در زیر به تشریح چند مدل از مدلهای فوق می پردازیم :
۲-۷-۱ روش ارزیابی اقتصادی موقعیت تکنولوژی
این مدل شامل دو روش اصلی است : الف ) روش آمارهای تجاری ب ) روش موازنه پرداختهای تکنولوژی.
در روش آمارهای تجاری افزایش در صد تولید کالا برکل صادرات، کاهش واردات ماشین آلات و تجهیزات و همچنین افزایش تولیدات کالاهای وابسته به تکنولوژی پیشرفته از قبیل ریز تراشه های الکترونیکی و تولید رایانه و تجهیزات وابسته، به عنوان شاخص های سطح تکنولوژی بالا در نظر گرفته می شود. و اما در روش بعدی یعنی روش موازنه پرداخت برای خرید تکنولوژی از خارج و مقدار صدور تکنولوژی تولید شده در داخل کشور به خارج از کشور تعیین می گردد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
این روش، تکنولوژی را صرفا” از دیدگاه اقتصادی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرارداده و بیشتر در سطح کلان کاربرد دارد و نمی توان در سطح بنگاههای اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. به هر صورت روش ارزیابی اقتصادی به علت استفاده از شاخصهای موجود و متداول مورد توجه علاقمندان به مبحث برنامه ریزی اقتصادی است .
۲-۷-۲- روش اندازه گیری غیر ادغام شده (مجزا )
برنامه ریزان تکنولوژی به ارزیابی مجزای عناصر تشکیل دهنده یک تکنولوژی پیچیده نیاز دارند. بدین منظور مشخصات خاص فنی و کیفی یک فرایند یا کالای تولیدی را مقایسه با سطح تکنولوژی بین کشورها مورد ارزیابی قرار می دهند. به این روش از اندازه گیری روش"تکنو متریک" [۱۹] اطلاق می گردد. در روش تکنومتریک یک دسته از مشخصات فنی غیر مرتبط با هم به عنوان معیار اندازه گیری یک فرایند یا محصول در نظر گرفته می شود. این نوع اندازه گیری برای تعیین تکنولوژی لیزر، روباتها، سنسور و مهندسی ژنتیک در کشورهای آلمان، ژاپن و امریکا بکار رفته است. مهمترین برتری این روش، برای محصولات ویا فرایند در مرحله ساخت نمونه اولیه قبل از تولیدات انبوه است. روش تکنو متریک علیرغم علاقه تکنولوژیستها و برنامه ریزان تکنولوژی در میان برنامه ریزان و سیاست گذاران اقتصادی از جایگاه چندان مناسبی برخوردار نیست.
۲-۷-۳-روش تجزیه وتحلیل استراتژیک
این مدل، نگرشی مدیریتی به مسئله اندازه گیری سطح تکنولوژی دارد. تاکید این روش بر بکارگیری روشها ی استراتژیک مدیریتی در بهبود موقعیت رقابتی تکنولوژیکی، مسائل مالی و سازمانی است. در دهه هفتاد میلادی ژاپنی ها با مطالعات و مراجعاتی در این خصوص، سعی در بهبود و ارتقاء سطح تکنولوژی خود در مقابل سایر کشورهای صنعتی را داشتند. از مهمترین محدودیتهای این روش می توان به پیش بینی تغیرات تکنولوژی که در آینده به وقوع می پیوندد و عدم امکان کاربرد آن در سطح مراکز صنعتی نام دارد .
۲-۷- ۴-مدل چند شاخصی
در این روش، از معیارهای مختلفی برای اندازه گیری کمی ورودی ها و خروجی های تکنولوژی استفاده می گردد. سازمان توسعه همکاری های اقتصادی (OECD)[20] بااستفاده از این روش مطالعات بسیاری برای اندازه گیری سطح تکنولوژی و مقایسه تکنولوژی بین کشورها انجام داده است. مهمترین معیارهادر این روش عبارتند از: میزان هزینه ی ناخالص در تحقیق وتوسعه، میزان انتشارات مرتبط، سهم تحقیق وتوسعه بصورت درصدی از فروش، اختراعات ثبت شده، نسبت توزیع تکنولوژی های کلیدی، موازنه پرداخت مربوط به تکنولوژی، میزان نفوذ تکنولوژی مربوطه درسایر رشته ها، میزان مشارکت تجارت خارجی[۲۵].
۲-۷-۵- روش شاخصهای تکنولوژی (آنکتاد)
براساس این روش که بوسیله کنفرانس سازمان ملل در مورد تجارت وتوسعه (UNCTAD)[21] ارائه گردیده، امکان مقایسه ی شاخص تکنولوژی بخصوص در میان کشورهای درحال توسعه فراهم شده است. تدوین کنندگان این روش معتقدند که شاخص به کارگرفته شده می بایست از نظر بین المللی قابل مقایسه بوده و قابلیت دسترسی به آنها دشوار نباشد. در این چارچوب سه دسته شاخص زیر پیشنهاد شده است:
- شاخص های مرتبط با داده ها[۲۲]
- شاخص مرتبط با ستاده ها[۲۳]
- شاخص عملکرد اقتصادی در رابطه با تکنولوژی[۲۴]
۲-۷-۶- روش ارزیابی تناسب تکنولوژی
هدف از انجام این بررسی تعیین شناخت فرصتهای موجود شرکت برای انتخاب، جذب و اجرای تکنولوژی جدید است که به مدیریت امکان ارزیابی تناسب تکنولوژی و تعیین فعالیتها و خط و مشی های آینده را می دهد. براساس این مدل ارزیابی تناسب شامل سه مرحله زیر است:
۲-۷-۷- روش پورتر
این مدل توسط مایکل پورتر[۲۸] برای اندازه گیری سطح تکنولوژی در سطح شرکت، جهت تبیین استراتژی توسعه تکنولوژی به منظور دستیابی به موقعیت رقابتی معرفی شده است. این مدل براساس نظریه سیستم ارزشی مطرح شده که درآن شرکت، یک زنجیره ارزشی درکل سیستم تلقی می شود. طبق نظریه پورترمجموعه فعالیتهای یک شرکت شامل طراحی، تولید، بازاریابی،فروش، خدمات وتحویل، هرکدام به نحوی در میزان ارزش افزوده و سود آوری شرکت نقش دارند. لذا در این استراتژی رقابتی باید به نقش و سهم هریک از این عوامل توجه نمود.
۲-۷-۸- روش اطلس تکنولوژی[۲۹]
این روش حاصل چهار سال بررسی و تحقیق مرکزانتقال تکنولوژی آسیا و اقیانوسیه موسوم به (APCTT)از سازمانهای وابسته به کمیسیون اقتصادی واجتماعی سازمان ملل برای آسیا و اقیانوس کبیر (ESCAP) است که پیش نویس آن در سپتامبرسال ۱۹۸۸انتشار یافت[۲۶].
مدل اطلس تکنولوژی که می توان آن را هنوز بسیار نو پا و در حال تکامل تلقی کرد روشی است که برای کشورهای در حال توسعه قابل استفاده بوده و به نتایج حاصله با ضریب اطمینان نسبتا “خوبی میتوان اتکا نمود. ویژگی این روش تنها در قابلیت استفاده از آن در سطوح مختلف اقتصادی نبوده بلکه نقاط قوت وضعف موجود در صنایع را نیز به خوبی مشخص می نماید. بدین ترتیب امکان برنامه ریزی، تدوین استراتژی و سیاست گذاری جهت بهبود، تقویت و اعتلای نقاط مزبور را فراهم می سازد[۲۷].
با توجه به به اینکه اهداف این تحقیق بررسی و شناسایی تکنولوژی های نوین و مناسب در صنعت برق بوده و تاثیر ارتقاء سطح تکنولوژی در ابعاد فنی ومهندسی را بر بهره وری و فواید اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را در نظر دارد، بنا براین در این مرحله به موضوع تاثیر تکنولوژی بر فواید اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خواهیم پرداخت.
۲-۸- تاثیرتکنولوژی بر فرهنگ واجتماع
تاثیر تکنولوژی های جدید در فرهنگ جوامعی است که یا خود پدید آورنده ی این تکنولوژی ها هستند و یا به نحوی با انتقال آن به جامعه خود فرهنگ آن جامعه را نیز تحت تاثیر فناوری منتقل شده قرار می دهند. فرهنگ هر جامعه شامل مجموعه ای از دستاوردها و تکنولوژی های کسب شده آن جامعه می باشد. بطوریکه یکی از صاحب نظران در عرصه تکنولوژی و فرهنگ لوئیس منفرد[۳۰]در بحث از تکنولوژی وفرهنگ می نویسد: تکنولوژی در خارج از محدوده فرهنگ قرار نگرفته و همواره جزئی از آن محسوب شده است. به عبارت دیگر تکنولوژی عنصری است از فرهنگ زیرا پیشرفت تکنولوژی کاملا” وابسته به پیشرفت علم است.
فرهنگ بر پایه ی نوع و میزان استفاده از تکنولوژی به سه نوع فرهنگ غالب تقسیم می شودکه عبارتند از:
۲-۸-۱- فرهنگ ابزار
اصطلاح فرهنگ ابزار، رابطه انسانهای آن جامعه رابا مبانی اعتقادی و سیستم اجتماعی و این ابزارمشخص می کند. جوامع دارای فرهنگ ابزار می توانند مقادیر زیاد و متنوعی از این ابزار را دارا می با شند.
۲-۸-۲- فرهنگ تکنوکراسی
در یک جامعه تکنوکرات، ابزار آلات، نقش کلیدی ای را در جهان اندیشه های فرهنگی آن جامعه بر عهده دارند. همه شرایط، تحولات و خواسته ها و تمام ویژگیهای اجتماعی باید تا حدود زیادی، تابع خواسته ها و ضوا بطی باشد که رشد این تکنیک و سیرتکاملی آن ایجاب می کند. این تصور در جوامع بوجود آمدکه استفاده بیشتر از تکنیک رفاه مادی را بدنبال خواهد داشت، بنابراین تکنوکراسی به انهدام کامل و تمام عیار فرهنگ، سنن و زندگی اجتماعی و ارزشهای فرهنگی نخواهد انجامید. بلکه جایگاه آن را در تمامی ابعاد زندگی احساس خواهیم کرد.
۲-۸-۳- فرهنگ تکنوپولی
وجه بارز این فرهنگ قراردادن تکنولوژی به عنوان شاخصه ای “خداگونه” است. بدین معنا که فرهنگ، اعتبارخود را در تکنولوژی جستجو می کند و دستورالعمل های خود را از تکنولوژی می گیرد. نظام تکنوپولی را چنین می توان تعریف کرد: نظامی که در آن، جامعه انسانی سیستم ایمنی وقدرت دفاعی خود را در برابر تهاجم تکنولوژی از دست داده است. بنابراین در این فرهنگ، “وسیله” با هدف یکی می شود ودیگر بدان معنا، هدفی وجود ندارد که بتواند مانع استفاده بی مورد از تکنیک شود. پس، خصلت نظام تکنوپولی، انبوه اطلاعاتی است که در قا لب تکنولوژی نوین ایفای نقش می کند.
۲-۹- ارتقاء سطح تکنولوژی و آثار اجتماعی آن
برای بیان دقیق مفهوم تکنولوژی باید به جنبه های انسانی و اجتماعی آن دقت داشته باشیم. بسیاری از مردم تکنولوژی را با جنبه های فنی آن می شناسند، زیرا این جنبه است که با ماشین ها، فن ها، دانشها وفعالیت اساسی به کار انداختن اشیاء سروکار دارند. واژه ها، کلمات فن یا فنون مناسبات بیشتری برای کاربرد دارد. ُبرخی از تعاریف تکنولوژی بین کاربرد کلمه در مفهوم وسیع و محدود آن در نوسان است. گالبرایت[۳۱] اقتصاددان امریکایی به معنی “کار برد سیستماتیک دانش علمی یا دانش منظم دیگر برای امور عملی” تعریف کرده است. تکنولوژی به شکل دیگری نیز بیان شده و آن کاربرد دانش علمی و دانش منظم دیگری برای امور عملی بوسیله ی سیستم مطمئنی است که شامل مردم، سازمان ها، اشیاء، موجودات زنده وماشینها می شود. چنین تعریفی باعث شده است که علم در درون تکنولوژی جای داده شود. شاید بتوان گفت که پیش از انقلاب صنعتی تکنولوژی وصنعت اتکای بیشتری بر تجربه داشت و پس از آن هرچه رودادها به عصرکنونی نزدیک تر می شود پویایی علم در عرصه تکنولوژی گسترده و عمیق تر می شود. بطوری که اعتبار صنایع پیشرفته ی امروز، کاملا"به جایگاه علمی آن بستگی دارد. به عبارتی دیگر تکنولوژی و صنعت بطور کامل به علم وابسته اند. هر تکنولوژی نو برهم زننده نظم و سنت گذشته است. چنین گسست یا تاخر فرهنگی را در جامعه ایجاد می کند که اگر چاره اندیشی نشود عدم تعادل ها در جامعه گسترش می یابد. گسست فرهنگی باعث می شود که انتقال فکر و تجربه از گذشته به حال و آینده دچار مشکل شود. چنین بریدگی فرهنگی مانع انتقال میراث ملی، سنن و آداب و رسوم نیک گذشتگان به نسل بعد خواهد شد. از نظرطبیعی برخورد تکنولوژی نوین با تکنولوژی های گذشته به جا افتادن یکی و ا نزوای دیگری تمایل دارد. در اینجا باید متذکر شد که هرچه به کارگیری تکنولوژی جنبه وسیعتر و عام تر ومردمی تر به خود بگیرد و شامل اقشار بیشتری از جامعه بگردد، گرایش بیشتر بسوی گسترش طبقه متوسط که تعادل رفتاری و خصلتی در میان سایر طبقات اجتماعی برخوردار است، دارد. این طبقه به علت دور بودن میان فقیر و غنی تعادل را میان خود داشته و از نظر منطقی و عقلی کمتر در نوسان شدید زندگی قرار می گیرد. به طور مثال اگر منافع حاصل از ارتقاء تکنولوژی در صنعت برق فقط به گروهی خاص تعلق داشته و از آن گروهی خاص منتفع شوند و این مزیت تکنولوژی جنبه عمومیت خود را حفظ نکند آنگاه از حالت بی طرفی که تکنولوژی خارج شده و جامعه به سوی نظامی غیر همگون سوق داده می شود. در هر حال ارتقاء سطح تکنولوژی های نوین از دیدگاه اجتماعی آن می بایست طوری سازماندهی شودکه نیازمندیها وتجربه های جامعه همسازی و هم آوایی داشته باشد. ارتقاء سطح تکنولوژی در صنایع مختلف می بایست به شکلی تنظیم شود که گسست های اجتماعی و فرهنگی را به حداقل برساند وتضادها و برخوردهای اجتماعی را به رقابت و سالم سازی سازمانها بدل کند.
۲-۱۰- اثر بخشی ارتقاء فنی تکنولوژی