایسس ویرجینیا استخراج گردیده و اثر ضدمیکروبی آن بر میکروارگانیسمهایی چون استافیلوکوکوس اورئوس، باسیلوس سوبتلیس، لیستریا مونوسیتوژنز، اشرشیاکلی، زیگوساکارومایسسبایلی و کاندیدایوتیلیس مورد بررسی قرار گرفت. در آزمون آنتیبیوگرام، قطر منطقه بازداری برای باسیلوس سوبتلیس، استافیلوکوکوس اورئوس، لیستریا مونوسیتوژنز و اشرشیاکلی به ترتیب ۵/۳۸، ۴/۳۷، ۸/۳۶ و ۴۰ میلیمتر، و برای مخمر زیگوساکارومایسسبایلی ۵/۲۸ میلیمتر گزارش شد. منطقه بازداری در آزمون آنتیبیوگرام پلیساکارید وسیعتر از نیسین گزارش شده است. در بخشی از این مطالعه استافیلوکوکوساورئوس توسط این پلیساکارید تحت تیمار قرارگرفت. عکسهای گرفته شده با میکروسکوپ نوری نشان میدهد که دیواره سلول آسیب دیده، شکسته شده و سلولها چروکیده و چسبیده به یکدیگر هستند که می تواند به علت نشت محتویات سلولی باشد. این در حالیست که تیمار این باکتری با نشاسته در غلظت مشابه، تاثیری بر شکل سلول نداشته است. همچنین خاصیت ضدمیکروبی پلیساکارید در برابر استافیلوکوکوساورئوس، بعد از تیمار حرارتی (Cº ۱۰۰- ۶۰) بهمدت ۱۰ دقیقه، بدون تغییر باقی ماند. این در حالیست که فعالیت ضدمیکروبی نیسین در همین شرایط به ۵۰ % کاهش یافت که نشان از ثبات حرارتی بالای پلیساکارید دارد (هی و همکاران، ۲۰۱۰).
۲-۸-۲ مروری بر پژوهشهای انجام شده برجنس ویبورنوم
جنس ویبورنوم با توجه به مورفولوژی (ریخت شناسی) و ریشه های جغرافیایی آن در یازده دسته طبقه بندی می شود.
گونه های ویبورنوم به بیش از ۲۳۰ گونه تقسیم میشوند و اغلب به عنوان گیاه زینتی و یا برای استفاده از میوه آنها پرورش داده میشوند. اکثر گونه های ویبورنوم بومی هستند به عنوان مثال Viburnum opulus واریته opulus به طور گستردهای در غرب، مرکز، شرق و شمال شرق اروپا و گونه V. opulus واریته sargentii بومی شرق دور از جمله کره، شمال چین و ژاپن میباشد (سیسونین[۱۰۲] و همکاران، ۲۰۱۰).
گونه ای از جنس ویبورنوم با نام علمی Viburnum opulus L. در اروپا و آمریکا با نام Cranberrybush شناخته می شود. میوه ها و پوست این درخت به طور گستردهای در داروشناسی استفاده می شود. مردم اروپا، آسیا و بومیان آمریکا از این گیاه برای رفع اسپاسم استفاده می کنند. همچنین برای تسکین درد، کاهش تب، درمان سرماخوردگی، سرفه، عفونت رحم، فشارخون بالا و ناباروری مورد استفاده قرار میگیرد خواص ضدمیکروبی عصاره میوه ویبورنوم اپیلوس و روغن دانه آن در برخی تحقیقات به اثبات رسیده است (ییلماز[۱۰۳] و همکاران، ۲۰۰۸).
گزارش شده میوه بعضی از گونه های ویبورنوم حاوی میزان زیادی پلیفنول (سیسونین و همکاران، ۲۰۱۰)، آنتوسیانینها (جوردهم[۱۰۴] و همکاران، ۲۰۰۷) و اسیدهای آلی چون آسکوربیک (سیسونین و همکاران، ۲۰۱۰) و L- مالیک اسید (کیم و هیزول[۱۰۵]، ۲۰۰۷) میباشند. مطالعات انجام شده بر روی میوه و عصاره برخی گونه های ویبورنوم در شرایط آزمایشگاهی، تأثیرات آنتیاکسیدانی آنها را تأیید کرده است (ساگدک[۱۰۶] و همکاران، ۲۰۰۶).
مطالعات انجام شده بر مواد زیست فعال موجود در میوه Viburnum opulus L.، بر خواص ضدمیکروبی مؤثر آنها در برابر پاتوژنهای باکتریایی انسان دلالت می کنند، این در حالی است که مخمرها نسبت به این مواد حساسیت بسیار کمی نشان دادهاند (سیسونین و همکاران، ۲۰۱۰). علاوه بر این، روغن دانه آن منبعی غنی از لینولئیک و اولئیک اسید است به طوریکه بیش از ۹۰ درصد اسیدهای چرب آن را تشکیل می دهند (یانگ[۱۰۷] و همکاران، ۲۰۱۱). میوه ویبورنوم اپولوس دارای مزه خاصی است که از نظر برخی مصرف کنندگان نامطلوب است. ترکیبات فرار و معطره این گیاه توسط SPME–GC–MS مورد آنالیز قرار گرفته و حضور دی و تری متیل-بوتانوئیک اسید، لینالول و اتیلدکانوئات به عنوان عوامل ایجاد کننده بوی آن مورد تأیید قرار گرفتند (کراجالت[۱۰۸] و همکاران، ۲۰۱۲).
نتایج مقایسه ای که میان قدرت آنتیاکسیدانی عصاره حاصل از میوه گونه های V. opulus واریتههای sargenti، Americanum، Shukshinskaya، Krasnaya Grozd، Kiyevskaya Sadovaya و P3 صورت گرفت حاکی از آن بود که واریته sargenti بالاترین پتانسیل آنتیاکسیدانی را داراست (کراجالت و همکاران، ۲۰۱۳).
عصاره خام استخراج شده از میوههای گیاه Viburnum dilatatum Thunb که در ژاپنی gamazumi نامیده می شود و در زبان انگلیسی با نام درخت گلوله برفی شناخته می شود، میتوانند از آسیبهای اکسیداتیو در موش صحرایی پیشگیری کنند. این عصاره در هر گرم حاوی ۵۳ میلیگرم ترکیبات پلیفنولی میباشد. این ترکیبات پلیفنولی با بهره گرفتن از NMR، کروماتوگرافی مایع و طیفسنجی جرمی شناسایی شدند که از مهمترین آنها میتوان به cyanidin 3-sambubioside(Cy-3- sam) و cyanidin 3-glucoside (Cy-3-glc) اشاره نمود (کیم[۱۰۹] و همکاران، ۲۰۰۵). همچنین اثر آن بر آنزیم های آنتیاکسیدانی در پلاسما، کبد و معده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند مصرف این عصاره می تواند باعث کاهش نیاز به مصرف آنزیم های آنتیاکسیدانی چون سوپراکسید دسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز گردد (آیوای[۱۱۰] و همکاران، ۲۰۰۳).
فصل سوم
مواد و روش ها
فصل سوم
مواد و روش ها
در این فصل به مواد مورد نیاز و روشهای آزمون پرداخته خواهد شد. در ابتدا گیاه مورد آزمون را آماده نموده و در شرایط تعریف شده (سه متغییر زمان، دما، نسبت آب به ماده خام) استخراج پلیساکارید صورت گرفت. پس از اندازه گیری راندمان و تعیین شرایط بهینه استخراج پلیساکارید، آزمونهای میکروبی و شیمیایی و تعیین خصوصیات ساختاری پلیساکارید، به نحوی که در ادامه تشریح خواهد شد، به انجام رسید.
۳-۱ زمان و محل اجرای آزمایش
این آزمایشات در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ در آزمایشگاه شیمی و میکروبیولوژی گروه علوم و صنایع غذایی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین و دانشگاه تبریز انجام داده شد.
۳-۲ روش آماری اجرای آزمایش
۳-۲-۱ اعتبار سنجی مدل[۱۱۱]
به منظور بهینهسازی شرایط استخراج پلیساکارید برگ گیاه هفتکول با سه متغییر دما، زمان و نسبت آب به ماده خام از نرم افزار دیزایناکسپرت[۱۱۲] و روش سطح پاسخ (RSM[113]) استفاده شد. پس از پیش بینی نقاط بهینه استخراج پلیساکارید توسط نرمافزار و ارائه رابطه ریاضی با شرایط معنیدار، این متغیرها با سطوح تئوری پیشنهادی، در آزمایشگاه، به صورت عملی بررسی شدند و درجه تطابق بین راندمان تئوری و عملی مورد مطالعه قرار گرفته و به تأیید رسید.
در این پژوهش برای برآورد تأثیر متغیرهای مستقل (X1 : دما بر حسب درجه سانتی گراد؛ X2 : زمان بر حسب دقیقه؛ X3 : نسبت آب به ماده خشک بر حسب میلیلیتر بر گرم ) بر متغییر وابسته (راندمان استخراج پلیساکارید) از روش سطح پاسخ استفاده شده و طرح Box-Behnken برای طراحی داده های آزمایشی به کار برده شد.
معنی دار بودن هر یک از جملات در معادله رگرسیونی مورد بررسی قرار گرفت و عبارات معنیدار در مدل، توسط آنالیز واریانس (ANOVA) برای هر پاسخ مشخص شد. کفایت مدل بررسی شد و در نهایت برای مشخص کردن کارایی این روش، نقطه بهینه به دست آمده، در شرایط آزمایشگاهی انجام شده و با نتیجه پیش بینی شده توسط مدل، مورد مقایسه قرار گرفت.
۳-۲-۲ آنالیز آماری
تجزیه و تحلیل داده های مرحله دوم (بررسی اثر سطوح متفاوت غلظت پلیساکارید برگ گیاه هفتکول در آزمونهای ضدمیکروبی و ضداکسایشی) در قالب طرح کاملا تصادفی و با بهره گرفتن از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۰ در سه تکرار انجام شد. مقایسه میانگین داده ها و بررسی معنیدار بودن اختلاف بین آنها، توسط آزمون دانکن در سطح اطمینان ۹۵% انجام گرفت.
۳-۳ مواد، دستگاهها و ظروف مورد نیاز
برای انجام آزمونهای شیمیایی، میکروبی، تعیین ساختار و بررسی خواص حرارتی پلیساکارید حاصل، مواد و دستگاههای زیر مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۳-۱ مواد
برگ گیاه هفتکول جمع آوری شده از آذربایجان، الکل اتانول ۹۶ % (خریداری شده از شرکت نصر)، کاغذ صافی (واتمن) ۴۰، DPPH ( خریداری شده از شرکت سیگما)، متانول، BHT، فنانترولین، اسکوربیک اسید، بافر فسفات، فروسسولفات و پراکسیدهیدروژن (خریداری شده از شرکت مرک) ، محیط کشتهای مولرهینتون آگار ، BHI ، YGC، سابورات دکستروز براث ، سابورات دکستروز آگار ( خریداری شده از شرکت مرک) ، محلول ۵/۰ مکفارلند، دیسک استریل، ، سرم فیزیولوژی، سوشهای باکتریایی اشرشیاکلی، سالمونلا تایفی ، انتروکوکوس فکالیس، مخمر کاندیدا آلبیکانس و کپک آسپرژیلوس فومیگاتوس.
۳-۳-۲ دستگاهها
آسیاب برقی (Moulinex)، ترازوی دیجیتال (مدل A&D ساخت ژاپن)، بنماری (مدل WNB10 ساخت آلمان (Memmert company))، سانتریفیوژ (GMBH مدل (Z206A) ساخت آلمان (Hermle labortechnik GMBA))، آون (مدل Heraeus ساخت کشور آلمان و Elektro Helios مدل (۱۲-۲۸۵) ساخت کشور سوئد)، سمپلر، اسپکتروفتومتر (wpa مدل (Biowaveii) ساخت انگلستان (Cambridge CB4 of J England))، کروماتوگرافی گازی (Shimadzu GC-14C ساخت ژاپن مجهز به ستونRtx 1701 ((30 m × ۰.۳۲ mm × ۰.۲ μm)، طیف سنج تبدیل فوریه (مدل Nicolet 6700 ،Thermo Company ساخت آمریکا، اتوکلاو (ابزار پزشکی کاووش ساخت ایران)، اینکوباتور (پارس آزما مدل L55 ساخت ایران جهت تأمین دمای ۳۷ درجه سانتی گراد و اینکوباتور(Kendvo مدل (T6) ساخت کشور آلمان جهت تأمین دمای ۲۸ درجه سانتی گراد))، ورتکس (مدل VELP ساخت ایتالیا).
۳-۳-۳ ظروف
بشر، قیف، استوانه مدرج، فالکون ۵۰ میلیلیتری، پلیت، لوله آزمایش، پنس، سواب، پیپت، چراغ الکلی، سر سمپلر
۳-۴ استخراج پلیساکارید
برگ گیاه هفتکول در تابستان ۱۳۹۳ از ارتفاعات ارسباران در آذربایجان جمع آوری و در آون ۱۱۰ درجه سانتی گراد خشک گردیده و به وسیله آسیاب برقی به صورت پودر درآمد و الک گردید. استخراج پلیساکارید بر اساس روش ژائو[۱۱۴] و همکاران (۲۰۱۳) با اعمال پارهای تغییرات انجام شد. به این صورت که پودر حاصل، تحت دمای استخراج ۵۰، ۷۰ و ۹۰ درجه سانتی گراد، نسبت آب به ماده اولیه۲۰، ۳۵ و ۵۰ میلیلیتر بر گرم و زمان استخراج ۲۰، ۴۵ و۷۰ دقیقه قرار گرفت. سوسپانسیون حاصل بوسیله کاغذ صافی واتمن ۴۰ فیلتر شده و در استوانه مدرج جمع آوری شد. سپس ۳ حجم الکل اتانول ۹۶ % ، به آن افزوده و به مدت یک شب در دمای ۴ درجه سانتی گراد نگهداری شد. لخته حاصل بوسیله سانتریفیوژ در ۷۰۰۰ دور در دقیقه به مدت زمان ۱۰ دقیقه جداسازی شد. لخته ته نشین شده پس از انتقال به آون ۵۰ درجه سانتی گراد و خشک شدن، با ترازوی با دقت ۰۰۰۱/۰ توزین گریده و جمع آوری شد.
۳-۴-۱ تعیین درصد راندمان بهینه استخراج پلیساکارید گیاه هفتکول