۲ – ۵ – وضعیت ادبی در سودان
ادبیات جدید سودان متکی بر پایه های تلاقی ها و برخوردهای بسیاری از جریان های گوناگون
می باشد که در عین حال شامل سرزمین ها و ملیت های مختلف ، نفوذ بیگانگان و ارتباط با فرهنگ جهان غرب و آسیاست با این حال کوشیده است که از سنن و دست آوردهای ادبی و فکری قومی خویش غافل نباشد و سیاستی واقع بینانه در پیش گرفته از نظام ارزش های آفریقایی و سایر نقاط سود جسته است ، می کوشد اساس و پایه ادبیات را روی قومیت و موضوعات بومی و ملی خلق کند.
خیلی پیش از اینکه اروپاییان به آفریقا راه یابند و خیلی پیش از آنکه خود نویسندگی و نوشتن
توسعه یابد مردمان سودان عمیق ترین تفکرات و احساسات و هنری ترین اظهارات و بیانات خود را به افسانه ها و قصه ها ربط می دادند و به آنها لباس داستان می پوشانیدند و به طریق تمثیل و مبتنی برمثل های اخلاقی و حکایات ، آوازها و آهنگ های ساده ، سروده ها و شعر و درام ، ضرب المثل ها را بیان و طرح و حل معماها حتی مکالمه را اظهار می کردند.
فرم های ادبیات شفاهی ملی آفریقا تا امروز ادامه یافته ، مردم سودان نفوذها و تأثیرات جدید را
تعدیل کردند و برخی از نفوذها را به صورت های مختلف در ادبیات آفریقایی وارد کردند.
ادبیات ملی پاره ای تکنیک های نوِ غربی را پذیرفته و با برخی از موضوعات و مسائل و تفکـرات
غربی آمیختگی یافته است.
آوازها و سروده ها نمونه ای از ادبیات شفاهی آفریقاست چه به طور دقیـق و ماهرانـه ای سیـاه
قلم منظره و چشم انداز آفریقای نو را با کاراکترهای ادبیات ملی نشان می دهد. نیای آوازها ، صحبت ها از قدیمی ترین تمدن های جوامع است و همه این مجموعه های شفاهی با نفوذ و قدرتی هرچه بیشتر بر ادبیات امروز آفریقا تأثیر می کند. ( سعیدیان ، ۱۳۷۴ هـ . ش ، ص ۱۵ )
با گذشت زمان ، قلمرو وسیع عرب ، به تدریج کوچک و کوچک ر می شد ، تا آنجا که در اواخر
قرن ۱۸ م ، تنها عراق و شام و بلاد عرب و مصر و سودان و مغرب در اختیار عرب بود. این شکستهای پی در پی در زمینه نظامی و سیاسی باعث انحطاط ادبی و بی سر و سامانی در امورات اجتماعی و فرهنگی گشته بود. بی سوادی و جهالت ، فقر و عدم بهداشت و مصایب دیگر ، مردم را از پای درآورده بود و مردم بیزار از حکومت عثمانی بودند چرا که مصر ، سودان و … جزء قلمرو سلطان عثمانی بودند. این اوضاع اسفناک ادامه داشت تا اینکه در سال ( ۱۷۹۸ م ) ناپلئون به مصر حمله کرد. ( زیات ، لا.تا ، ص ۴۱۵ )
با حمله ناپلئون به مصر هیئت فرهنگی او ، تخم تمدن و فرهنگ جدید عربی را در آنجا کاشـت
دو مدرسه و دو روزنامه تأسیس گردید ، مجمع های علمی کتابخانه ، قرائتخانه ، رصدخانه و … در اختیار مردم قرار گرفت ، ملل اروپایی به سرعت به سوی تمدن و فرهنگ جدید پیش می رفتند در حالی که ملل شرق ، از جمله عرب ( مصر ، سودان ، مغرب ، عراق و … ) از قافله تمدن بسیار عقب بودند و در مقابل آن همه اختراعات و اکتشافات ، کشورهای عربی از جمله مصر مدهوش و متحیر می شدند. با آمدن محمدعلی پاشا و رسیدن او به خدیو مصری ، او برای اینکه مملکت را نجات دهد به امر آموزش و پرورش سخت توجه کرد ، معلمین فرانسوی را استخدام نمود ، دانشجویان با استعداد را به اروپا به ویژه فرانسه اعزام نمود که با آمدن و برگشت آنها از فرانسه و اروپا مظاهر تمدن و فرهنگ اروپایی را با خود آوردند و با ترجمه آثار فرانسوی به عربی ، سعی در مزج دو تمدن عربی و اروپایی داشته که به وجود آوردند ؛ حرکت های فرهنگی و علمی و رونق آن و بهبود وضع اجتماعی به مرور زمان تداوم می یابد که با تسلط انگلیسی ها بر مصر و سودان و برخی دیگر از بلاد عربی ، فعالیت های رو به جلو متوقف می گردد که در این میان تحولات سیاسی اجتماعی و انقلاب های بسیاری در مصر و سودان به وقوع می پیوندند ، که این انقلاب ها و چالش ها موجب شد که در مقابله با استعمار ، با تصویب قانون سال ( ۱۹۲۳ م ) ، موقعیت های شایان توجهی نصیب ملت عرب شود و بعد از مواجهه با حوادث و وقایع بسیار و کشاکشهای بی شمار ، بالاخره به مرور زمان ، مصر استقلال خود را با طرد آثار استعمار بازیافت.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کشور سودان نیز پس از فراز و نشیب های سرانجام در سال ۱۹۵۵ به استقلال کامل رسید و از
حاکمیت انگلیس و کشور مصر خارج گردید. ( زیدان ، ۱۹۵۷ ، ج ۴ ، ص ۱۲ – ۱۳ )
۲ – ۵ – ۱ – شعر در عصر نهضت
شعر عرب تا نیمه اول قرن نوزدهم میـلادی بـه همـان صـورت ناپسـند عصـر عثمـانی حرکـت
می کرد. اغراض نامطلوب ، معانی مبتذل و اسلوبها متکلف و اسیر بندهای بدیع بود.
شعرا نمونه عالی که بتوانند آن را راهبر و پیشوای خود قـرار بدهند نداشتـند . تنها چیـزی کـه
می دانستند علم عروض و به نظم در آوردن سخن برابر قوانین آن علم بود. شعرشان کاملاً بی روح و مرده بود. عاطفه حقیقی و شعور واقعی نداشت و رنگ تقلید کلاً در شعر حکم فرما بود.
هنر شاعر در آن بود که صنایع لفظی و ظاهری را هرچه بیشتر در نظم بیفزاید. مثلاً قصیـده ای
بسازد که تمام کلمه هایش بی نقطه باشد. یا قصیده ای بگوید که همچنانکه از اول به آخر خوانده می شود به همان ترتیب از آخر به اول خوانده شود.
از نیمه دوم قرن نوزدهم که عربها به ویژه کشورهای مصـر ، عـراق ، سـوریه ، لبنـان و سـودان
اگرچه هنوز استقلال خود را بدست نیاورده بود و هنوز قسمتی از حکومت و پادشاهی مصر به حساب می آمد ، اندک اندک به حقوق سیاسی و اجتماعی خود پی بردند و حقایقی را در تاریخ خود ، غیر از آن اساطیری که مورخان روایت کرده اند کشف کردند.
از طرف دیگر دیوان های شعرای پیشیـن چـاپ و منتشـر شـد و بـا مطالعـه ایـن دیـوان ها بـا
نمونه های عالی آشنا شدند که خلاف تمام نمونه هایی بودند که با آنها انس و الفت داشتند. مثلاً دیوان های شعرای دوره عباسی و ادوار پیش از آن را مطالعه کردند و در اشعار دوره جاهلی دقت نمودند و متوجه شدند که شعر عربی – مخصوصاً منابع قدیم آن – شعری طبیعی بوده که زندگانی مردم آن عصر را دقیقاً به تصویر درآورده است و دیدند که شاعر عصر جاهلی همانند امرؤالقیس و شاعر دوره اسلامی همچون جریر ، همه مسائل زندگانی جامعه عصر خود را مانند آیینه ای به دقت نشان داده ، و برای آنان روشن شد که شعر در اصل وسیله است نه هدف.
این مطالعات از یک طرف ، و ارتبـاط با کشـورهای اروپـایی و آشنـایی بـا ادبیـات غربـی ، کـه
شعرشان از این تعقیدات[۱] و بی معنایی بدور است. از طرف دیگر ، ذوق و اندیشه شاعران عرب را تغییر داد و ذهنشان را اصلاح نمود ، چنانکه نیمه دوم قرن نوزدهم را عصر اصلاح نامیده اند. اصلاح در دین و سیاست و ادبیات که نمونه های بارز و آشکار این اصلاحات را از حیث دینی ، سیاسی و ادبی در سودان مشاهده می نماییم . ( ضیف ، ۱۹۵۷ م ، ص ۴۳ )
۲ – ۵ – ۲ – ویژگی شعر در عصر نهضت
خصوصیت شعری شاعران عصر نهضت در کشورهای عربی از جمله سودان عبارتند از :
-
- در شعر معاصر عرب ، مخصوصاً شعر شاعران نوپرداز از نظر فنی و قالبی ، تطور زیادی به چشم می خورد. در دوره معاصر ، نوپردازان شعر را کاملاً و کلاً مردمی کرده اند به این معنی که طبقه خاصی مخاطب شعرا نیست.
-
- شاعر معاصر می خواهد دیوانش را هرچه بیشتر مردم بخوانند و آرزو می کند که شعرش در روزنامه ها چاپ و منتشر شود.
-
- هدف شاعر معاصر ، ارضای خاطر جمهور و اکثریت مردم است نه یک فرد خاص.
-
- اغراض شعری شاعر معاصر ، عبارت از چیزهایی است که در زندگی روزمره مردم مهم است لذا شاعر معاصر دردها و رنجها و گرفتاری ها و نیازهای مردم خود را با زبان شعر بیان می دارد. که قضیه فوق در بسیاری از موضوعات شعری فیتوری نیز وضوح مشخصی دارد.
-
- شاعر دوره معاصر به جای پرداختن به زندگی شخصی و خصوصی و امیال و آرزوهایش ، به مسائل زندگی و عواطف و هوسها و آرزوها و نیازهای عموم مردم خود می پردازد.
-
- شاعر دوره معاصر دیگر تنها به خود نمی اندیشید بلکه خواست دیگران و تمایلات عموم مردم برایش مهم است و در این راه حتی خود را فراموش می کند.
-
- شاعر دوره معاصر ، تمدن و پیشرفت علمی و اختراعات صنعتی غرب را نیز به بهترین وجه در اشعار خود مجسم و نمایان می سازند و به توصیف شان می پردازند. ( ضیف ، ۱۹۵۷ م ، ص ۵۱ – ۵۲ )
۲ – ۵ – ۳ – وضعیت شعر در سودان
واقعیت آن است که وضعیت شعر و یا نثر در سودان منفک از وضعیـت آن در دیـگر کشـورهای
عربی همچون مصر ، عراق و … نمی باشد. باید گفت شعر عربی از نفوذ غربی برکنار نماند و جنبش های فکری غربی در آن تا جنگ اول جهانی مؤثر افتاد ، در سرزمین های مختلف عربی تأثیرات و تغییرات فراوان یافت و شعر به صورت جمود و رکود همانطور که در روزگار انحطاط بود درآمد و از بزرگان این زمان در مصر سامی البارودی ( ۱۹۰۴ م ) ، احمد شوقی ( ۱۹۳۲ م ) حافظ ابراهیم ( ۱۹۳۲ م ) که از لحاظ اسلوب مختلفند ، و گویای احساسات جماعت اطراف خود بودند و در نهضت و تجدد ملی و قومی مشارکت کردند.
مطران در تحول و تجدد شعر عـربی نقـش عمـده ای داشـت. در اشعـار رصـافی ( ۱۹۴۵ م ) و
زهاوی ( ۱۹۳۶ م ) در عراق حداقل جمود وجود داشت. هنر شعر و شاعری در عراق کاملاً سقوط نکرد بلکه وضعیتی شبیه به مصر و شام داشت و اوضاع سیاسی خاص این مناطق در ادبیات آنها تأثیر گذاشت.
پس از جنگ جهانی اول تحولات و تغییرات قوی و آشکاری در ادبیات عربی جدید مثـل تعـبیر
از زندگی و جامعه جدید ، تصویر مشکلات توده مردم و مساعی و افکار آنان مورد توجه نویسندگان و شاعران قرار گرفت.
( سعیدیان ، ۱۳۷۴ هـ . ش ، ص ۲۷۴ )
تحولی که منجر به تجدد و ظهور ادبیات جدید عرب گردید در اواخر قرن نوزدهم صورت گرفت
البته جنبش تکاملی محض نبود بطوریکه نمونه ها و شواهد بسیار ادبی از قرن دهم بود.
گرمانوس فرحات ( ۱۷۳۲ م ) والا لوسی در عراق هر دو تحولی در ادبیات عرب در قرن هجدهم
پدید آوردند لیکن ادبیات جدید مگر پس از دو جنبش مهم : ۱- احیا و زنده کردن میراث گذشتگان . ۲- ترجمه آثار ادبی غربی به زبان عربی ظهور نکرد و از آغاز قرن نوزدهم احیای ادبیات قدیم در کشورهای عربی شروع شد زیرا برای از میان نرفتن اسلوب ها و جلوگیری از انحطاط عربی به نشر نمونه های ممتازی از ادبیات قدیم اقدام کردند و به تقلید این نمونه ها به ایجاد ادبیات جدید پرداختند و از این گروه که به احیای ادبیات عرب و قدیم اهتمام ورزیدند ؛ ابراهیم الیازجی ( ت ۱۸۷۱ م ) از شام و علی مبارک ( ت ۱۸۹۳ م ) از مصر و محمود شکری الالوسی ( ت ۱۹۲۳ م ) از عراق ، علی مبارک مقامات ( علم الدین ) و الیازجی مقامات مجمع البحرین و الالوسی مجموعه منتخبات بلاغت العرب را تألیف کردند.
( سعیدیان ، ۱۳۷۴ هـ . ش ، ص ۲۷۱ )