* خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرح های نوین برای تولیدات و خدمات جدید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
* خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست.
* خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید
در دایره المعارف اجتماعی چنین تعاریفی بر می آید که برخی آن را توانایی هستی بخشیدن به پدیده ای جدید تعریف کرده اند و عده ای دیگر آن را نه تنها به عنوان توانایی بلکه به عنوان فرایند روانشناختی با فرآیندهایی که از طریق آنها محصولات و یا خدمات جدید و ارزشمند خلق می شوند، تعریف کرده اند (شریعتمداری و مهدی،۱۳۸۷، ص ۳).
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی:
دیدگاه های جاری در مورد خلاقیت، بویژه در محیط های سازمانی،روی خروجی یا نتیجه (محصول) خلاق[۲۹] متمرکز شده است.نتیجه خلاق به عنوان چیزی که هم جدید یا ابتکاری و هم مفید یا مناسب برای سازمان است،تعریف شده است (ریتر پالوما و الیز،۲۰۰۴).[۳۰]
فورد و گیویا (۱۹۹۵)[۳۱] بر این نظرند که خلاقیت یکی از پیچیده ترین و اسرارآمیز ترین موضوعات مرتبط با عملکرد انسان ها می باشد؛خصوصا˝ در مدیریت سازمان های مدرن. در زیر چند تعریف از خلاقیت در سازمان آورده شده است:
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت و کیفیت فعالیت های سازمان. مثلا˝ افزایش بهره وری،افزایش تولیدات یا خدمات،کاهش هزینه ها،تولیدات و خدمات از روش بهتر، تولیدات و خدمات جدید و …(مطهری،۱۳۸۷).
خلاقیت بعنوان وسیله ای است تا سازمان ها مطمئن باشند که انعطاف پذیر باقی می مانند و بصورت موفقیت- آمیزی قادر خواهند بود تا تغییرات رقابت،بازارها و تجهیزات تکنولوژیکی را اداره نمایند(گیلسون و همکاران، ( ۲۰۰۵، ص ۵۲۴)[۳۲]
خلاقیت از دیدگاه سازمانی عبارت است از ارائه فکر و طرح جدید برای بهبود و ارتقاء کیفیت و کمیت سازمان و نوآوری(تامپسون،۲۰۰۶)[۳۳].
به عقیده فروم(۱۹۹۵)[۳۴]، خلاقیت آن چیزی است که باعث می شود انسان ها از ماهیت منفعل و تصادفی وجود فراتر رفته و بر این اساس به احساس آزادی و هدف داشتن دست یابد.
از دیدگاه وی از ۲ راه می توان از زندگی منفعل فراتر رفت:
خلاقیت: خلاقیت استعداد بالقوه بشری است و مطلوب ترین و سالم ترین شیوه فراتر رفتن از زندگی منفعل حیوانی جهت رسیدن به استقلال و آزادی است و نهایتا˝ باعث سلامت روان (خوشبختی) میشود.
میل یه ویرانی: میل به ویرانی در طبیعت انسان ریشه داشته و مخرب ترین شیوه فراتر رفتن از زندگی منفعل است. این میل باعث درد و رنج ویرانگر و ویران شده می شود. لذا بر همین اساس می توان گفت که نوع بشر به ۲ دسته کلی تقسیم می شوند:
الف) افراد منفعل: افرادی که طبیعت و دیگران سرنوشت آن ها را رقم می زنند.
ب) افراد فعال: افراد ی که در تعامل با طبیعت فعال با طبیعت می باشند. این افراد خود به دو دسته خلاق و ویرانگر تقسیم میشوند.
از دیدگاه مذکور سازمان ها به سه دسته، افراد منفعل (تکرار مکررات در فرایند انجام کارها)،افراد ویرانگر(افرادی مستقل، هدف دار، ولی مخرب) و افراد خلاق (افرادی مستقل، هدفدار، ولی سازنده و سالم) مواجه می شوند. ا ز این رو زمینه سازی برای خلاقیت باید به این نکته توجه شود که خروجی افراد ویرانگر(ایده ها، محصولات، کارها، فعالیت) از ملاک تازه و بدیع بودن برخوردار می باشد، اما با توجه به فلسفه و ارزش سازمان، ارزشمند نیست.
گیلفورد (۱۹۵۹)[۳۵]خلاقیت را تفکر واگرا جهت وسعت یافتن به راه حل های جدید برای حل مسائل می داند. او بر منبع و خاستگاه خلاقیت (وجود یک مسئله)، نوع خروجی خلاق (راه حل)، ویژگی های خروجی خلاق (تازگی)، نوعی تفکر (تفکر واگرا) و حل مسئله تاکید کرده است (مال امیری،۱۳۸۶).
آمابیل (۱۹۹۶) در تعریفی خلاقیت را متشکل از سه عنصر« مهارت مربوط به حوزه فعالیت » ؛ «مهارت تفکر خلاق» و« انگیزش درونی» می داند. این محقق هر سه جزء خلاقیت خصوصا˝ «انگیزش درونی» را به شدت متاثر از محیط کار می داند (مال امیری،۱۳۸۶، ص ۶). هم چنین در جدولی در شکل (۲-۱) تعاریفی از خلاقیت از چندین دانشمند و صاحب نظر آمده است.
جدول ۲- ۱) تعاریفی از خلاقیت (جو، ۲۰۰۷)
نویسنده | تعریف |
سیکزنتمی هالی(۱۹۹۶)[۳۶] | هر عمل، محصولی که در حوزه فعلی تغییر ایجاد کند یا اینکه حوزه فعلی را به حوزه ای جدید تغییر دهد.حوزه فعلی متشکل از یک مجموعه از قوانین و رویه های سملیک است. |
کایزر (۱۹۶۸)[۳۷] | با تاکید بر خروجی خلاق، خلاقیت را بکارگیری توانایی های ذهنی برای تولید یک ایده یا مفهوم می داند. |
آریق(۱۹۷۶)[۳۸] | با تاکید براین نکته که خاستگاه خلاقیت ذهن ناخودآگاه است، خلاقیت را سنتز سحرآمیز نیروهای ابتدایی یا غیر منطقی مغز می داند. |
وود من(۱۹۹۵)[۳۹] | خلق یک ارزش، محصول جدید قابل استفاده، خدمت، ایده،رویه یا فرایندی بوسیله کار اشخاص در یک سازمان اجتماعی پیچیده. |
گاردنر(۱۹۸۹)[۴۰] | توانایی پیوسته انسان برای حل مسائل یا ساخت محصولات در یک حوزه در راهی که در ابتدا جدید است اما نهایتا˝ در یک فرهنگ قابل پذیرش است. |
اکاف ورگارا(۱۹۸۱)[۴۱] | خلاقیت را توانایی رفع قید و بند هایی که عادت و سنت اعمال کرده جهت پاسخ های تازه برای حل مسائل می داند. |