روزنامه ایران در شماره ۱۲ دسامبر (۲۱ آذر ۱۲۹۶) خود انحلال پلیس غرب را نوشت.[۴۵]
۲-۳- تشکیل قشون متحدالشکل
پیدایش نخستین فکر برنامه ی نوسازی و تشکیل قشون متحدالشکل و منظم را عباس میرزا آغاز کرد. دومین نفری که در راستای نوسازی گام برداشت، میرزا محمدتقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر بود. امیرکبیردر تنظیم و تقویت ارتش ایران سهمی به سزا دارد. وی ارتش دائمی را احیا کرد و برای تأمین نیازهای اولیه ارتش واردات را از خارج را قطع کرد، کارخانه هایی برای تولید توپ، سلاحهای سبک، یونیفورم های نظامی و انواع نشانه های نظامی ساخت. همچنین در زمره این گروه از پیشگامان می توان از میرزا ملک خان ناظم الدوله نام برد. اما با بی لیاقتی پادشاهان قاجار این مصلحان و اصلاحات نظامی آنها با شکست مواجهه شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تشکیل ارتش دائمی در میان مشروطه خواهان مورد توجه و تأکید بود و یکی از اهداف انقلاب مشروطه شکل گیری و پیدایش یک ارتش مستقل و دائمی بود. در مجلس اول مشروطه هم بحث های برای اصلاح قشون صورت گرفته بود.
فکر نظام وظیفه عمومی را میرزا ابوالحسن خان داده است. قشون ایران پس از انقلاب مشروطه از گروه های متفاوتی تشکیل می شود که هر گروه توسط افسران یک دولت اداره می شدند، دولت های انگلیسی، روس، سوئد و خود ایران، که در قشون نقش بازی می کردند.
این مسئله از مدت ها پیش مورد توجه انگلیسی ها بود که برای حل این مشکل اساسی باید قشون مختلف ایران متحد الشکل می شد.
به دنبال وقوع انقلاب اکتبر روسیه و پایان جنگ جهانی اول انگلیس تصمیم خودش را برای ایجاد یک دولت متمرکز و یک نیروی نظامی متحدالشکل در ایران آشکار کرد.
بلافاصله پس از امضای قرار داد ۱۹۱۹ [۴۶] سروصدای زیادی میان افسران و سایر افراد لشکر قزاق در تهران به وجود آمد زیرا آنها می ترسیدند که یگانشان منحل شود و یا زیر نظر افسران انگلیسی قرار گیرند.
ژنرال ویلیام ادموند دیکسون[۴۷] و هیئت انگلیسی در آذر ۱۲۹۸ (دسامبر۱۹۱۹) وارد تهران شدند. کمیسیون نظامی ایران و انگلیس در ماه آوریل سال ۱۹۲۰ گزارش خود را در پنج فصل درباره موقعیت ایران از نظر نظامی و مخاطرات خارجی و داخلی آن، وضعیت تشکیل قوای مسلح موجود و قوانین نظامی ایران، ارتباطات و راه ها، وضعیت مالی قشون و پیشنهاداتی برای تشکیل نیرو نظامی متحدالشکل و از جمله دیویزیون قزاق ارائه کرد. [۴۸]
نه تنها با افزایش مخالفت ها با قرار داد ۱۹۱۹، بلکه گزارش کمیسیون نظامی ایران و انگلیس را تحت تأثیر قرارداد و با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ قرار داد ۱۹۱۹باطل و لغو شد و سرنوشت قشون متحدالشکل ایران دگرگون شد.
۲-۳-۱- ارتش نوین و دو گرایش در آن
اقدامات عملی و سرنوشت ساز برای تشکیل قشون متحدالشکل ایران بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ آغاز شد. سران کودتا بر اهمیت تشکیل قشون متحدالشکل و تقویت و بازسازی آن تأکید می کردند.
سیدضیاء بعد از اینکه به عنوان رئیس الوزرا انتخاب شد، اولین بیانیه خود را در هشتم اسفند نوشت: «اما برای اینکه تمام این اقدامات میسرگردد، باید قبل از همه چیز و مافوق هرگونه اقدامی، مملکت دارای قشون گردد…
قبل از همه چیز و بالاتر از همه چیز قشون، هرچیزی اول و برای قشون و باز هم قشون، این است اراده و مرام زمامداری که قشون به درجات عالیه خود نایل گردد.» [۴۹]
او خواستار لغو قرار داد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس بود تا شکل جدیدی از وابستگی به انگلیس را سامان دهد، سیدضیاء گام های فوری برای به کار گیری صاحب منصبان انگلیسی در امور نظامی و مالی ایران به کار گرفت. او می خواست ارتشی مرکب از ۵۰۰۰ نفر در قزوین تشکیل و کلنل دلستون [۵۰] را به فرماندهی آن بگمارد. [۵۱]
او می خواست پلیس جنوب را در دست بگیرد و به ژاندارمری ملحق کند و با ماژور فریرز فرمانده پلیس جنوب مذاکراتی را انجام دادند که بر اساس آن تعداد صاحب منصبان انگلیسی در پلیس جنوب از دویست نفر به چهل نفر کاهش یابد و یک سال دیگر به خدمت خود ادامه دهند.سید ضیاء برای رسمیت بخشیدن به پلیس جنوب این نیرو را به تهران فراخواند.
سید ضیاء وزارت داخله را با معرفی نکردن وزیر بر آن در کنترل خود گرفت و نظارت مستقیم خود را بر آن اعمال می کرد.
سیدضیاء برای توسعه و گسترش ژاندارمری از دولت سوئد تقاضا کرد تا ۲۵ نفر صاحب منصب دیگر در اختیار وی بگذارد. [۵۲]
دولت قوام السلطنه از ۱۴ خرداد ۱۳۰۰ به جای سید ضیاء الدین طباطبایی روی کار آمد. دولت سوئدی در صورتی اعزام افسران خود را به ایران موافقت کرد که اولاً افسران مزبور تحت فرماندهی هیچ افسر خارجی دیگر نباشد و ثانیاً حقوق سه ماه آنها در یکی از بانکها به ودیعه سپرده شود.
قوام السلطنه که خود طرفدار پیشرفت و توسعه ژاندارمری بود با پیوستن ژاندارمری به وزارت جنگ و تسلط سردار سپه ناراضی بوده از دولت سوئد خواست به جای ۲۵ نفر افسر، پنجاه نفر برای تعلیم و آموزش ۵۰ هزار نفر ژاندارمر به ایران بفرستد و از این پیشنهاد استنباط می شود که قوام السلطنه در نظر داشت که کلیه قوای نظامی ایران را در ژاندارمری متشکل سازد.
تلاشهای سید ضیاء و قوام السلطنه در استخدام افسران سوئدی بی نتیجه ماند. آمارهای موجود نشان می دهد از فروردین تا پایان آبان ماه ۱۳۰۰ دولت توجه خاصی به سازمان ژاندارمری داشته است. در این فاصله بر تعداد ژاندارمهای، دواب (چارپایان) ژاندارمری هر ماه افزوده می شد.
به طوری که تعداد ۱۱۴۴۳ نفر افسر و افراد ژاندارمری در اسفند ۱۲۹۹، به ۱۴۴۸۹ افسر و نفر و تعداد دواب آن از ۳۰۹۳ به ۴۱۴۵ رأس در آبان ۱۳۰۰ افزایش یافت و بودجه ژاندارمری در سال ۱۳۰۰ به ۲۴۷۵۵۱۳۹ ریال بالغ بود.[۵۳]
دومین گرایش در تشکیل قشون متحدالشکل توسط رضا خان انجام شود. پس از کودتا «رضا خان» از طرف قرین الشرف اعلیحضرت شاهنشاهی (احمد شاه) به منصب سرداری و لقب سردار سپه مفتخر و سرافراز گردیده بود [۵۴] و فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت.
رضاخان، با گماردن همکاران خود در دیویزیون قزاق به جای افسران انگلیسی و سوئدی و سرکوب شورش های موجود در ژاندارمریهای تبریز و مشهد، قدرت خود را در ارتش مستحکم ساخت.
در برنامه های رضا شاه، دیویزیون قزاق هسته اصلی قشون متحدالشکل بود. اولین اقدام در ایجاد این ارتش با ادغام بریگاد مرکزی در لشکر قزاق برداشته شد. [۵۵]
سردار سپه از انتقال صاحب منصبان ژاندارمری به ستاد لشکر قزاق و وزارت جنگ استقبال کرد و به خواست او در خرداد ۱۳۰۰ عده ای از فرماندهان ژاندامری به وزارت جنگ و قزاقخانه منتقل شد.[۵۶]
رضاخان نیت خود را درباره ژاندارمری در مرداد ۱۳۰۰ آشکار کرد. او اظهار کرد که ژاندارمری آموزش مناسب ندیده و عملاً به نیروی بی فایده ای تبدیل شده است و پیشنهاد انحلال آن و جذب آن در دیویزیون قزاق را داد. وزارت جنگ نیز از قبل نشان داده بود که دیویزیون قزاق را بر ژاندارمری ترجیح می دهد. [۵۷]
«پس از این قرار شد قزاقخانه توسعه یابد، آن آتریاد به هم خورد و مقرر گردید در تهران سه تیپ مستقل و در سایر شهرستان ها لشکرهائی تشکیل شود …و در مدت قلیلی چهار فوج تشکیل شد.» [۵۸]
فرمانده کل قوا در روز چهارم آذر سال ۱۳۰۰ شمسی صاحب منصبان ژاندارمری مقیم مرکز را به وزارت جنگ دعوت و نطق مفصل و مشروحی ایراد کرد که در پایان سخنان خود گفت:«باید تمام قشون ایران دارای یک لباس متحدالشکل باشد بنابر این ژاندارمری باید لباس قزاق ها را پوشیده و اداره ژاندارمری منحل شود.»[۵۹]
۲-۳-۲- سازمان ستاد و لشکرها
قشون ایران تا قبل از کودتا ۱۲۹۹، هر روز در حال تحول و تغییر بود و هیچ گاه در قشون ایران ثبات و نظمی وجود نداشت. اما بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با یکی کردن عناصر بریگاد قزاق، ژاندارمری و بریگاد مرکزی و واحدهای دیگر تابع وزارت جنگ شدند.
اما پس از این اقدام رضا خان کمیسیونی را مأمور رسیدگی به ساختار ارتش کرد. این کمیسیون در ۱۴ دی ۱۳۰۰ فرمان تشکیل قشون متحدالشکل را اعلام کرد و از این تاریخ واژه ژاندارمری، بریگاد و قزاق به کلی از بین رفت و برای افراد نظام عنوان « قشون» انتخاب شد.
بر اساس حکم قشونی (۱۴ دی ۱۳۰۰)، هر لشکر متشکل از ده هزار نفر بود که هفت هنگ پیاده را در بـر می گرفت. هر هنگ شامل سواره نظام توپخانه و مهندسی و بایگان های اداری و تشکیلات لشکری مرتبط بود.
ایران به پنج ناحیه تقسیم و برای هر ناحیه یک لشکر معین شد. سپهبد امان اله جهانبانی ارکان کل حرب قشون را سازمان داد و شروع به انتخاب اعضای ارکان کرد. تشکیلات ارکان حرب کل قشون متشکل از پنج دایره بود؛ دایره عملیات، تنظیمات (آجودانی)، صحّیه ( بهداری)، بیطاری (دامپزشکی)، استخبارات و مباشرت (اطلاعات و سرشته داری) بود. رئیس ارکان حرب دارای درجه سرهنگی بود. [۶۰]
طبق این حکم شرح وظایف وزارت جنگ شامل: کابینه وزارتی یا قسمت فرماندهی و هیئت شورائی عالی قشون بود. کابینه وزارتی که مخصوص وزیر بود اداره قشون متحدالشکل و پنج لشکر و یک تیپ مستقل آن را بر عهده داشت.
سازمان آن از چهار اداره تشکیل می شود: اداره ارکان حرب کل، اداره قور خانه، اداره مالیه کل و اداره تلگراف و بی سیم.
ارکان حرب کل دارای یک دفتر (کابینه) و هشت دائره بود: ۱- دایره تنظیمات کل (آجودانی).۲- دایره عملیات کل. ۳- دایره مباشرت کل. ۴- دایره صحّیه کل. ۵- دایره انطباعات ۶- دایره بیطاری.۷- دایره موزیک. ۸- دائره نقلیه کل قشون.
دومین قسمت اداره مالیه کل بود که به اداره مرکزی مالیه و خزانه داری کل تقسیم می شد که اداره مرکزی مالیه دارای ۶ شعبه: دارالانشاء، تفتیش محاسبات، دفتر داری کل، صدور حواله جات، کمیسیون تفتیش محاسبات معوقه، اداره محاسبات کل بود و قسمت خزانه داری کل مرکب از سه شعبه: دفتر داری، ضبط اسناد، تحویل خانه بود.
سومین قسمت از اداره فرماندهی قورخانه بود که ریاست آن بر عهده سرهنگ اسماعیل خان شفائی بود و از آنجای که بخش مهمی از قسمت فرماندهی بود سردار سپه توجه زیادی به آن داشت.
چهارمین قسمت اداره فرماندهی، اداره تلگراف و بی سیم بود. دو دستگاه در مرکز (تهران) بر قرار شد و شش دستگاه در شهرهایی مشهد، بوشهر، کرمانشاهان، تبریز، کرمان، شیراز نصب شد. [۶۱]
در همان زمانی که وزارت جنگ در حال تشکیل شدن بود، ساختار سازمان لشکرها هم در حال ایجاد شدن بود و مراکز آن عبارتند بودند از: تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و همدان. لشکرهای جدید با اعزام صاحب منصبان قزاق و ژاندارم سابق از مرکز تشکیل شدند. لشکر جدید از نیروهای نظامی موجود و با ایجاد دایره «جدید گیری» در سازمان هر لشکر مطابق مقررات جدید به استخدام افراد بر اساس مقررات بنیچه از بین داوطلبان نمود.[۶۲]
محل استقرار تأسیسات سازمانی و فرماندهان لشکرها، حوزه، آنها به قرار زیر است:
لشکر مرکز در تهران به فرماندهی سردار سپه و سپس سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه تأسیس شد. اولین رئیس لشکر سرهنگ اسماعیل شفائی بود.
سازمان این لشکرها عبارت بودند از:
تیپ گارد پیاده به فرماندهی سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه
تیپ تیرانداز عراق (اراک)به فرماندهی سرتیپ جان محمدخان.
تیپ سواره به فرماندهی امیرتومان عبدالله خان.
تیپ توپخانه به فرماندهی سرهنگ ابوالقاسم خان.