توانایی تحمل ابهام و عدم اطمینان
تفکر انعطاف پذیر، خلاق، حل مسأله و تصمیم گیری
توانایی دیدن و شکار کردن فرصت ها
آگاهی از مخاطرات، فعالیت ها و تصمیمات اتخاذ شده
ظرفیت برای مدیریت و کاهش ریسک
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پافشاری و عزم و اراده در مقابل چالش ها
بحث و بررسی و فرموله کردن یک بینش
از دیگر پژوهش های انجام شده در زمینه شناسایی ویژگی های کارآفرینان مستقل، می توان به مطالعات و بررسی های انجام شده توسط مک کللند اشاره کرد. او یکی از بارزترین ویژگی های شخصیتی کارآفرینان را برخورداری از انگیزه پیشرفت بالا می داند. به عقیده وی، اساساً نیاز به پیشرفت بستگی به کنش و واکنش شخصیت و محیط بلافصل دارد. معمولاً، افرادی که نیاز به پیشرفتشان کمتر از ترس از شکستشان باشد، از پذیرش مسئولیت اجتناب می کنند و از قرار گرفتن در وضعیت های رقابتی و سنجشی می پرهیزند و چنانچه مجبور شوند وظایفی را انتخاب نمایند، وظایف و کارهایی را انتخاب می کنند که یا بسیار مشکل باشد (چون شکست در این نوع کارها طبیعی به نظر می رسد و لذا نگرانیشان از شکست کمتر می شود) و یا بسیار ساده (چون ترس از شکست ندارند) به همین ترتیب، کارهایی را انتخاب می کنند که با بار ریسک خیلی بالایی همراه اند یا اصلاً ریسکی ندارند، در حالی که کارآفرینان کارهایی را انتخاب می کنند که دارای سختی و ریسک متوسط باشد.
به عبارت دیگر، کارآفرینان کارهایی را انتخاب می کنند که نگرانیشان نسبت به شکست در آن ها کم باشد. به طور خلاصه، مک کللند معتقد است که کارآفرینان کسانی هستند که نیاز زیادی به پیشرفت و نیاز کمی به قدرت دارند. همچنین، این گونه افراد نیاز بسیار اندکی به وابستگی های اجتماعی از خود نشان می دهند (صمدآقایی، ۱۳۸۷).
ب) کارآفرینی سازمانی
دامان پور[۵۱](۱۹۹۸)، کارآفرینی سازمانی را ایجاد توسعه و اجرای ایده ها و رفتارهای جدید تلقی
می کند. در این مفهوم کارآفرینی سازمانی، انرژی بخشی و افزایش دهنده توانایی یک شرکت یا سازمان برای بدست آوردن مهارت ها و توانایی های نوآوری است.
از نظر پیزارو[۵۲](۲۰۰۳)، کارآفرینی سازمانی یک فرایند احیاء بهبود عملکرد سازمان است، زیرا تغییرات سریع تکنولوژی و افزایش رقابت جهانی در طی سال های گذشته، پذیرش نگرش کارآفرینانه در تعیین استراتژی ها را اجتناب ناپذیر کرده است. ارزش کارآفرینی سازمانی این است که اجازه تحول سازمان از طریق یک فرایند بازسازی استراتژیک مبنی بر ترکیب توانایی های جدید را فراهم می کند. بنابراین کارآفرینی سازمانی، فرایند ایجاد توانایی ها و ظرفیت های جدید از طریق شکار فرصت ارائه ایده جدید و تبدیل آن ایده به نتایج محسوس و توانایی های جدید است(به نقل از بخشی،۱۳۸۸).
زارا[۵۳] (۱۹۹۴)، کارآفرینی سازمانی را فعالیت های رسمی و غیررسمی برای ایجاد کسب و کار جدید و توسعه بازار از طریق نوآوری در فرایند یا محصول می داند(به نقل از پورداریانی، ۱۳۹۰).
همانطور که تعاریف مختلف نشان می دهد، کارآفرینی سازمانی روشی است برای مقابله با تغییرات محیطی و داخل سازمانی که در صورت عدم تحقق کارآفرینی، حیات و بقای سازمان در بلند مدت با مشکل مواجه خواهد شد، زیرا تفکر کارآفرینی، به سازمان پویایی و تحرک داده و در سایه آن افراد جرأت پیدا می کنند تا ایده های خود را در شرایط سازمانی مورد آزمون قرار دهند(پورداریانی، ۱۳۹۰).
انواع کارآفرینی سازمانی
دیوید و جانسون[۵۴](۲۰۰۵، به نقل از صمد آقایی،۸۷)، کارآفرینی سازمانی را به سه قسمت تقسیم می کند:
کارآفرینی در سازمان: ایجاد فعالیت های جدید کارآفرینانه در درون و پیرامون سازمان
کارآفرینی گسترده: ایجاد ساختار و فرهنگی در سازمان که از نوآوری و کارآفرینی حمایت کرده و افراد را برای احساس تعلق در مورد سازمان و حوزه کاری خودشان تشویق نماید. این سازمان ها، قادر خواهند بود که زمینه های مشترک بین اهداف و آرزوهای شخصی را پیدا کرده و شانس خود را برای بقاء و موفقیت زیاد نمایند. این یکپارچگی درخواست های افراد و سازمان به کواستوکراسی[۵۵] معروف شده است.
اثرات اجتماعی و اقتصادی کارآفرینی
زمانی که کارآفرینی به عنوان یک شغل از سوی بسیاری از اعضای یک جامعه پذیرفته
می شود، آن جامعه بسیار سریع توسعه می یابد. بدین معنی که کارآفرینی تأثیر مستقیمی روی توسعه اقتصادی و اجتماعی مردم دارد. هر چه یک جامعه بیشتر در فعالیت های کارآفرینی شرکت کند، سریع تر به توسعه اقتصادی و اجتماعی دست می یابد.
در زیر به برخی از اثرات و نفع های حاصله از کارآفرینی اشاره می کنیم:
عامل اشتغال زایی: زمانی که کارآفرینان یک شغل جدید را شروع می کنند، بالطبع حداقل به یک یا چند نیروی استخدامی نیاز دارند تا کارهای خود را سامان بخشند (آدام اسمیت[۵۶] پدر علم اقتصاد در کتاب ثروتش می گوید: «کار است که بنا و پایه ثروت ملل است»). هر جامعه خواستار اشتغال تمامی افراد شایسته و نیروهای کار خود است. وقتی فعالیت کارآفرینی یک جامعه آهسته شود، نرخ بیکاری آن جامعه افزایش می یابد(به نقل از صمد آقایی،۱۳۸۷).
کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود می بخشد: کارآفرینان پیوسته در حال ابداع و توسعه کالاها و خدمات مورد رضایت و نیاز مردم هستند. آن ها همین طور به دنبال روش هایی هستند که این کالاها و خدمات به طور مؤثرتر تولید شوند، لذا با ابداع اقلام و ارتقاء محصولات جدید و خدمات مورد نیاز و با استفاده بهینه از منابع مالی مردم در سرمایه گذاری ها، ضمن بهبود کیفیت، راه را برای ارتقاء بهره وری عاملی هموار می کنند.
کارآفرینی موجب توزیع مناسب درآمد می شود، اضطراب های اجتماعی را کاهش می دهد و موجبات بهره وری از منابع و فعال شدن آن ها را برای بهره وری عظیم ملی فراهم می آورد.
تأثیر کارآفرینی بر سازمان ها
عامل تعادل در اقتصاد پویا و ترغیب در سرمایه گذاری همراه با سود اجتماعی
می باشد.
کارآفرینی موجب کاهش بوروکراسی اداری و عامل تحول و تجدید حیات ملی و محلی می گردد.
کارآفرینی، عامل نوآوری و روان کننده تغییر می باشد.
عامل یکپارچگی و ارتباط بازارها
عامل تحریک و تشویق حس رقابت
عامل ایجاد ثروت (به نقل از، صمد آقایی،۱۳۸۷).
موانع کارآفرینی
موانع گوناگونی برای کارآفرینی وجود دارد. بطور کلی موانع کارآفرینی را بر اساس نوع تأثیرگذاری آن ها می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد که هر یک دارای زیر مجموعه هایی هستند. موانع اصلی کارآفرینی عبارتند از: موانع فردی، موانع سازمانی و مدیریتی و موانع محیطی.
الف)موانع فردی
موانع فردی، این گونه موانع به خود شخص بر می گردد که برخی از آن ها را فرد در خود به وجود می آورد. منظور از موانع فردی همه ویژگی هایی است که افراد با خود دارند که فقدان برخی از این ویژگی ها در فرد، می تواند به عنوان یک مانع عمل کند.
زیر مجموعه موانع فردی عبارتند از:
عدم خواست فردی (منظور از خواست فردی تمایل و علاقمندی افراد به کارآفرینی است): افراد، خودشان تمایل به کارآفرینی نداشته باشند (الوانی، ۱۳۸۹).
عدم کسب مهارت های فردی (منظور از مهارت های فردی ویژگی هایی است که قابل پرورش هستند و به مهارت های فنی و تخصصی، یعنی توانایی به کارگیری دانش فنی در فعالیت خاص، مهارت های مدیریتی، یعنی تونایی برقراری ارتباط و ایجاد انگیزه و هدایت مؤثر کاری، و مهارت های ادراکی، یعنی توانایی درک و شناخت موقعیت و آگاهی از ارتباطات موجود بین گزینه های مختلف قابل تقسیم اند):
نداشتن تحصیلات مرتبط و تجربه مفید
نداشتن بصیرت و دانش
ممکن است افراد، نوآوری و خلاقیت نداشته باشند
عدم نگرش نظام مند