مسئله سوریه نیز یکی دیگر از عوامل زمینه ساز اختلاف بود. زیرا مرسی به صراحت اعلام کرد که زمان مرگ حکومت بشار اسد در سوریه فرا رسیده و او باید از قدرت کنار برود و این در حالی است که ایران از دولت فعلی سوریه به عنوان متحد اصلی خود در منطقه حمایت می کند.
اخوان المسلمین اولین گروهی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آن را تایید و از پناه دادن شاه توسط رژیم مصر انتقاد کرد. این جماعت در سال ۵۷ اعلامیهای منتشر کرد و انقلاب اسلامی ایران را الگویی برای مبارزت اسلامی خود علیه دولت وابسته و ضداسلامی مصر دانست و از تمام مسلمانان جهان نیز خواست تا از مسلمانان ایران سرمشق بگیرند. اخوان نخستین گروهی بودند که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای عرض تبریک به ایران آمده و خدمت امام خمینی رسیدند. (سید هادی خسروشاهی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اخوانالمسلمین بعد از پیروزی انقلاب کتابی تحت عنوان «خمینی آلترناتیو اسلامی» به قلم فتحی عبدالعزیز منتشر کرد که در آن آمده است: «انقلاب امام خمینی ، انقلاب یک فرقه اسلامی علیه فرقهای دیگر نیست، بلکه مرکز ثقل ارزشها و اعتقادات مشترکی است که همه مسلمانان را به وحدت میخواند، همان چیزی که انقلاب ایران برای آن به وقوع پیوست.»
در پی جنگ ایران و عراق، روابط اخوان با ایران تا حدودی به سردی گرایید. بعضیها دلیل تغییر رفتار اخوان را در آن مقطع، عدم استقبال ایران از پیشنهاد آنها برای میانجیگری در مساله گروگانهای آمریکایی و طولانی شدن جنگ تحمیلی و فشار کشورهای عرب منطقه بر آنها میدانند.
در همین زمان شیخ صلاح ابواسماعیل (از اعضای اخوان المسلمین) طی سخنانی، اخوان المسلمین را حامی عراق دانست، اما عمر تلمسانی رهبر وقت اخوان اعلام کرد که شیخ ابواسماعیل نظر شخصی خود را بیان کرده است. همچنین در همین دوران برخی اعضای اخوان ایران را متهم کردند که در صدد سلطه بر کل جهان اسلام است و لذا دست به تبلیغات و انتشار کتاب علیه ایران زدند.
با توجه به اینکه محمد مرسی تمایلات اخوانی داشت و از حمایت آن ها برخوردار بود انتظار می رفت که این رابطه ایران و مصر را بهبود بخشد اما به دلیل اشتباهات صورت گرفته از سوی اخوان و اقدامات ضد شیعی محمد مرسی و نیز نزدیک شدن آن ها به سلفی ها این رابطه در این دوران میسر نشد. [۱۳]
رابطه اخوان المسلمین و حماس هم یکی از مسائل تاثیر گذار بود. در حقیقت شکافی که امروز بین جنبش حماس و دولت سوریه دیده می شود به آغاز جنبش های مردمی در کشورهای عربی باز می گردد. وقتی در کشورهای عربی جنبش های مردمی آغاز شد و انقلابات عربی رخ دادند، جنبش حماس این تحولات را به عنوان عمق استراتژیک خود ارزیابی کرد و تلاش کرد که از این فرصت برای تقویت قدرت خود و بازسازی وضعیت خود در منطقه استفاده کند. یکی از مهم ترین تحولات در این راستا، سقوط حسنی مبارک در مصر و روی کار آمدن دولت اخوانی و اسلام گرای مرسی بود. بدیهی است که جنبش حماس دولت مرسی را بسیار به خود نزدیک می دید بنابراین روابط حماس و دولت مصر بسیار گرم تر از هر زمان دیگری شد. در همین زمان، دولت سوریه، یکی از حامیان اصلی جنبش حماس که سالها میزبان این گروه بود در مقابل اعتراضات مردمی دست به استفاده از خشونت زد. در ابتدای به راه افتادن اعتراضات در سوریه، جنبش حماس تلاش کرد که به میانجی گری بین دولت سوریه و مخالفان اسلام گرا دست بزند ولی به دلیل عدم همراهی دو طرف ناکام ماند. به این دلیل حماس تصمیم گرفت از متحد سابق دل بکند و ترک خانه کند. بحران سوریه و رویکرد دولت سوریه در قبال مخالفین منجر شد که روز به روز حماس از یاران پیشین به ویژه دولت سوریه و متحد استراتژیکش یعنی ایران فاصله بگیرد و به مصر، ترکیه و قطر نزدیک شود.اما تحولات آنطور که حماس پیش بینی کرده بود پیش نرفت. دولت مرسی با اعتراضات عمومی و دخالت ارتش سقوط کرد و رابطه مصر و حماس مجددا دچار تحول شد. قطر همراهی سابق را با اخوان المسلمین نشان نداد و ترکیه نیز با مشکلات داخلی روبرو شد. بر این اساس به نظر می رسد که حماس مجددا چشم به سوی ایران دارد شاید که بتواند با توجه به روی کار آمدن دولت میانه روی دکتر روحانی، روابط سرد شده ایران و حماس را بازسازی کند. حماس و ایران همواره روابط سنتی خود را داشته اند و همه رهبران حماس نظر مثبتی به ایران دارند و مشمول حمایت های ایران هم بوده اند. اما مساله سوریه سوء تفاهمی را ایجاد کرده که هنوز هم وجود دارد و می تواند کماکان به برخی از اختلاف نظر ها دامن زند. اما این امر موجب نمی شود که منافع مشترک بین ایران و حماس فراموش گردد. هرچند اگر مسائل سوریه حل گردد چالش بین ایران و حماس کاهش می یابد ولی اکنون هم که مساله سوریه حل نشده است، با وقوع مشکلاتی برای انقلاب مصر به نظر می رسد نوع زمینه فراهم شده تا حماس احساس نیاز بیشتری به همکاری با ایران داشته باشد.[۱۴]
۳-۱۱- روابط ایران و مصر در دوران بعد از محمدمرسی
عدلی منصور در پاسخ به این سوال که آیا با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران، نظر مصر درباره روابط با تهران تغییری کرده است، بیان کرد: مواضع سیاست خارجی مصر به افراد ارتباطی ندارد بلکه بر اساس منافع و گرایشاتی است که کشورهای مختلف دارند از این رو معتقدم زود است که با استناد به انتخاب رئیس جمهور جدید در این کشور درباره پیشرفت در روابط تهران – قاهره داوری کنیم.
مخصوصا این که آنچه در نظام سیاسی ایران شناخته شده است این است که رئیس جمهور در تصمیمگیریها و اتخاذ مواضع سیاسی تنها نیست.
وی ادامه داد: همچنین ما تنها درباره کشورها از روی اظهارنظرهای مثبتشان قضاوت نمیکنیم. اظهارنظرها و بیانیهها در سیاست خارجی مسایل مهمی به شمار میروند اما آنچه که مهمتر است این است که این بیانیهها در عالم واقع چگونه هستند و تا چه اندازه با سیاستها هماهنگی دارند.
مسایل زیادی وجود دارد که ایران باید مواضع مشخصی را در قبال آنها اتخاذ کند به گونهای که امنیت ملی مصر و همچنین امنیت ملی کشورهای عربی را که جزو لاینفک آن به شمار میرود، در نظر بگیرد. بنابراین اگر اظهارنظرها مثبت بود، ما منتظر اقدامات مثبت در عالم واقعیت هستیم.
عدلی منصور گفت: ما از نزدیک مواضع ایران و همچنین طرفهای بینالمللی و منطقهای در قبال مصر را زیر نظر داریم نشانههای مثبتی از مسئولان جدید ایرانی در قبال کشورهای حوزه خلیج (فارس) دیده شده است و ما در مصر از همه آنهایی که به اراده و خواست مردم مصر احترام میگذارند، استقبال میکنیم و آماده ورود به مذاکرات با ایران و دیگر کشورها هستیم، البته اگر که به اراده مردمی مصر احترام بگذارند و نیتشان اصلاح آن چیزی باشد که موجب تیره شدن روابط تاریخی میان ملت های مصر و ایران شده است.
وی تصریح کرد: طبیعتا این نوع گفتوگو اگر که انجام شود، صریح و موضوعی و به دور از احساسات و عواطف و انفعالاتی خواهد بود که در گذشته وجود داشت و در آن منافع مصر و کشورهای خلیج (فارس) در صدر خواهد بود از این رو هرگونه همکاری مصر و ایران در آینده، در صورتی که انجام شود، با رعایت منافع کشورهای عربی و کشورهای حوزه خلیج (فارس) خواهد بود.[۱۵]
با توجه به اینکه عدلی منصور آمادگی خود را برای مذاکره با ایران اعلام داشته است و گفته است که این مذاکرات باید با رعایت منافع کشورهای عربی منطقه صورت بپذیرد و احتمالا با توجه به ترسی که کشورهایی چون قطر و عربستان از نزدیک شدن ایران و مصر دارند این مسئله نیاز به زمان بیشتری دارد.
هم چنین همانطور که پیشتر هم اشاره شد نزدیکی ایران و مصر می تواند منافع امریکا و همینطور اسرائیل را هم مورد تهدید قرار بدهد. با این وجود مردم مصر و گروه های مسلمان و شیعیان این کشور بر طبق نظرسنجی که در اردیبهشت سال ۹۲ انجام شده خواهان قطع کمک های مالی امریکا به مصر و جایگزین شدن ایران و ترکیه هستند و بیشتر از گذشته نسبت به نزدیک شدن این دو کشور امیدوار هستند. [۱۶]
۳-۲۱- عوامل موثر در همگرایی ایران و مصر
اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مناسبات بین المللی مبتنی بر همکاری با کشورهای مسلمان و غیر متعهد است. در این میان کشور جمهوری عربی مصر در دنیای اسلام و همچنین در سطح منطقه ایی(خاورمیانه و شمال آفریقا) جایگاه ویژه ایی دارد. به همین خاطر، طبیعی است که مورد توجه تصمیم گیرندگان دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران می باشد. با مطالعه نقش و جایگاه مصر در معادلات منطقه خاورمیانه، خواهیم یافت که این کشور به مثابه یک پل مهم و استراتژیک با جهان عرب بشمار می رود. بنابراین با توجه به موقعیت و جایگاه ژئوپلتیک مصر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین تاثیری که بر معادلات آنها دارد. بهبود مناسبات با این کشور در راستای تامین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران لازم و ضروری به نظر می رسد.
هم چنین با توجه به اهمیت ژئوپلیتکی و ژئواکونومیکی دو کشور ایران و مصر میتوان انتظار داشت که برقراری روابط میان دو کشور نتایج ارزندهای برای دو کشور، و حتی منطقه، به دنبال داشته باشد؛ بگونهای که توانایی سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه را درمقابله با فشارهای غرب به منظور تامین منافع آمریکایی و اسرائیلی دو چندان خواهد نمود. در پایان نباید از این حقیقت غافل بود که برقراری روابط دوستانه با ایران مزایای به مراتب بیشتری برای مصر در بر خواهد داشت.
به طور کلی برخی از عوامل همگرایی ایران و مصر را می توان به شرح زیر نام برد:
الف)سازمانهای منطقه ای (گروه دی ۸ و ۱۵)
ب) سازمان کنفرانس اسلامی
ج) مخالفت با اسرائیل در زمینه عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی و پیوستن اسرائیل به معاهدات منع سلاحهای کشتار جمعی و خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتار جمعی
د) مخالفت قاهره با مسائل اقتصادی و حضور منطقه ای اسرائیل
ه)سوء ظن قاهره به اسرائیل پیرو معاهدات و پیمانهای نظامی آن در منطقه بویژه پیمانهای نظامی آن با ترکیه.(فولر، ۱۳۸۸: ۴۴)
سیاستهای داخلی دو کشور به ویژه مسائل مرتبط با ظهور و توسعه ایدئولوژیهای – بعضاً متعارض- در دورانهای انقلابی (۱۹۵۲م مصر و ۱۹۷۹م ایران) باعث اتخاذ رویکردها و گفتمانهای سیاسی متفاوت، افزایش شکاف و در نهایت قطع روابط فیما بین گردید. این در حالی بود که حتی به قدرت رسیدن جریان اصلاحات در ایران نیز نتوانست از شدت و حجم اختلافات دو کشور بکاهد. در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران تنها اندکی روابط میان دو کشور رو به بهبودی نهاد، اما این وضعیت چندان استوار نبود و با روی کار آمدن جریان اصولگرای افراطی و ریاست جمهوری محمد احمدی نژاد مجدداً به سردی گرائید.
نقش منطقه ای دو کشور و نفوذ سیاسی مبتنی بر آن که از ترویج الگوی [سوسیالیسیتی] جمال عبدالناصر آغاز و به تجربه انقلابی از حکومت اسلامی در ایران ختم شد، یکی دیگر از زمینه های اختلاف و شکاف میان دو کشور را فراهم آورد. بعد از انقلاب اسلامی ایران مسئله صدور انقلاب مقارن با کاهش نقش منطقهای مصر در معادلات منطقهای گردید. بدون شک علل این مسئله را باید در سیطره ایران بر عرصه های سیاسی جهان عرب همچون لبنان، فلسطین، خلیج عربی [فارس]، عراق و ائتلافهای فرا منطقهای دانست. بدیهی است که چنین رفتاری از سوی ایران با توجه به موقعیت و جایگاه سنتی مصر در جهان عرب زمینه های اختلاف و جدایی میان دو کشور را فراهم مینمود.
اگرچه در خلال سالهای قطع روابط [میان ایران و مصر] مقامات دو کشور هیچگاه طرف مقابل را دشمن خطاب نکرده و هموارهتلاشهایی برای دعوت از فرهیختگان و نخبگان مصری در ایران و بالعکس صورت گرفته است. در این راستا، اولین پروتکل رسمی میان ایران و مصر در سوم اکتبر ۲۰۱۰م منعقد گردید که به موجب آن هفتهای ۲۸ پرواز مستقیم از تهران به قاهره و بالعکس انجام میگردید. به دنبال انعقاد این توافقنامه مباحث جدیدی پیرامون پایان دوران قطع رابطه میان دو کشور مطرح گردید که شاید بتوان انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱م مصر را یکی از نتایج این حادثه عظیم به شمار آورد. در این راستا، “نبیل العربی” وزیر امور خارجه مصر اعلام کرد: “[هیئت حاکمه مصر] به دنبال گشودن صفحه جدیدی در تعامل با همه کشورها از جمله ایران است". پس از این سخنان جمعی از فرهیختگان مصری به منظور زمینهچینی مقدمات برقراری روابط عازم ایران شدند. گفتنی است که در این دیدار رئیس جمهور ایران از اشتیاق خود برای برقراری عادی روابط میان دو کشور سخن گفت. اگرچه مسئله دستگیری دیپلمات ایرانی به اتهام جاسوسی در مصر تا حدی از خوشبینی مقامات مصری در رابطه با برقراری ارتباط با ایران کاست.
با انقلاب ژانویه ۲۰۱۱ که سرنگونی حسنی مبارک و حزب حاکم را در پی داشت و به بیش از ۶۰ سال حکومت نظامی اقتدارگرا پایان بخشید تصور می رفت که آغاز دوره جدیدی از روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی مصر رقم بخورد. به ویژه این مسئله که انقلاب مصر یک تحول و بیداری اسلامی بوده است و همچنین در نهایت در انتخابات مجلس قانونگذاری و ریاست جمهوری اسلام گراها به ویژه اخوان المسلمین پیروز شدند.
در این دوره دو ساله پس از انقلاب به خصوص در یک سال حاکمیت اسلام گرایان، هر چند برخی رویدادهای مهم نظیر سفر محمود احمدی نژاد به مصر و سفر کوتاه مدت محمد مرسی، رئیس جمهور، برای شرکت در اجلاس غیر متعهدها صورت گرفت اما روابط دیپلماتیک دو کشور بهبودی چندانی نیافت و کماکان روابط عادی بین دو کشور برقرار نشد. به طوری که خوش بینی ها و اظهار امیدواری های اولیه به تدریج جای خود را به تردید و نیز بروز برخی اختلاف ها داد و در حالیکه که انتظار می رفت مانع عمده بر سر راه برقراری روابط یعنی نخبگان حاکم سابق از بین رفته است، اما مشکلات جدیدی بروز کرد و موانع تازه ای نمایان شد.
اختلاف نظر بر سر موضوع سوریه و نمود یافتن مسائل مذهبی و طرح آن در روابط دو کشور- اظهارات حسن الشافعی مشاور الازهر در مصاحبه مطبوعاتی با محمود احمدی نژاد- برای اولین بار این مسئله را در روابط دو کشور مطرح کرد و نشان داد که عادی سازی روابط دو کشور همچنان با مشکلات و موانعی جدی روبرو است.
بدین ترتیب به نظر می رسد که تحولات اخیر در مصر به رغم انتظارات اولیه نتوانست روابط دو کشور را وارد مرحله ی جدیدی کند و به نقطه ی عطفی در روابط دو کشور تبدیل شود. درواقع اسلام گرایی پیروز در مصر و اسلام گرایی حکومت در ایران نتوانست آنها را به رویکردی واحد و یا مشابه در قبال مسائل منطقه ای و بین المللی برساند، ریشه این مسئله، همچنان که تاریخ روابط دو کشور نشان می دهد، رویکردهای بین المللی و منطقه ای دو کشور بوده است.(کرمی، ۱۳۹۰)