برخلاف مکاتب اخلاقی رایج و فلسفه اخلاق یونان که در آن بحثها و مجادلات سنگین فلسفی درباره جایگاه اخلاق و ماهیت گزارههای اخلاقی شده است و برای مفاهیمی چون خیر و شر، سعادت و امر اخلاقی و غیر اخلاقی تعریف ارائه میشود، در این کتاب به صورت ساده و صریح دستورات اخلاقی بدون هیچ مطلب اضافی بیان شده است. برای مثال در ارمیا ۹: ۲۳ آمده است: «حکیم، به حکمت خود فخر ننماید و شخص نیرومند، به تنومندی خویش مفتخر نشود و دولتمند از دولت خود افتخار نکند. بلکه هر که فخر نماید از این فخر بکند که فهم دارد و مرا میشناسد که من یهوه هستم که رحمت و انصاف و عدالت را در زمین بجا میآورم زیرا خداوند میگوید در این چیزها مسرور نباشم. »
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در این توصیهها هیچ مفهوم غامض و مشکلی وجود ندارد. همه چیز برای مخاطبان روشن است. و در جایی دیگر یهوه با بیانی که برای این جماعت کاملا فهمیدنی است میگوید: «چون محصول خود را از مزرعه خویش دروکنی، و در مزرعه، بافهای فراموش کنی، برای برداشتن آن برمگرد؛ برای غریت و یتیم و بیوه زن باشد با یهوه خدایت تو را در همه کارهای دستت برکت دهد. چون زیتون خود را بتکانی، برای بار دوم شاخهها را متکان؛ برای غریت و یتین و بیوه باشد. چون انگور تاکستان خود را بچینی، برای بار دیگر آن را مچین، برای غریب و یتیم و بیوه باشد. و بیاد آور که در مصر غلام بودی. بنابراین تو را امر میفرمایم که این کار معمول داری. » (تثنیه ۱۹ : ۲۲-۲۴).
در این آیات به مفاهیمی چون درد غریبی، خوشه چینی انگور و زیتون از مزارع و باقیگذاشتن تهمانده محصول برای مستمندان و انتظاری که مستمندان از کشاورزان متمول دارند، اشاره شده که همه فهمیدنی است و در این میان چیز مبهمی وجود ندارد.
-
- مخالفت با عزلت و گوشهگیری
از دیگر ویژگیهای این اخلاق، موافق نبودن آن با عزلت و گوشهگیری و رهبانیت است. برای کسب فضایل اخلاقی مورد نظر عهد عتیق؛ انسان مؤمن باید در اجتماع بماند و در عین حال اخلاقی زندگی کند. اخلاق توارتی اخلاق دنیوی است و به هدف تنظیم زندگی فردی و اجتماعی او بیان شده است. برخلاف اخلاق بودایی و مسیحی، اخلاق یهودی طرفدار عزلت و گوشهگیری و ریاضت نیست (Mittleman, 2012, p27). کتاب مقدس یهودیان زندگی را آنگونه که هست میپذیرد و ازاینرو دستوراتش را برپایه واقعیتهای اجتماعی بناکرده است. از همینرو در اخلاق یهودی غایت اخلاق رسیدن به عدالت و انصاف و طهارت نفس در همین دنیا و بهره بردن از آن در زندگی دنیوی است.
-
- خدامحوری اخلاق عهد عتیق
تصویر خاص یهودیت از خداوند سیستم اخلاقی این دین را از سایر نظامهای اخلاقی متمایز میکند. به عبارتی دیگر اعتماد کامل این اخلاق به خداوند و این که او صلاح و خوبی بشر را میخواهد و دستورات او در نهایت به سود انسان خواهد بود، مهمترین مشخصه اخلاق توراتی است. در بیان عهد عتیق خدا همچون پادشاهی است که بر تخت حکومت نشسته و برای کمترین رفتار انسانها حکمی وضع میکند و برای کمترین نافرمانیاش سختترین کیفرها را در نظر میگیرد (Kellner, 2000, v5, p251). بر این اساس، خدای عهد عتیق در کانون تمام آموزههای این کتاب قرار دارد و تعلیم رفتار اخلاقی در این کتاب منحصراَ از آن خداست. اخلاق یهودیت نیز بر اساس همین جهانبینی و در ارتباطی تنگاتنگ با خداوند تصویر میشود. افعال اخلاقی به واسطه این که دستور یهوه است نیکو و لازمالاجرا هستند و نه به واسطه مصالح آنها هرچند که به مصالح و فواید رفتارهای اخلاقی نیز اشاره شده است. وجه التزام به این اخلاق پیمانی است که این قوم با خدا بسته است و بر اساس آن پیمان این قوم ملزم به تن دادن به کلیه خواستهای آن خدا هستند.
در بیان دستورات اخلاقی و شریعتی، مدام خداوندی یهوه ذکر میشود تا بدین وسیله ارتباط این فرامین با خداوند و محوریت او مشخص گردد. نمونههایی از این عبارات در عهد عتیق کم نیستند: «سنتهای مرا نگه دارید، و مکان مقدس مرا محترم شمارید. من یهوه هستم. به اصحاب اجنه توجه نکنید و از جادوگران پرسش ننمایید تا خود را به ایشان نجس سازید. من یهوه خدای شما هستم. در پیش ریشسفید برخیز، و روی مرد پیر را محترم دار، و از خدای خود بترس. من یهوه خدای شما هستم. و چون غریبی با تو در زمین شما مأوا گزیند او را میازارید. غریبی که در میان شما مأوا گزیند، مثل متوطن از شما باشد. او را مثل خود محبت نما، زیرا که شما در سرزمین مصر غریب بودید. من یهوه خدای شما هستم. در عدل هیچ بیانصافی نکنید، یعنی در پیمایش یا دروزن و یا در پیمانه… پس جمیع فرایض مرا نگاه دارید و آنها را به جا آورید. من یهوه هستم. » (لاویان ۱۹: ۳۰-۳۵).
همانگونه که در ادامه بیان خواهد شد، محور اصلی اخلاق عهد عتیق، موضوع مقدس بودن و تقلید از خداوند مقدس است. این موضوع دلیل دیگری بر خدامحوری اخلاق توراتی است. در ابتدای قوانین اخلاقی عهد عتیق این عبارت که: »مقدس باشید زیرا من خداوند، خدای شما مقدس هستم. » (لاویان ۱۹: ۳). بارها تکرار شده است.
-
- اخلاق قومی
در عهد عتیق آمده است که یهوه تنها خدای بنیاسراییل است این قوم برگزیده اوست بنابراین اخلاق ارائه شده در این کتاب اخلاق قومی است و آموزههای اخلاقی کتاب مقدس مثل باقی محتوای آن در درجه نخست اسراییلیان را مخاطب قرار میدهد (Green, 2005, p167). با این همه، در برخی از موارد مشاهده میشود که دستورات اخلاقی این کتاب به همه انسانها تعمیم داده شدهاند: مثل قانون نوح: »کشتن انسان جایز نیست، زیرا انسان شبیه خدا آفریده شده است. هر حیوانی که انسانی را بکشد باید کشته شود. هر انسانی که انسان دیگری را به قتل برساند باید به دست انسان کشته شود (پیدایش ۹: ۱-۷).
-
- پاداش و عقاب بر اساس عدالت خداوند
همانگونه که بیان شد اخلاق توراتی خدامحور است و اساس بایدها و نبایدهای آن اراده و فرامین خداوند است. با این حال، در چنین اخلاقی به پادش و جزای انسانها بر اساس عملکردشان نیز توجه شده است. از نگاه این کتاب برای کمترین کار جزا و یا پاداشی وجود دارد. بر اساس این پیشفرض میتوان فهمید که اخلاق توراتی بر فرض وجود خدایی استوار است که پاداشدهنده است. خدایی که به عدالت رفتار میکند و خریدارانه رفتار بنیاسرائیل را سنجش خواهد نمود و مزد هر کس را به فراخورد آن چه کرده است به او خواهد داد. فرض این که خدا عادل است و یا باید عادل باشد و درخواست پاداش از او مبنای پیامهایی است که مزامیر و پارهای دیگر از رسایل انبیا بر آن استوراند (Green, 2005, p167).
-
- جداناپذیری دستورات اخلاقی از شریعت
همانند دیگر انواع اخلاق دینی، آموزههای اخلاقی کتاب مقدس را با هیچ معیاری نمیتوان از آموزههای تشریعی و یا الاهیاتی آن تفکیک کرد. تمام این آموزهها با ادبیاتی همسان ارائه میشوند. امر اخلاقی همانند امرتشریعی از خواست و اراده خدا ناشی شده است. همه این آموزهها «از یک شبان صادر شدهاند. » (جامعه ۱۲: ۱۱) و روش آنها یکی است و نیز غایت آنان سامان دادن به حیات دنیوی انسانهاست. و موضوع همه این تعالیم رفتار انسانهاست. در نهایت، در این کتاب امر غیر اخلاقی در واقع همان امر نامشروع است (Kellner, 2000, v5, p259).
شاید دلیل این درآمیختگی و پیوند آن باشد که درآن روزگار میان وظایف انسان در قبال خدا و وظایف او در برابر انسانها تمایزی در نظر نبود. انسان گرچه در تعامل با دیگران در واقع در برابر خدا مسئول بود اما بعدها و در زمانی که حاخامها وظایف انسانها را به دو دسته: تکالیف او در برابر خدا و تکالیف او در برابر دیگران، دستهبندی کردند، اخلاق نیز از آمیختگی با سایر حوزهها درآمد (Green, 2005, p147).
-
- گستردگی و فراگیری
اخلاق تورات از نظر گستره تمام زندگی و فعالیتهای انسان را دربرمیگیرد. از این سبب است که تورات را وسیلهای برای تقویت و تفوق اراده مقدس الهی بر همه جزئیات زندگی انسان دانستهاند. هیچ بخشی از حیات انسانی از توصیههای اخلاقی تورات دور نمانده است. توصیههای بهداشتی عهد عتیق و راهنمایی کاهنان برای درمان بیماران جذامی تا قرنهای متمادی در اروپا برای درمان این بیماران به کار گرفته میشد. احکام اخلاقی تورات در زمینههای آموزشی، آیینی، کار و فعالیت، نیایش، کشاورزی، خانواده و ازدواج، جنگ و صلح، دام پروری و باغداری، معبد و بسیاری موارد جز اینها صادر شده است.
-
- بینظمی و نامرتبط بودن
بینظمی مطالب اخلاقی عهد عتیق از مهمترین مشکلات بر سر استخراج آموزههای اخلاقی این کتاب است. متن عهد عتیق دارای لایه های بسیاری است که در طول زمانی طولانی انباشته گشته و حجم بسیاری از مطالب به ظاهر نامرتبط و بی نظم را در حوزه اخلاق به یکدیگر پیوند داده است از این روست که اندیشمندان معاصر برای فهم مبانی و مفاهیم اخلاقی عهد عتیق درگیر حجم وسیعی از مطالب می شوند که تخصصهای ویژه خود را میطلبد، مانند زبانشناسی زبانهای باستانی، آشنایی و تخصص در فرهنگهای و ادیان باستان، و متدهای مختلف در تحلیل دادهها و همچنین آشنایی با نظریه ها و تفاسیر معاصر و دیگر چیزها. این مشکلات برای اخلاق دانان عهد جدید هم وجود دارد اما مشکل در عهد عتیق بیشتر است چون عهد عتیق طولانیتر و قدیمیتر از عهد جدید است و دارای شمار بسیاری از جوانب و موضوعاتی است که فهم هرکدام از آن ها متدهای تفسیری ویژهای را می طلبد که درگیر غوامض تاریخی، ادبی و اجتماعی این متن نیز هست. به همین جهت اخلاق دانان معاصر سعی می کنند در نظریه پردازی در حوزه اخلاق الهیاتی خویش را از این متن دور نگه دارند و درگیر چنین مباحثی نشوند (Barton, 2003, p38).
-
- تضادهای درونی نظام اخلاقی عهد عتیق
از مهمترین چالشهای این اخلاق این است که نمیتوان به یک سیستم منسجم اخلاقی در این کتاب دست پیدا کنیم، شاید دلیل عمده این اشکال این باشد که عهد عتیق کتاب اخلاقی نیست؛ بلکه در طول قرنها سعی شده است از خلال مطالب متفرقه آن تعالیم اخلاقی استخراج گردد. برای مثال رویکرد غالب در اخلاق توراتی، تبیین اخلاق در شکل دستور خداست و این به آن معنی است که اخلاق از نگاه کتاب مقدس نمیتواند اخلاقی سودگرایانه باشد. با این حال، در شماری از نوشتههای کتاب مقدس میتوان رویکردهای متفاوتی در تبیین اخلاق دید. کتاب امثال از آن دسته نوشتههایی است که انسان را در کانون اخلاق قرار میدهد و ادبیات اخلاقیاش کاملا ادبیاتی حکمی و سودگرایانه است. ویژگی این ادبیات حکمی عبری آن است که جهان بر پایه اخلاق بنیان نهاده شده است و در این ادبیات خیر و شر نتایج لازم و اجتنابناپذیر خود را دارند.
در مقابل رویکرد امثال، کتاب جامعه در بخشهایی که از ادبیات کلیشهای حکیمانه فاصله گرفته است، در فایده ادبیات سودگرایانه همچنین در سودمندی آموزههای اخلاقی که در کتاب امثال وجود دارد تردید ایجاد کرده است (Ibid, p45).
-
- این که عهد عتیق مربوط به دورانی کهن است و به این جهت برای انسان معاصر و امروزی عجیب به نظر می رسد. در عهد عتیق با اصول و قوانینی مواجه می شویم که نشان از خاص بودن آنها در زمانها و مکانها و موقعیتهای ویژهای دارد. تعداد کمی از فقرات عهد عتیق تعالیم اخلاقی را به عنوان کانون اصلی اخلاق ذکر می کند . فرامین اخلاقی، نواهی، تماثیل و حکایتها، سنتهای اجتماعی و نیز اسوهها و الگوهای شخصیتی عهد عتیق که از خداوند متابعت و یا نافرمانی می کردهاند همه به شکلی جزئی و خاص و در زمان و مکان و یا شرایط خاص عنوان شدهاند. این شیوه بیان تعالیم اخلاقی باعث گردیده است که فیلسوفان اخلاق معاصر در مورد مفید بودن تعالیم اخلاقی عهد عتیق برای انسان دوران مدرن تردید جدی داشته باشند (Ibid).
۳-۱-۴-۲- محتوای اخلاقی عهد عتیق
اگرچه کتاب مقدس و به ویژه عهد عتیق آن به جهت ساختار و محتوا ماهیتی اخلاقی ندارد و نمیتوان آن را جزء کتب اخلاقی به حساب آورد، ولی تلاش الاهیدانان و فیلسوفان اخلاق مسیحی و یهودی از قرون وسطی تا کنون بر این بوده است که با تحلیل گزارههای شرعی، حکایتها، موعظهها و حکمتهای آن به یک نظام اخلاقی مشخصی دست یابند. همانگونه که گفته شد، از آنجا که به دلائل مختلف با یک نظام اخلاقی منسجم و مشخص در سراسر این کتاب مواجه نیستم، در ادامه به ویژگیهای اخلاقی عهد عتیق براساس کتب مختلف آن اشاره می شود:
-
- سفر پیدایش: اخلاق جهان شمول و آفرینش انسان بر صورت خداوند
سفر پیدایش دستمایه اصلی اخلاق جهانشمول و فراقومی یهود است. در این کتاب در ابتدا هدف کلی خداوند از آفرینش بشر بیان شده و در این مقام صرفاَ به ذکر خلقت بنیاسراییل بسنده نشده است. این دستمایه را میتوان در جاهای دیگر کتاب مقدس به ویژه در کتابهای پیامبران، نیز مشاهده کرد (Kaiser, 1983, p45). برای مثال در کتاب اشعیاء فصل ۲ آیه ۳ آمده است که مأموریت اسراییل این است که همه مردم جهان را برای عبادت ذات خداوند و فراگیری اصول اخلاقی متعال آموزش دهد: »در روزهای آخر، کوهی که خانه خداوند برآن قرار دارد، بلندترین قلهدنیا محسوب خواهد شد و مردم از سرزمینهای مختلف به آنجا روانه خواهد گردید. آنان خواهد گفت: بیایید به کوه خداوند که خانه خدای اسرائیل بر آن قرار دارد برویم تا او قوانین خود را به ما یاد دهد و ما آنها را اطاعت کنیم. زیرا خداوند دستورات خود را در اورشلیم صادر میکند. »
در اندیشه یهودی، اخلاق جهان شمول، در آیه ۲۷ از فصل ۱ در سفر پیدایش مورد تأکید قرار گرفته است. در این آیه میخوانیم: «خداوند انسان را به صورت خود آفرید. » البته از این آیه برداشتها و تفسیرهای گوناگونی در طول تاریخ شده و از آن پیامهای اخلاقی، فلسفی و عرفانی به دست آمده است ولی براساس همه تفسیرها و در نظر همه سلیقهها این آیه اشاره صریحی به این موضوع دارد که بر انسان لازم است با انجام دستورات اخلاقی خود را شبیه پروردگار کند. بنابراین مراد از صورت الهی انسان که در این آیه آمده پذیرش اخلاق الهی و متعبد شدن به دستورات رهاییبخش خداوند است. علاوهبراین، این آموزه باعث میشود که همه انسانها محترم و مقدس باشند و بر همگان لازم باشد که به همنوعان خویش رفتاری عادلانه و اخلاقی داشته باشند.
بنابراین، قانون میشنایی که میگوید بر همه انسانها لازم است که جان و آبروی افراد دیگر را حفظ کنند، چرا که، اگر کسی انسانی را از بین برد گویا همه جهان را نابود کرده و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد مثل این که همه انسانها را نجات داده است، (Janzan, 1994, p68). از همین فرمان عهد عتیق و آموزه اخلاقی کتاب مقدس نشأت گرفته است. این نگاه جهانشمول به انسان و تکریم همه انسانها قطع نظر از قومیت و ملیت را میتوان در کتابهای دیگر یهودی نیز مشاهده کرد. در کتابی که به موضوع خروج بنیاسراییل میپردازد آمده است که خداوند فرشتگان خود را به خاطر شادی کردن برای غرق شدن مصریان مؤاخذه میکند: »فرزندان من در حال غرق شدن در دریا هستند و شما آواز میخوانید» (Ibid, p70). در کتابهای دیگر حاخامی آمده است که تکریم و احترام مخصوص همه انسانهاست و هرگونه توهین و تحقیر انسانهای دیگر ممنوع است (Ibid).
فیلسوفان یهودی در مورد این که آیا در سنت یهودی نیز مفهوم قانون طبیعی (Natural Law) آنگونه که در سنت اخلاقی مسیحیت کاتولیک مطرح است، وجود دارد یا نه، بحث کردهاند. برخی از این فیلسوفان معتقدند که در یهودیت نیز این مفهوم وجود دارد و برای اثبات آن به گزارشهای سفر پیدایش و بحثهای حاخامها که از وجود هفت قانون فرزندان نوح خبر میدهند استناد کردهاند (Rathreif, 2007, p126). آنگونه که در تلمود گفته شده است این هنجارهای اخلاقی پیش از قوانین خاص عهد عتیق وجود داشته و ناظر به همه انسانهاست. این قوانین شامل یک درخواست ایجابی بوده که عبارت است از ایجاد بخش قضا و داوری در جامعه و شش وظیفه سلبی که عبارتند از دوری از کفر، بتپرستی، پایان دادن به زندگی انسانها، زنا، زنای با محارم، همجنسگرایی، وطی حیوانات، دزدی و خوردن گوشت حیوانات زنده بر اساس تفسیر حاخامها این قوانین به گونهای است که قابلیت مدیریت هر جامعه انسانی متمدن را دارد (Rogerson, 1995, p234). این قوانین طبیعی در حکم پیششرطهایی برای قوانین وحیانی عهد عتیق هستند که در اخلاق یهودی از اهمیت محوری برخوردارند.
آموزههای اخلاقی عهد عتیق در سفر پیدایش با آفرینش انسان آغاز میشود و با عطا کردن هنجارهای اخلاقی به انسانها قبل از بستن عهد با او ادامه مییابد و سرانجام با دادن قوانین الهی در کوه سینا به پایان میرسید. داستان آفرینش انسان با پرداختن به موضوع جنس زن و مرد و جایگاه جنسیت در نظام هستی موجب ارائه تعالیم اخلاقی بیشتری برای یهود میشود. همانند متفکران مسیحی، حکمای یهودی با بهره گرفتن از این گزارشها که درباره خلقت آدم و حوا وجود دارد مسائلی همچون علاقه به جنس مخالف، ازدواج و خانواده را استخراج کرده و از آنها به عنوان الگوهای تربیتی در مسائل اخلاقی استفاده کردهاند.
با اینحال برخلاف مسیحیت، اخلاق یهودی به تقدیس و تکریم نظم موجود در طبیعت و عدم دخالت در آن روی نیاورد. متفکران یهودی بر این باور بودند که تغییر و اصلاح طبیعت به منظور بهبود بخشیدن به زندگی انسان لازم و اخلاقی است و از اینرو علیرغم این باور عمومی که شفای بیماری از طرف خداوند است، یهودیان دخالتهای پزشکی برای درمان بیماریها را اجازه میدادند. در همین راستا هرچند که اقدام پیشگیرانه حاملگی از طرف مرد را به واسطه اتلاف شدن اسپرم ممنوع میدانند ولی پیشگیری از حاملگی توسط زن را مجاز میشمرند (نگاه شود به پیدایش باب ۳۸ آیات ۸تا۱۰). کامل نبودن آفرینش انسان در آیین سنتی ختنه کردن به خوبی نشان داده شده است. این مطلب را حاخامها در ذیل آیه «هرآنچه که در شش روز اول آفریده شد نیازمند آمادهشدن بیشتر است» توضیح دادهاند. همچنین در آموزههای یهود حفظ جان و دوری از مرگ چنان اهمیتی دارد که بر همه احکام دینی یهود رجحان دارد. برهمین اساس حفظ سلامتی بر رعایت حرمت روز شنبه و یا برگزاری روزه سالیانه یوم کیپور مقدم است (Green, 2005, p223).