ژان بودریار، ما در نقطهای قرار داریم که «مصرف بر تمام وجوه زندگی ما چنگ انداخته است». نقطهای که کلیۀ فعالیتها به همان شیوه ترکیبی، منطقاً با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند. مسیر رضایتمندی [نیز] از پیش ترسیم و ساعت به ساعت برنامه ریزی شده است و «محیط» [نیز] از هر لحاظ کامل است و کاملاً مناسب و مرتب بوده و جنبه فرهنگی پیدا کرده است (ژان بودریار[۸۹]، ۱۳۸۹، ص۲۱).
اقتصاد جدید طالب دنیای اجتماعی است که در آن مردم به همان اندازه که براساس ظرفیتشان در تولید ارزیابی میشوند، برحسب ظرفیتشان در مصرف نیز ارزیابی خواهند شد، و اقتصاد نوین، اخلاق زاهدانه تولید و انباشت را به نفع اخلاق لذت جویانه مصرف نفی می کند، مصرف اصلیترین عنصر دنیای اجتماعی مدیران است و وابسته به عوامل اقتصادی است (رحمت آبادی، ۱۳۸۵، ص ۱۰).
مصرف کالاهای فرهنگی، بعُدی از حیات است که عمدتاً بر استفاده از رسانه ها و وسایل فرهنگی متمرکز می شود. مصرف و مصرفگرایی امروزه به حدی اهمیت یافته که به قول بنت[۹۰] دیگر مردم کار نمیکنند تا زنده بمانند بلکه کار می کنند تا بتوانند استطاعت خرید محصولات مصرفی را داشته باشند (کشوری چرمی، ۱۳۹۱).
ژان بودریار: رویکرد ژان بودریار به مصرف از تأثیر فرهنگ مصرفی بر افکار توده مردم سخن میگوید. بودریار به نقش اصلی مصرف در جامعۀ کنونی که دگرگونی بنیادینی را حتی در زیست انسانی ایجاد کرده است، می پردازد. از نظر بودریار، مصرف در عین حال نیازی زیستی است که به شرایط زیستی انسان بستگی دارد. از نظر او انسان نیازهای خاصی دارد و این نیازها هرگز تمام شدنی نیست. و در جامعه امروزی برای اینکه کالایی در چشم مصرف کننده جذاب جلوه داده شود، ارزش نشانهای پیدا می کند (همان، ص ۳۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وبلن: مصرف فرهنگی از نظر وبلن، نوعی تقلید اجتماعی است. از نظر او طبقۀ پایین اجتماع از طبقۀ بالا تبعیت و تقلید می کند. کولین کمپل دو تیپ افراد مورد نظر وبلن را شناسایی می کند. اصرار وبلن بر مفهوم تقلید، به دلیل نشان دادن رقابت و همچشمی در مصرف است، ۱) تیپی از افراد که خود را موفق میدانند و موفقیت خود را در مقابل رقبا، از راه بدعت و نوعآوری به دست آوردهاند، تا از راه تقلید؛ ۲) گروه های اجتماعی دیگری هستند که در تعارض با این مفهوم قرار دارند و تقلید را مناسب خود میدانند. با توجه به مفهوم مورد نظر وبلن، مصرف در بین مصرف کنندگان مبتنی بر نوعی ارتباط اجتماعی و تعامل انسانی است که با به رخ کشیدن ثروت برای دستیابی به قدرت اجتماعی و اقتصادی انجام می شود. این قدرت، شخصی است؛ اما برای عموم مردم است و به نفع همگان مصرف می شود؛ یعنی مطابق با ایدۀ عمومی و برای مصرف دیگران به عرضه در می آید. به طور خلاصه مصرف، الگویی ارتباطی بین مصرف و مصرف کننده ایجاد می کند که برای دستیابی به گسترش ارتباط اجتماعی لازم است.
پیر بوردیو: پیر بوردیو دربارۀ چگونگی و استفاده از الگوهای خاص مصرف فرهنگی که تمایز اجتماعی تولید می کند، سخن گفته است. او مصرف را نوعی ارتباط میداند که تنازع بین طبقات و درون طبقات را نشان میدهد. بوردیو کلیت جامعه را بررسی کرده است و به اهمیت مصرف در بین طبقات اجتماعی مختلف پی برده است. از نظر بوردیو مصرف فرهنگی، مباحثه و مناظرهای دربارۀ تفاوتها و تمایزهاست (همان، ص ۸۰). بوردیو این تفاوتها را در مصرف فرهنگی جستوجو می کند. نظریه های متعدد درباره مصرف در جدول زیر آمده است.
جدول ۲-۲٫ نظریاتی در مورد مصرف
مقوله های مصرف | مارکس | وبر | زیمل | وبلن |
معنی مصرف | مقولهای صرفاً اقتصادی، مصرف تداوم سرمایهداری است. | مصرف به معنای منزلت اجتماعی است. | مبادلۀ پول کلان شهر | تقلید از طبقه مرفه، نمایش و مصرف متظاهرانه |
مصرف کننده | جایگاهی ندارد و مصرف بر او تحمیل می شود | دانشمندان، روشنفکران، معتبران اجتماعی و فرهنگی خاندان سلطنتی | جایگاه مصرف کننده همچون فردی مدرن | طبقۀ مرفه مصرف کننده |
موضوع مصرف | موضوع مبتنی بر تحلیل شیوۀ تولید سرمایهداری | اصل، تولید کالا است و مصرف کننده جایگاهی ندارد. اصل، خرج نکردن و مصرف نکردن و قناعت است. | - | موضوعی برای تمایز، به زخ کشیدن و تظاهر مصرف تجملی |
۲-۵-۴- الگوی خرید
آکسفورد، مصرف را نوعی خرید و استفاده از چیزی که با انتخاب[۹۱] کالا همراه است، تعریف می کند. در این لغتنامه این واژه ، گاهی به معنی نگهداری، تعمیر کردن چیزی «دورریختنی[۹۲]» از هر محصول یا خدمات آن تعریف می شود. مصرف معنی فایده داشتن نیز میدهد. از این نقطه نظر، مصرف «چیزی» باید مفید[۹۳] باشد تا اهمیت داشته باشد و نزد مصرف کننده با رضایت همراه باشد. اگر مصرف فقط در مفهوم اقتصادی آن مطرح باشد، رضایت مصرف کننده را برآورده نمیکند؛ به همین دلیل مصرف، یعنی مفید بودن، رضایت روانی مصرف کننده را هم به همراه دارد؛ به عبارتی فرد هنگام خرید و مص
رف کالایی از داشتن آن احساس رضایت هم می کند (بهار، ۱۳۹۰، ص۸).
مصرف کننده می تواند در خرید زیاده روی کند، کالای بخرد یا نخرد یا آن را دور بریزد یا مدام از آن استفاده کند، تصمیمگیرنده نهایی اوست. او می تواند انتخاب کند یا نکند؛ به عبارتی تولید کننده، کالاها را آنقدر خوب باید جلوه دهد تا مصرف کننده به خرید و مصرف آن در درازمدت رغبت نشان دهد (همان، ص۱۰). سازمانها بدون آگاهی از چگونگی رفتار مصرف کننده و درک صحیح از آن، امکان اتخاذ اقدام مناسب جهت تأمین نیازها و خواسته مصرف کننده را نخواهد داشت (هاوکینز و کانی، ۲۰۰۳).
بنگاههای بازرگانی جهت انتخاب بازارهای هدف نیازمند اطلاعاتی در خصوص الگوهای مصرف رایج در آن بازارها هستند (رنجبریان، ذبیحزاده و براری ، ۱۳۹۰). الگوی خرید در هر جامعه، نقشی تعیینکننده در تخصیص منابع برای تولید انواع کالاهای تولیدی، شیوه توزیع آنها و همچنین توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. بنابراین اگر الگوی خرید جامعهای، افراد را به مصرف هر چه بیشتر ترغیب کند، بخش اعظم منابع درآمدی جامعه به مصرف اختصاص مییابد و در نتیجه، از سطح پسانداز کل و به تبع آن سرمایه گذاری کاسته می شود و این امر، جامعه را به کاهش تولید و فقر اجتماعی روبهرو می کند. ضعف اقتصادی نیز خود زمینه ساز فقر فرهنگی و انحطاط اجتماعی است و برعکس، اتخاذ الگوی صحیح و منطقی در مصرف می تواند آثار مثبت فردی و اجتماعی فراوانی به دنبال داشته باشد. در سطح کلان، هماهنگی و تناسب بین امکانات یک جامعه با نیازها و خواسته های افراد آن، کسب استقلال اقتصادی و دستیابی به عزت و سرافرازی را ممکن میسازد و در سطح فردی، اجتناب از مصارف غیر ضروری و تجملی که به معنای متوازن ساختن درآمدها و هزینههاست، آرامش روحی و روانی به همراه دارد (لهسائی زاده، ۱۳۸۸، ص۳-۱).
از نظر بوردیو، مصرف تنها ارضای نیازهای زیستی نیست، بلکه متضمن نشانهها، نمادها، ایده ها و ارزشهاست. به تعبیر وی، مصرف در دوران جدید، روندی است که در آن خریدار کالا، از طریق به نمایش گذاشتن کالاهای خریداری شده، فعالانه در تلاش برای خلق و حفظ هویت خویش است (بوردیو، ۱۳۸۱، ص۴۲).
مصرف در معنای کلی شامل همه انواع فعالیتهای غیر کاری و غیرتولیدی است و به فرایندی اشاره دارد که در آن کالاهای مادی و خدمات برای ارضای نیازها به کار گرفته میشوند. صحبت کردن از الگو نیز به معنای جستجوی نوعی نظم در پدیده های پراکنده و منفرد است. بنابراین منظور از الگوهای مصرف این است که آیا بر حسب نوع کالاها و فعالیتهای مورد استفاده افراد، شیوه مصرف آنها و معیارها و موازین انتخاب آن کالاها، تفاوتهای معنادار در میان افراد، شیوه مصرف آنها و معیارها و موازین انتخاب آن کالاها، تفاوتهای معنادار در میان افراد مورد مطالعه دیده می شود یا نه؟ الگوهای مصرف شامل سه مولفه: رژیمهای غذایی، الگوهای پوشاک و سلیقه هنری. منظور از رژیمهای غذایی، ذائقهها و ترجیحات افراد در انتخاب و مصرف انواع غذاها و نوشیدنیهاست. پاسخهای افراد به پیروی از مدل بوردیو در کتاب تمایز، به سه مقوله ذائقه ضرورت، بینابینی و تجمل تقسیم نمودهایم. الگوهای مصرف پوشاک نیز به معنای انواع و مدلهای لباسهای مورد استفاده افراد و نیز معیارهای انتخاب پوشاک است. الگوهای پوشاک نیز به سه مقوله کارکردی، بینابینی و زیباشناسانه تقسیم شده اند. منظور از سلیقه هنری نیز ارجحیت یا گرایش به اقلام خاصی از محصولات هنری است و دارای سه بعُد سلیقه ادبی، سینمایی و موسیقایی میباشد. سلیقههای هنری نیز به سه مقوله عامیانه، میانمایه و نخبهگرایانه تقسیم شده اند.حاصل آن سه الگوی کلی مصرف است که عبارتند از: الگوی کارکردی – ضرورت گرایانه، الگوی ضرورت گریزانه – تمایز جویانه و الگوی تجملی – زیباییشناسانه (عبداللهی، ۱۳۸۹، ص ۱۵و ۱۶).