اهمیت ازدواج در اسلام:
نظرنگارنده: اسلام ازدواج وتشکیل خانواده را اصل و اساس قرار داده و در کتاب آسمانی خود فرموده است:
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعرفوا ان اکرمکم عند الله اتقکم.
ای مردم ما شما را از مردو زن آفریدیم و شما را به صورت ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.(و نه به یکدیگر فخر بفروشید و دچار برتربینی فردی یا گروهی شوید)مسلماً گرامی ترین شما نزد پروردگار، پرهیزکارترین شماست.
ازدواج در اسلام امری بس پسندیده و مورد تاکید است ، به گونه ای که در احادیث آمده در نزد
خداوند، بعد از اسلام هیچ بنایی ، محبوبتر از ازدواج نیست.و در سایه ی ازدواج است که وسیله-ی آرامش و سلامت انسان فراهم میشود.
نکاح سبب سلامت فرد
نکاح سبب سلامت اجتماع
همان طور که میدانیم هر جامعه ای از افراد آن بوجود آمده است ؛وفرد واجتماع هرگز از یکدیگر جدا نبوده و نخواهد بود و به عبارتی ، جامعه پیکری است که سلولهای سازنده ی آن را افرادش بوجود میآورند، هر چه این سلولها سالم تر وهماهنگ تر با یکدیگر باشند پیکری فعال وپویا وبا نشاط را خواهیم داشت؛ وبالعکس هرچه سلولها بیمار و نسبت به هم ناهماهنگ تر باشند بدنه بیشتر دچار مشکل و ناتوانی خواهد شد.
با توجه به مثال فوق بهترین راه سلامت افراد یک جامعه ارتباط صحیح آنها با یکدیگر است، که این امر فقط در سایه ی ازدواجهای موفق و تشکیل خانوادههای سالم و بدنبال آن ساختن اجتماع سلامت و رو به جلو میسرمی شود.
حال اگر ارتباط افراد یک جامعه بصورت غیر منطقی و غیرعقلایی با یکدیگر شکل گیرد و دچار روابط نا صحیح و نا مشروع گردد ، علاوه بر اینکه زندگی افراد جامعه را به مخاطره میاندازد پیکره ی اجتماع را هم دچار سرطان لاعلاجی بنام فساد و فحشا خواهد نمود. و از این مرض ، آتشی در جامعه به پا خواهد شد که دودش بر چشم همگان خواهد رفت.
برای جلو گیری از این معزل پیشنهاد میکنم همه ی خانوادهها با همیاری دولت مردان راه را برای ازدواج وتشکیل خانواده ی جوانان هموار سازند، چرا که با از دست رفتن سن ازدواج و دوره ی جوانی، جوانان به دلیل داشتن آزادیهای طولانی دیگر کمتر تمایل به تشکیل خانواده و به دوش کشیدن بار سنگین زندگی را از خود نشان میدهند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
باتوجه به احادیث و خصوصاً حدیث ذیل متوجه مشویم که افراد مجرد بدلیل نداشتن حس وظیفه و مسولیت نسبت به همسر و فرزندان بیشتر دچار لغزش وخطا شده و زندگی دنیوی واخروی خود و نیز زندگی اجتماعی افراد دیگر اجتماع را به مخاطره میکشانند.
روی أن رسول ا… (ص): اکثر اهل النّار العزّاب[۲۹]
(اکثر اهل نار عزّاب هستند)
چرا که احساس مسئولیت در انسان مجرد کمتر است پس لذا بیشتر مرتکب گناه میشود. در بعضی از روایات داریم که هرکس ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده است.
قال رسول ا…(ص): لا حد من اصی به و هو زید بن ثابت: تزوّج فانّ فی التزویج برکه.
قال الصدوق: و قال رسول ا… (ص): اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم[۳۰]
این آیه ممکن است دو تفسیر داشته باشد، یکی از راه اسباب خفیه و من حیث لا یحتسب به او فضل و احسان کند و دیگر اینکه ممکن است خدا از طریق اسباب به انسان چیزی بدهد یعنی خداست که نیروها را درون انسان قرا داده است.
الحسین بن محمد عن معلی بن محمد بن الحسن بن علی عن حماد بن عثمان عن عمر ابن یزید عن ابی عبد الله (ع):
قال رسول الله (ص): جعل قره عینی فی الصلاه و لذتی فی الدنیا النساء و ریحانتی الحسن والحسین[۳۱].
نور چشم من در نماز قرار دارد و لذت من در دنیا زنان و ریحانه ی من حسن وحسین است.
قال رسول الله (ص): من ترک التزویج مخافه العیله فقد اساء ظنه بالله عزوجل یقول: ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله[۳۲].
گفتار دوم: واژگان مرتبط
بند اول: بلوغ
بلوغ در لغت به معنای رسیدن به امری است، و در اصطلاح بلوغ زمانی است که قوای جسمی صغیر نمو نموده و آماده برای توالد وتناسل گرددوآن امری طبیعی است[۳۳].
بلوغ در فرهنگ فارسی یعنی رسیدن، رسیدن به سن رشد، مرد شدن، زن شدن پس بلوغ در لغت به معنی رسیدگی و پختگی است.
الف: بلوغ از منظر قرآن
لفظ بلوغ در قرآن به معنای پایان دوران کودکی و ظاهر شدن رشد و تکامل جسمی و جنسی و گرایش کودک به آمیزش و زناشویی آمده است.
خداوند در قرآن میفرماید: وابتَلوا الیَتمی حتی اِذا بَلغوا النِکاحَ فَان آنَستم مِنهُم ُرشدا فادفَعوا اِلیهم اَمولَهم و لا تکلوها اسرافاً و بدراراً ان یکبروا و من کان غنیاً فلیستعفف و من کان فقیراً فلیاکل بالمعروف فاذا دفعتم الیهم اموالهم فاشهدو علیهم و کفی بالله حسیباً.[۳۴] یعنی: یتیمان را مورد آزمایش قرار دهیم اگر بالغ شده بودند اموالشان را به آنها بازگردانید و به اسراف و عجله مال آنها را حیف و میل نکنید بدین اندیشه که مبادا کبیر شوند(و اموالشان را از شما بگیرند)و هر کس از اولیاء یتیمان که توانگر است از هر گونه بهره ای درگذرد و آن کس که فقیر است به مقدار متعارف مزد و اجر خود را بگیرد.در آن هنگام که پس از بلوغ مال یتیم را باو بر میگردانید بر این رد مال شاهد بگیرید و خدا برای محاسبه کافی است.
و نیز درقرآن کریم آمده:
و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاذنوا.. [۳۵].
یعنی وقتی کودکان به حد حلم رسیدند، باید از شما اذن بگیرند.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیرآیه فوق میفرماید: بیان ان حکم الاستیذان ثلاث مرات یعنی بالبلوغ فاذا بلغ الاطفال منکم الحلم بان بلغوا فلیستاذنوا… [۳۶]
در این عبارت آن مرحوم رسیدن به حد حلم را همان بلوغ دانسته است.وسایر مفسرین نیز همین نظر را پذیرفتهاند[۳۷].
ولا تََقََربوا مالَ الیَتیمِ اِلا بِالَتی هیَ اَحسَن حَتی یُبَلغ اَشُده[۳۸].
به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به طریقه ای بهتر تا آنکه به حد اشد(که همان تکامل جنسی و رشد است)برسد.
مرحله رسیدن به حد اشُد را در آیه ی دیگری پس از مرحله کودکی قرار داده است، زیرا در آن آیه میفرماید: ثم نخرجکم طفلا ثم لتبلغوا اشدکم ثم لتکونوا شیوخا[۳۹].
و نیز در آیه دیگر میفرماید: ثم یخرجکم طفلا ثم لتبلغوا اشدکم ثم لتکونوا شیوخا[۴۰].
«در این آیات پس از مرحله کودکی دو مرحله اشدو شیوخت را ذکر فرموده است پس از دو آیه فوق چنین استفاده میشود ، که مرحله نوجوانی وجوانی تا قبل از رسیدن به آخرین مرحله که مرحله شیوخت است مرحله رشد محسوب میشود که ابتدای آن پس از کودکی وانتهای آن رسیدن به مرحله ی پیری است.نکته ای که از آیات مذکور استفاده میشود، این است که در هیچ کدام از آنها رسیدن به عنوان بلوغ ذکر نشده است و ملاک بلغ را رسیدن به حد نکاح وحلم اشد قرار داده است و هر کدام از این عناوین سه گانه در آیات مذکور و مانند آنها با یکدیگر متلازم میباشد»[۴۱].
ب: سن بلوغ از نظر فقهای شیعه
بلوغ در لغت به معنای رسیدن به چیزی است، ولی در اصطلاح حقوقی و فقهی بلوغ نکامل جسمانی و نموی، است که بصورت طبیعی در انسان حادث میشود، به گونه ای که باعث بقای نسل گردد و قابلیت تولید مثل ایجاد گردد.
در فقه آمده: «فسر البلوغ بالکمال الطبیعی للانسان بحیث یبغی به النسل ویقوی معه العقل».[۴۲]
«بلوغ در اصطلاح فقهی عبارت است از رسیدن به سنی که غریزه ی جنسی در آن به حد کافی رشد کرده و شخص آماده ی تولید مثل می گردد.
در فقه امامیه، بنا بر قول مشهور، سن بلوغ در دختر۹ سال تمام قمری و در پسر ۱۵سال تمام قمری است.غیر از سن مذکور، نشانههای دیگری نیز برای بلوغ ذکر شده است.
در واقع بلوغ در حقوق اسلام یک پدیده ی طبیعی و فیزیولوژی است که زمان آن در همه جا و همه کس، یکسان نیست.البته برای استقلال در امر ازدواج، تنها رسیدن به سن بلوغ در فقه امامیه کافی نیست بلکه علاوه بر آن دختر و پسر باید رشید باشند، یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند، به دیگر سخن عقل معاش داشته باشند، تا بتوانند به استقلال عقد ازدواج ببندند، یا لااقل اراده آنان در ازدواج یک رکن اساسی به شمار آید[۴۳].»
ج: بلوغ از منظر مذاهب
مذاهب اتفاق دارند که حیض و حامله شدن دلیل بلوغ است، زیرا حامله شدن بر فرزند به علت مخلوط شدن منی مرد و زن است و در زنان، حیض به منزله ی مند در مردان است.
امامیه و مالکیه شافعیه و حنابله گفته اند: در آمدن موی زبر در اطراف عورت دلیل بلوغ است. [۴۴]
البته فقهای حنفیه این نظر را قبول ندارند و معتقدند که روییدن این موها نمی تواند نشانه ی بلوغ باشد و بر بلوغ دلالت نمی کند زیرا آن مو مانند سایر موهای بدن است.
«شافعیه و حنابله گفته اند: در پسر و دختر بلوغ در پانزده سالگی محقق میشود.
مالکیه گفته اند: بلوغ هر دو در هفده سالگی است.
حنفیه معتقد است: در پسر هجده سالگی و در دختر هفده سالگی است».[۴۵]
امامیه گفته اند: بلوغ در پسر پانزده سالگی و در دختر نه سالگی است به جهت حدیث ابن سنان: اذا بلغت الجاریه تسع سنین دفع مالها، و جاز امرها و اقیمت الحدود التامه لها و علیها.
«اگر دختر به نه سالگی رسید مالش را به او بدهید و جایز است به امور خود دخالت کند و حد تماماً به نفع و علیه او اجرا میشود».
د: سن بلوغ از نظر فقهای اهل سنت