شدت رقابت صنعت، رابطه رقابتی بین شرکتهای کوچک، متوسط و بزرگ را نشان میدهد. در نگاه نخست میتوان گفت در صنایعی که شدت رقابت آنها کمتر است، شرکتها ترجیح می دهند از روشهایی که کنترل کامل را به همراه می آورد استفاده کنند تا از کلیه مزایای سرمایه گذاری بهره برداری کنند. بنابراین زمانی که رقابت افزایش مییابد، شرکتها مشارکت با شرکا را ترجیح می دهند زیرا قدرت چانهزنی آنها کاهش مییابد. اما یافتههای تجربی این فرضیه را تایید نکرد و در واقع زمانی که رقابت تشدید می شود شرکتها ترجیح می دهند وارد استراتژی های کاملاً مشارکتی نشوند زیرا مشارکت، قاطعیت آنها را در پاسخگویی سریع به رقبا کاهش میدهد(تیسنگ،۲۰۰۵).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۲-۳-۱ استفاده از نقاط مرجع استراتژیک در انتخاب استراتژی
چنانچه ذکر شد، تصمیم گیری در خصوص انتخاب استراتژی های ورود به بازارهای خارجی به علت تأثیر انواع متغیرها پیچیده میباشد. اما میتوان با بهره گیری از تئوری نقاط مرجع استراتژیک، متغیرهای تأثیرگذار بر انتخاب استراتژی های ورود به بازارهای خارجی را دستهبندی نموده و این تصمیم گیری را تسهیل کرد انواع استراتژی های ورود به بازارهای بین المللی را می توان بر اساس دو ویژگی طبقه بندی نمود محل تسهیلات تولید و میزان کنترلی که شرکت در سرمایه گذاری خارجی تمایل دارد(کفاش پور، ۱۳۷۸).
بنابراین دو بعد کانون توجه یا جهتگیری مدیریت و میزان کنترل به عنوان نقاط مرجع استراتژیک استراتژی های ورود به بازارهای خارجی معرفی میشوند.
۲-۲-۳-۲ کانون توجه یا جهتگیری مدیریت
تصمیم گیری درباره تولید در داخل یا خارج، مبتنی بر جهتگیری مدیریت میباشد. همچنین این جهتگیریهای مدیریت نشاندهنده میزان مشارکت یا درگیری مدیریت در عملیات بازاریابی بینالملل نیز می شود. میزان درگیری مدیریت در فعالیتهای بین المللی خود بستگی به جذابیت مکان، تفاوت زبانی و (عدم قطعیت) ریسک مورد نظر دارد. هر انداره از سمت استراتژی های تولید در داخل به سمت استراتژی های تولید در خارج حرکت میکنیم، میزان مشارکت یا درگیری در فعالیتهای بازایابی بین المللی بیشتر می شود(گل علیزاده، ۱۳۹۰).
۲-۲-۳-۳ تمایل به کنترل روی عملیات بین المللی
میزان کنترل شرکت در اثرگذاری بر سیستمها، روشها و تصمیمات می تواند کم یا زیاد باشد. در ادبیات بین المللی شدن، کنترل، قدرتی است که شرکت بر سیستمها، روشها و تصمیمات واحد تجاری خارجی اعمال می کند. شرکتها بین دو نوع کنترل یکی را انتخاب می کنند، روشهای کنترل کامل که نیازمند صرف منابع زیاد و ریسک تجاری بالاست و در عوض بیشترین سهم از بازده سرمایه گذاری را در اختیار سرمایهگذار قرار میدهد؛ و روشهای کنترل مشترک که نیازمند صرف منابع و ریسک کمتر است(پرسون،۲۰۰۸ ). تصمیمات مربوط به کنترل کامل یا کم(انعطافپذیر) بر عملیات بین المللی بر اساس عدم قطعیت، تجربه بین المللی، اندازه شرکت مادر، دانش فنی، مهارت بازاریابی، مرتبط بودن، میزان سرمایه گذاری کل، شدت رقابت صنعت، ماهیت فعالیت و شدت رقابت صنعت میباشد(گلعلیزاده، ۱۳۹۰).
۲-۲-۳-۴ انواع استراتژی رقابتی
در تقسیم بندی استراتژی های رقابتی از ۱۳ نوع استراتژی اصلی و ۳ نوع استراتژی ژنریک نام برده شده است (دیوید[۳۰]، ۱۳۷۹)
این استراتژیها عبارت اند از:
الف: استراتژی های یکپارچگی
در استراتژی های یکپارچگی عمودی شرکتها میکوشند توزیع کنندگان، عرضهکنندگان مواد اولیه و یا شرکتهای رقیب را تحت کنترل درآورند. این استراتژیها شامل: استراتژی عمودی رو به بالا، یکپارچگی عمودی رو به پایین و یکپارچگی افقی است(دیوید، ۱۳۷۹).
ب: استراتژی های تمرکز
گاهی رسوخ در بازار توسعه بازار و توسعه محصول را استراتژی های تمرکز مینامند. زیرا آنها به تلاش های متمرکز و فشردهای نیاز دارند تا شرکت بتواند بدان وسیله محصولات خود را از نظر رقابتی بهبود ببخشد(دیوید، ۱۳۷۹).
پ: استراتژی های تنوع
شرکتها به سه روش عمده استراتژی های خود را متنوع می کنند. آن سه روش عبارتاند از: تنوع همگون، تنوع ناهمگون و تنوع افقی(دیوید، ۱۳۷۹).
ت: استراتژی های تدافعی
این استراتژیها عبارت انداز: مشارکت، کاهش، واگذاری و انحلال(دیوید، ۱۳۷۹).
مایکل پورتر اولین کسی بود که به طور خاص به مفهوم استراتژی رقابتی پرداخت. او در سال ۱۹۸۰ کتاب استراتژی رقابتی خود را به وسیله انتشارات فریپرس به بازار عرضه کرد. از دیدگاه پورتر برای غلبه بر حریفان قدرتمند در بازار رقابت، باید به سلاحی مجهز شد که احتمال شکست را به حداقل برساند. شاید گفتن چنین سخنی به زبان ساده باشد، اما در عمل بسیار سخت است. از دیدگاه پورتر، استراتژی رقابتی، به سازمان این امکان را میدهد که از سه زاویه متفاوت از مزیتهای رقابتی خود بهره گیرد. این زوایا عبارتاند: از رهبری هزینهها، متمایز ساختن محصولات یا خدمات و تمرکز بر محصول یا خدمتی خاص. این سه دیدگاه استراتژی های عمومی پورتر هستند. استراتژیهایی را که پورتر ارائه می کند نیاز به ساختارهای سازمانی متفاوت، رویههای کنترل و سیستمهای انگیزشی دارد. شرکتهای بزرگتر که به منابع بیشتری دسترسی دارند از نظر رهبری در هزینهها به رقابت میپردازند یا در صدد بر میآیند محصولات و خدمات ویژه و متمایز از شرکتهای رقیب عرضه نمایند، در حالی که اغلب شرکتهای کوچکتر توجه خود را معطوف به محصولات و خدمات خاص می کنند. پورتر بر این نکته تاکید دارد که به هنگام بکارگیری این استراتژیها برای ارزیابی(مشارکت در فرصتها) به وسیله شرکتها و و احد های تجاری موجود و بالقوه از شیوه مبتنی بر تجزیه و تحلیل هزینه و منفعت استفاده شود. مشارکت در فرصتها و منابع چنین امکانی را به وجود می آورد که با بهره گرفتن از مزیتهای رقابتی هزینهها را کاهش داد یا محصولات و خدماتی متفاوت و متمایز تولید و عرضه کرد. پورتر علاوه بر تشویق و ترغیب به مشارکت در فرصتها بر این نکته تاکید می کند که شرکتها برای بهرهمندشدن از مزیتهای رقابتی میتوانند تخصصها و مهارت ها را بین واحدهای تجاری مستقل(به شیوهای اثربخش) مبادله نمایند. با توجه به عواملی مانند نوع صنعت، اندازه و بزرگی شرکت و ماهیت رقابت میتوان با بهره گرفتن از استراتژی های گوناگون(از نظر رهبری در هزینهها، متمایز ساختن محصول یا معطوف کردن تمام توجه به گروه های کوچکی از مصرف کنندگان) به مزایای خاصی دست یافت. استراتژی تمایز اولین استراتژی ژنریک آن است که شرکت محصولات و خدمات متمایز ارائه دهد. این اقدام باعث ایجاد موقعیتی می شود که در کل صنعت منحصر به فرد است. مقصود از این استراتژی این است که محصولات یا خدماتی که در صنعت مورد نظر به عنوان محصول و یا خدمتی منحصر به فرد تلقی می شود به مشتریانی عرضه شود که نسبت به قیمت حساسیت چندانی نشان نمیدهند(پورتر[۳۱]، ۱۳۸۷). راههای ایجاد تمایز ممکن است به صورتهای گوناگون باشد:
- طرح یا تصویر علامت تجاری
- خصوصیات و ویژگیهای ظاهری
- خدمات مشتری
- شبکه های توزیع و فروش
- ابزارهای تمایز رقابتی
هر شرکتی باید راههای خاصی را که از طریق آنها کالای خود را از دیگر کالاها متمایز ساخته و برای آن مزیت رقابتی فراهم می کند، مورد شناسایی قرار دهد. شمار فرصتهای تمایز بنا بر نوع صنعت فرق می کند. گروه مشاوران بوستن چهار نوع صنعت را از یکدیگر تمییز داده است. مبنای این تشخیص، مزایای رقابتی موجود و اندازه این صنایع بوده است.
- صنعت حجم: صنعتی است که در آن شرکتها قادرند فقط تعداد اندکی مزیت رقابتی، اما نسبتاً بزرگ به دست آورند.
- صنعت پاتشده: صنعت پاتشده صنعتی است که در آن شمار مزایای رقابتی بالقوه اندک و اندازه هر مزیت هم کوچک است به دست آورند.
- صنعت تخصصی: در این صنعت، شرکتها با فرصتهای تمایز زیادی روبرو هستند و هر فرصت تمایز هم می تواند دستاورهای بسیاری داشته باشد.
- صنعت قطعه قطعه شده: صنعت قطعه قطعه شده، صنعتی است که در آن شرکتها برای تمایز فرصتهای زیادی پیشروی دارند، اما هر یک از این فرصتها از نظر مزیت رقابتی کوچکاند.
ث: استراتژی تمرکز
دومین استراتژی ژنریک، تمرکز بر گروه خاصی از خریداران، بخشی از خط تولید یا بازار. این استراتژی جغرافیایی میباشد. مقصود از این استراتژی این است که نیازهای گروه های کوچکی از مشتریان را با محصولات و خدماتی خاص تامین کنند.
ج: ابزارهای تمرکز
استراتژیهایی مانند رسوخ در بازار و توسعه بازار به گو نهای هستند که میتوان به میزان زیادی از مزایای ناشی از تمرکز بر گروه خاصی از مشتریان استفاده کرد.
ج: رسوخ در بازار
شرکتها در اجرای استراتژی های مبتنی بر رسوخ در بازار میکوشند از مجرای تلاش های بازاریابی سهم بازار محصولات و خدمات کنونی خود را افزایش دهند. اغلب این استراتژیها به صورتی گسترده و به تنهایی به اجرا در میآیند و گاهی پا به پای سایر استراتژیها اجرا میشوند. رسوخ در بازار شامل اقدامات زیر می شود:
افزایش عده فروشندگان، افزایش هزینه های تبلیغات، ترویج گسترده برای افزایش فروش و تقویت روابط عمومی و تبلیغات.
ح: توسعه بازار
مقصود از توسعه بازار عرضه خدمات یا محصولات جدید به مناطق جغرافیایی جدید است. شرکتهایی مانند میداس، ردلابستر، فدرال اکسپرس، اسپرنیت، ام سی ای، کورس و شوین، استراتژی مبتنی بر تمرکز بر گروه های خاصی از مشتریان را به اجرا در میآورند(دیوید، ۱۳۷۹).
خ: استراتژی های رهبری در هزینهها
سومین استراتژی که در سالهای دهه ۱۹۷۰ به واسطه عمومیشدن مفهوم منحنی تجربه به طور فزایندهای متداول شده بود، خود شیوهای است برای دستیابی به پیشرو بودن کلی در هزینه از طریق یک سری راهکارهای عملکردی که برای رسیدن به این هدف طراحی شده اند. هزینه پایین شرکت در مقایسه با رقبا فاکتوری است که باید در کل استراتژی محور قرار گیرد، اگرچه نمی توان کیفیت، خدمات و دیگر حوزه ها را نادیده گرفت، قرار گرفتن در یک موقعیت کمهزینه باعث می شود که علی رغم عوامل رقابتی نیرومند، درآمد شرکت در درون صنعت بالاتر از حد میانگین باشد. این موقعیت هزینهای شرکت به آن امکان میدهد که از یک سپر دفاعی در برابر دیگر رقبابرخوردار باشد؛ چرا که هزینه پایینتر به این معنی است که شرکت هنوز می تواند بعد از آنکه رقبایش سود را صرف رقابت کرده اند، از درآمد برخوردار باشد و سود کسب کند.
۲-۲-۴ دسترسی به منابع مالی
دسترسی به دارایی مالی برای شرکت های صادراتی بسیار دشوار است و نهادهای مالی و قانونی نقش مهمی در رابطه با این محدودیت بازی می کنند. منابع سرمایهای برای آنها شامل:
- درآمد تقسیم نشده، پذیره نویسی داخلی
- بانک ها
- فروش سهام، دارایی خالص
- اعتبار تجاری، کارت اعتباری، توسعه پذیره نویسی، اجاره داری
- سهم شرکت از دارایی خارجی
حدود ۱/۴ بنگاه های کوچک بیش از ۱۰ % منابع مالی خود رااز اعتبارات تجاری به دست می آورند. حدود ۴۰ % آنهاسهم کسانی از بانک های تجاری محلی به دست می آورند. در واقع شرکت های صادراتی از دارایی خارجی به خصوص دارایی بانک استفاده کمتری می کنند. این شرکت ها بیشتر از همه از پشتیبانی حق مالکیت بر حسب دستیابی به منابع رسمی دارایی های خارجی به خصوص دارایی بانک سود می برند(ناتانائیل و دیگران ، ۲۰۱۲).
۲-۲-۴-۱ منابع داخلی تامین مالی
سود انباشته: در مراحل÷ سین تامین مالی نظیر مرحله جوانی، رشد یا بلوغ. شرکتها می توانند از منابع داخلی سود انباشته برای تامین مالی استفاده کنند.که یکی از کم هزینه ترین منابع تامین مالی است.
عاملیت حسابهای دریافتی و کارت های اعتباری: یک کسب و کار کوچک می تواندحساب های دریافتی خود را یکجا به یک عامل بفروشد(حقیقی، ۱۳۸۷).