- با واژهی رامش ۱ تشخیص ساخته شده است:
*دست رامش؛ تشخیص(اضافهی استعاری):
دست رامش به من شده است قوی
کار شادی به من گرفته است قوام(۴۵۵۶)
ران
- با واژهی ران ۱ تمثیل ساخته شده است:
*ران گور خورد آن کس که رود در پی شیر؛ تمثیل برای مصراع دوم:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ران گور خورد آن کس که رود در پی شیر
درگه شاه پی شیرست آنگه درگاه(۷۰۷۲)
راه
- با واژهی راه ۳ تصویر شامل ۲ کنایه و ۱ صفت هنری ساخته شده است:
*راه به چیزی بردن؛ کنایه از پی بردن، دریافت کردن و رسیدن:
کسی که ره برد اندر حدیثهای بزرگ
در این حدیث مر او را سخن بود بسیار(۲۲۱۹)
*راه به ده داشتن؛ کنایه از صورت معقولیت داشتن کاری یا سخنی، به مقصود رسیدن نتیجه گرفتن(قس. به ده در داشتن):
نه غریب است این از نعمت آن بار خدای
این سخن راهنمون است و به ده دارد راه(۷۲۷۵)
*ره بر؛ صفت هنری آن چه که راه را می برد و کنایه از پی برنده(دهخدا، ۱۳۹۰: راه):
زلزله در زمین فتاد و خروش
از تکاپوی آن که ره بر(۲۴۴۳)
رای
- با واژهی رای ۵ تصویر به صورت تشبیه ساخته شده است:
*رای و دولت نیک اختران؛ مشبهٌبه رای ممدوح(مسعود بن محمودغزنوی( از جهت متین بودن:
عزمش چو عزم و حجت پیغمبر درست
رایش چو رای و دولت نیک اختران متین(۶۷۹۷)
*رای عاشقان، مشبهٌبه ابر از جهت متغیر بودن:
برآمد پیل گون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان و چو طبع بیدلان شیدا(۱)
*رای ممدوح؛ مشبهٌبه لفظ ممدوح از جهت بدیع و موجز بودن :
لفظی بدیع و موجز، چون رای خواجه محکم
خطی درست و نیکو، چون روی خواجه در خور(۳۷۱۶)
* مشبهٌبه کاخ از جهت مهیا و استوار بودن :
باغی چو خوی خویش پسندیده و بدیع
کاخی چو رای خویش مهیا و استوار(۳۳۵۶)
* مشبهٌبه آفتاب به تشبیه مضمر از جهت روشنی:
گفتم چو رای روشن او باشد آفتاب
گفتا به هیچ حال چو آتش بود دخان(۵۳۹۰)
رایت
- با واژهی رایت و مترادف آن علم ۱۰ تصویر شامل ۳ تشبیه و ۴ استعاره و ۳ کنایه ساخته شده است:
*رایت رستم؛ مشبهٌبه رایت ممدوح(امیر ابو یعقوب سپهسالار غزنوی) از جهت پیشرو بودن:
به راه رایت او پیشرو بود هر روز
چو پیش رایت کاووس رایت رستم(۴۶۰۵)
*علم؛ مشبهٌبه لاله از جهت ایستادن و سرخی:
تا چون بخندد بهار خرم