- . میرسپاسی، علی (۱۳۸۹)، تأملی در مدرنیتهایرانی، ترجمه جلال توکلیان، چاپ سوم، تهران: نشر طرح نو، ص ۴۵. ↑
- . جعفری، مجتبی (۱۳۹۲)، جامعه شناسی حقوق کیفری؛ رویکردهای انتقادی به حقوق کیفری، تهران: نشر میزان، ص ۵۹. ↑
- . در جای خود دراین رساله بحث کردهایم که سلطه و اقتدار حتی در جوامع لیبرال غربی نیز علیه مردمان إعمال می شود و البتهاین نقض دموکراسی در دولتهای غربی صورتی پیچیدهتر از مردمستیزیِ حکومتهای غیرمردمسالار دارد و امروزه تحت عنوان «دموکراسی پساتوتالیتر» مورد ارزیابی انتقادی فیلسوفان سیاسی قرار گرفته است. ↑
. همان گونه که گوئنتین لائر (Quentin Lauer) میگوید: «عقلگرایی، خود، بنیانی غیر عقلانی دارد. بهاین معنا که نقطه شروع آنایمان به عقل است (که برای آن عقل وجود ندارد)…» ر.ک. به:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))Hussert. Edmund (1965). Phenomenlogy and the Crisis of Pilosophy, tr. With an Introduction by Quentin Lauer, New York: Harper & Row, P.26. ↑
- . پلیکانی، لوچیانو (۱۳۹۱)، “مدرنیته و توتالیتریسم"، در: اسپیرو، هربرت و دیگران، توتالیتاریسم، ترجمههادی نوری، تهران: نشر شیرازه، ص ۷۸. ↑
- . احمدی، بابک (۱۳۸۷)، مدرنیته و اندیشه انتقادی، چاپ هفتم، تهران: نشر مرکز، ص ۳۲. ↑
- . توضیح آن که، امروز ما در برابر دو انقطاع تاریخی قرار گرفتهایم: خاتمه عصر انقلابات مدل قرن بیستم و خاتمه عصرایدئولوژیهای بزرگ و جهانشمول که زمینه سازمانهای گسترده، احزاب تمام گرا و رهبری بلامنازع، را مهیا میکرد. به همین خاطر، در قرن بیست یکم، روشنفکر نه در رأس گروههای مردمی، که همراه آنها گام برمیدارد. نه پدیدآورندهی شرایط، که خود بخشی از آن است. خود را به انسان و جامعه متعهد میداند. معتقد به عمل اجتماعی است؛ و ابزار کارش در فضای عمومی استدال عقلی است و نه شور غیرعقلانیِایدئولوژیک.این روشنفکر، اهل تقابل اندیشه و تفکر انتقادی است؛ میداند که کسب یکایده جدید ماحصل گفتگو و تقابل اندیشه است، نه تحمیل یکی بر دیگری. روشنفکر تنها واسطهای میان قدرت و جامعه مدنی ست، لیکن قدرت را هدف قرار نمیدهد، بلکه در کنار جامعه میماند و در حدود توان و دانش خود، زبان گویا و رسای جامعه مدنی میشود. زیرا هرجامعهای به نگاه سوم نیازمند است. واین نگاه، نگاه روشنفکر است. روشنفکر، چشم سوم جامعه است. مروج نقد اجتماعی است. ↑
- . ر.ک. به: نوذری، حسینعلی (۱۳۸۶)، بازخوانیهابرماس، تهران: نشر چشمه، صص ۶۱- ۱۹. ↑
- . ر.ک. به: آدورنو، تئودور و ماکس هورکهایمر (۱۳۸۷)، دیالکتیک روشنگری، ترجمه مراد فرهادپور و امید مهرگان، چاپ سوم، تهران: نشر نگاه نو. ↑
- . صمدی،هادی (۱۳۹۰)، ساختار نظریه های علمی در علوم طبیعی و علوم اجتماعی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، ص ۵. ↑
- . Koertagr, N (2006). Philosophy of the Social Sciences, in: S. Sarkar & J. Pheifer (eds.), Philosophy od Science: an Encyclopedia, Routledge Taylor & Francis Group. ↑
- . صمدی، پیشین، ص ۱۵۸. ↑
- . یارمحمدی، لطفالله و مجید خسروی نیک (۱۳۸۲)، شیوهای در تحلیل گفتمان و بررسی دیدگاههای فکری اجتماعی، نامه فرهنگ، شماره ۴۲، ص ۱۷۳. ↑
- . فرکلاف، نورمن (۱۳۷۹)، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه حسن پیران و دیگران، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، ص ۴۱. ↑
- . وان دایک، تئون ( ۱۳۸۲ )، مطالعاتی در تحلیل گفتمان: از دستور متن تا گفتمانکاوی انتقادی، گروه مترجمان، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، ص ۷۱. ↑
- . خصوصاً نظریه های بیهویت و پوچ نظیر پسامدرنیسم، یا نظریه های صرفاً شکلی و نه معرفتشناختی، مانند نظریه سیستمها از نیکلاس لومان، نظریه ساختارگرایی پیر بوردیو، نظیه کنشگرایی آنتونی گیدنز و دیگر نظریه های تکبُعدی همچون واقعگرایی و عملگرایی. در میاناین نظریه ها، نیکلاس لومان در طی دهه ۱۹۶۰ به عنوان نمآینده برجسته نظریه سیستمها که در کشورهای انگلیسی جهان عمدتاً منتسب به تالکوت پارسونز بوده است، ظاهر شد.هابرماساین نقد بنیادین را بر لومان وارد میسازد که مادام که نظریه سیستمها مقید به روشهای تجربی- تحلیلی باقی بماند، به عنوان برنامه پژوهش، ناقص و نارسا خواهد بود. زیربنای دیدگاه اصالت کارکرد میباید هم شامل بعد تاریخی- تأویلی باشد که معطوف به هنجارهای اجتماعی و معناست و هم بعدی نقادانه داشته باشد که خدشهها و ناراستیهایایدئولوژیک حال حاضر و توقعات اتوپیاییآینده را در نظر بگیرد. بدوناین دو بعد به نظرهابرماس، نظریه سیستمها، همانند اصالت اثبات، در خدمت توجیه خصلت سرکوبگرانه و بیدادگرانهی وضع موجود قرار میگیرد. نکتهاینجاست که سیستم و ساختار، هر دو، برحسب اصول خودسامانی عمل می کنند. هم نظریه ساختارگرایی و هم نظریه سیستمی دراین اندیشه مشترکاند که نه نیروهای بیرونی یا استعلایی بلکه قوانین درونی، دگرگونی و مسیر تحول را تعیین می کنند. در ساختارگرایی، کارگزاری انسان به طور کلی کنار گذاشته می شود؛ ذهن و فاعل شناسایی که به وسیله ساختار بنیان مییابد به عنوان محصول نیروهای فراانسانی تلقی می شود. روشهای علمی مخالف با تفکر انتقادی به طور غیر مستقیم از وضع موجود دفاع می کنند. به نظرهابرماس، نظریه سیستمها را ازاین لحاظ، باید ادامه اثباتگرایی دانست.این نظریه به عنوان نظر و روشی توجیهگر و مدافع وضع موجود در علوم اجتماعی، در پی عرضه توجیهاتی برای ضعف و زوال دموکراسی در جوامع جدید و حذف آخرین پایگاههای دموکراسی از طریق افراط در تشدید روند عقلانیت بوده است. به نظرهابرماس،این نظریه نشانگر «پیشرفتهترین شکل آگاهی فنسالارانه» است؛ زیرا در پی تعریف مسائل اخلاقی برحسب ملاحظات ابزاری و تضعیف بیشتر امکان بحث عمومی و غیراجبارآمیز درباره سیاستهای اجتماعی بوده است. نظریه سیستمها و نظریه کنش ارتباطی نه تنها در دو حوزه کاملاً جداگانه از تحلیل اجتماعی قرار دارند بلکه از نظر سیاسی نیز در عوالمی کاملاً متضاد به سر میبرند. عقلانیت عملگرایانهی نظریه سیستمها در مقابل عقلانیت ارتباطیهابرماس قرار میگیرد که به امکان میدهد تا هنجارها را برحسب ادعای ارزش و اعتبار خودِ آنها توجیه کنیم. برای مطالعه تفصیلی حولاین نظریه ها، ر.ک. به: توحیدفام، محمد و مرضیه حسینیان امیری (۱۳۸۸)، فراسوی کنش و ساختار، تهران: نشر گام نو. ↑
- . خانیکی،هادی (۱۳۸۷)، در جهان گفتوگو: بررسی تحولات گفتمانی در پایان قرن بیستم، تهران: نشر هرمس، فصل چهارم. ↑
- . هولاب، رابرت (۱۳۸۸)، یورگنهابرماس: نقد در حوزه عمومی، ترجمه حسین بشیریه، چاپ پنجم، تهران: نشر نی، ص ۴۰. ↑
- . خانیکی، پیشین، ص ۱۵۲. ↑
- . Habermas, Jurgen (2003). Moral Consciousness and Communicative Action, (Cambridge: MA: The MIT Press), P. 80. ↑
- . Habermas, Jurgen (1990). The Theory of Communicative Action, Chap. 2: The Critique of Functionalist Reason, P. 333. ↑
- . Horrington, Austin (2001). Hermeneutic Dialogue & Social Science, London: Routledge, P. 87. ↑
- . هابرماس، یورگن (۱۳۸۸)، دگرگونی ساختاری حوزه عمومی، ترجمه جمال محمدی، چاپ سوم، تهران: نشر افکار، ص ۲. ↑
- . هولاب، رابرت (۱۳۸۸)، یورگنهابرماس: نقد در حوزه عمومی، ترجمه حسین بشیریه، چاپ پنجم، تهران: نشر نی، ص ۲۹. ↑
- . هابرماس، پیشین، ص ۲۷۷. ↑
- . Manipulative publicity ↑
- . Critical publicity ↑
- . صمدی،هادی (۱۳۹۰)، ساختار نظریه های علمی در علوم طبیعی و علوم اجتماعی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، مقدمه. ↑
- . ایمان، محمدتقی (۱۳۹۱)، چالشهای پارادایمی آزادی در لیبرالدموکراسی، در: مجموعه مقالات چهارمین نشست اندیشه های راهبردی جمهوری اسلامی با موضوع آزادی، تهران: بنیاد الگوی اسلامیایرانی پیشرفت، ص ۷۹۱ ↑
- . ر.ک. به: آدورنو، تئودور و ماکس هورکهایمر (۱۳۸۷)، دیالکتیک روشنگری، ترجمه مراد فرهادپور و امید مهرگان، چاپ سوم، تهران: نشر نگاه نو. ↑
- . اثباتگرایی که ادعای به کارگیری روشهای علوم طبیعی در علوم انسانی دارد در شاخه های متفاوتی همچون تجربهگرایی منطقی، طبیعت گرایی و رفتارگرایی در فلسفه علم و در میان محققان، تاریخی طولانی دارد، اما اوج آن مقارن ظهور جامعه شناسیِ کمیّتگرا در غرب بوده و در دانش حقوق نیز با طرح نظریه های ارادهگرایانه و دولتمحور به ویژه نظریه «حقوق ناب» ازهانس کِلسِن اقتدار یافت. برای مطالعه تفصیلیِ انتقادی پیرامون پوزیتیویسم در علوم اجتماعی، ر.ک. به: کوهن، تامس (۱۳۸۳)، ساختار انقلابهای علمی، ترجمه عباس طاهری، تهران: نشر قصه. ↑
- . دلفینی، الکس و پل پیکونه (۱۳۹۱)، “مدرنیته، آزادیخواهی و نظریه انتقادی"، در: اسپیرو، هربرت و دیگران، توتالیتاریسم، ترجمههادی نوری، تهران: نشر شیرازه، ص ۱۱۷. ↑
- . ایمان، محمدتقی (۱۳۹۱)، چالشهای پارادایمی آزادی در لیبرالدموکراسی، در: مجموعه مقالات چهارمین نشست اندیشه های راهبردی ج.ا.ا با موضوع آزادی، تهران: بنیاد الگوی اسلامیایرانی پیشرفت، ص ۷۸۶. ↑
- . Common Sense ↑
- . Blakie, N. (1993). Approaches to Social Enquiry Cambridge MA: Polity Press, P. 206. ↑
- . Gilbert, M. (1992). On Social Facts, Princeton, NJ: Princeton University Press, P. 24. ↑
- . Elite. ↑
- . نصر، سید حسین (۱۳۸۱)، اسلام و تنگناهای انسان متجدد، ترجمه انشاءالله رحمتی، چاپ دوم، تهران: نشر سهروردی، ص ۲۷. ↑
- . نوذری، حسینعلی (۱۳۸۹)، نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در علوم اجتماعی و انسانی، چاپ سوم، تهران: نشر آگه، ص ۲۲۶. ↑
- . شهابی، مهدی (۱۳۹۰)، فرایند «اجتماعی شدن حقوق» و تأثیر آن بر نظام حقوقی، فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره ۴۱، شماره ۱، ص ۲۶۰. ↑
- . Legal Voluntarism. ↑
- . برای مطالعه تفصیلی، ر.ک. به: صدر توحیدخانه، محمد (۱۳۸۸)، حقوق در چنبره «دشمن»؛ از سیاست آمریکایی «جنگ با ترور» تا نظریه آلمانی «حقوق کیفری دشمنان»، در: تازههای علوم جنایی (مجموعه مقالات)، تهران: نشر میزان. ↑
- . Nothing Works. ↑
- . Zero Tolerance. ↑
- . Broken Windows. ↑
- . برای مطالعه تفصیلی، ر.ک. به: غلامی، حسین (۱۳۸۸)، راهبرد تأسیس پادگانهای آموزشی- تربیتی، در: تازههای علوم جنایی (مجموعه مقالات)، تهران: نشر میزان. ↑
- . ایروانیان، امیر (۱۳۹۲)، نظریه عمومی سیاستگذاری جنایی، تهران: انتشارات مؤسسه حقوقی شهر دانش، ص ۲۲. ↑
- . Sanled, Michael (1996). Democracy’s Discount, Cambridge, MA : Harvard University Press, P. 3. ↑
- . میسگلد، دیتر (۱۳۸۵)، از هرمنوتیک متن کهن یا متن سیاست رهاییبخش، ترجمه حسین مصباحیان، تهران: نشر کوچک، ص ۷۶. ↑