شیخ طوسی(ره) به سند خود از بکیر و زراره بن اعین نقل می کند: ما هر دو از امام باقر(ع) از کیفیت وضوی رسول الله(ص) سؤال نمودیم. حضرت طشت یا ظرف کوچک پر از آب درخواست نمود و دو کف دستان خود را شسته و سپس مشتی از آب برداشت و با آن صورتش را شست، آن گاه دست چپ را در ظرف آب فرو برده و مشتی از آن را بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سر انگشتان شست و هیچگاه آب را به طرف آرنج برنگرداند و همین عمل را نسبت به دست چپ انجام داد. سپس سر و دو پای خود را تا کعبین با رطوبت دستانش مسح نمود[۴۱].
(الی) در آیه به معنای (مِنْ)
در روایات اهل بیت(ع) کلمه (إلی) به معنای (مِنْ) تفسیر شده و این بدان معنا نیست که کلمه (إلی) در (مِنْ) استعمال شده باشد، زیرا این نوع کاربرد در عرب وجود ندارد، بلکه به معنای آن است که مراد جدی از کلمه (إلی) معنای (مِنْ) است[۴۲].
۳-۹-۵دلیل عامه بر جواز عکس
همان گونه که اشاره شد، اهل سنت شستن دستان از انگشتان تا آرنج را نیز جایز می شمارند و دلیلشان اطلاق امر به غسل در آیه مبارکه است، زیرا مقتضای اطلاق، جواز شستن دست از سر انگشتان تا آرنج است بلکه در این معنا ظهور دارد.
پاسخ؛ شیعه امامیه که شستن دستان را از آرنج واجب می دانند در پاسخ استدلال فوق می گویند: هیچ گونه تنافی بین آنچه ما می گوییم با آیه مبارکه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِق نیست، زیرا اولا آیه ظهور دارد در این که کلمه (إلی) غایت مغسول است که (ایدیکم) باشد نه غایت غسل، یعنی آیه درصدد بیان مقدار واجب از شستن دست است، زیرا لفظ (یَدْ) بر موارد زیادی اطلاق می شود:
گاهی در خصوص انگشتان به کار می رود، همانند آیه سرقت، زمانی بر مچ دست همانند آیه تیمم، در مواردی بر آرنج به پایین همانند آیه وضو، و هنگامی نیز بر شانه به پایین اطلاق می گردد همانند بسیاری از موارد استعمال های عُرفی.
خداوند متعال با کلمه (إلی) اراده نموده که شستن دست را به همین مقدار محدود نماید، یعنی تا آرنج. پس در حقیقت آیه در صدد بیان کیفیت غَسل نیست، و بیان کیفیت آن به پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) واگذار شده است که آنان به خوبی بیان نموده اند. این امر، نظیر آن است که انسان به رنگ کار می گوید: دیوار را تا سقف رنگ کن این بدان معنا نیست که شروع آن حتما از پائین به بالا باشد.
ثانیا آیه اگر ظاهر در این معنا نباشد که غایت مغسول است، لااقل ظاهر در غایت غَسل هم نیست تا دلالت بر لزوم و ترجیح شستن تا آرنج گردد. در نتیجه آیه اجمال دارد، لذا باید به روایات بیانی رجوع نمود که آنها نیز دلالت بر لزوم شستن از آرنج دارند.
۳-۹-۶نظر علامه طباطبایی (ره)
علامه طباطبایی (ره) می فرماید: «از آنچه گذشت واضح شد که کلمه (إلی المرافق) قید برای (أیدیکم) است، پس غسلی که متعلق به ایدیکم است مقید به غایت نیست لذا می توان دست ها را از مرفق به طرف انگشتان شست و این حالت، همان حالت طبیعی انسان هنگام شستن دست در غیر حالت وضو است. هم چنین عکس این صورت نیز ممکن است، ولی اخباری که از طرق اهل بیت(ع) رسیده، خبر از وجوب صورت اول داده است و صورت دوم را باطل می داند»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ثالثا: ممکن است ادعا شود به این که (إلی) در صورتی به معنای انتهای غایت است که با (مِنْ) ابتدائیه همراه باشد، مثل این که کسی بگوید: (من از قم به تهران حرکت کردم، که درمورد آیه این گونه نیست.
برای روشن شدن مطلب می توان از یک مثال دیگر بهره جست که مثلا به خادم مسجد می گویند (اکنس المسجد من الباب الی المحراب) مسجد را از درب آن تا محراب جارو بزن، در اینجا منظور گوینده بیان حد و مقداری است که باید جارو زده شود و نمی خواهد بگوید از کجا شروع و به کجا ختم کن، خصوصا که در آیه، کلمه (مِنْ) نیامده است.
۳-۹-۷نظر امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای درباره ی کیفیت شستن دستها
آنچه که در وضو لازم است شستن دست راست و چپ از آرنج تا نوک انگشتان است که تمام اطراف آن باید شسته شود، ولی مستحب است مردها از قسمت بیرونی آرنج شروع کنند و زن ها از قسمت داخلی آن.
سوال: اگر هنگام وضو، به طور سهوی دست از پایین به بالا کشیده شود، آیا وضو صحیح است؟
پاسخ: همه ی مراجع: اگر عرفاً از بالا به پایین شسته شود وضو صحیح است، هرچند به طور سهوی دست به طرف بالا کشیده شود[۴۳].
۳-۱۰مسح پا در وضو
یکی دیگر از موارد اختلافی درمورد وضو مسئله مسح یا شستن آن است، شیعه می گوید پا باید مسح شود، ولی اهل سنت می گویند: باید هر دو پا شسته شود. این مسئله را نیز مورد بررسی قرار می دهیم.
بی تردید ظاهر آیه، حاکی از آن است که وظیفه نمازگزار به هنگام وضو مسح پاهاست، و مفاد آیه، دو کلمه بیش نیست:
غسلتان: شستن دست ها و صورت
مسحتان: مسح بر سر و پاها
هرگاه از ابن عباس درمورد کیفیت وضو می پرسیدند، او در پاسخ می گفت: نزل القرآن بالمسح : وحی الهی بر مسح بر پا وارد شده است. و نیز می گفت «مردم اصرار بر شستن کردند، در حالیکه مسح فرمان داده شده است».
سلطه ها و حکومت ها بیشترین تأثیر را در تغییر حکم مسح پاها داشتند! بالأخص حجاج بن یوسف که اصرار می ورزید باید پاها شسته شود، زیرا آلودگی پاهای نمازگزاران که غالبا پا برهنه بودند، بسیار ناراحت کننده بود.
انس بن مالک، از اصحاب پیامبر(ص) که عمری طولانی داشت مدتی در کوفه زندگی می کرد. به وی خبر دادند که حجاج می گوید: فاغسلوا بطونَهما و ظهورَهما ظاهر و باطن پاها را بشویند، وقتی وی این جمله را شنید، سخت شورید و گفت: صَدَق اللهُ و کَذِبَ الحَجّاجُ، قال الله تعالی: (وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ).
دعوت مردم بر شستن پا از طرف اموی ها بسیار جدی و سرسختانه بود به گونه ای که فقیهان معاصر، جرأت مخالفت نداشتند.
احمد بن حنبل از اصحاب رسول خدا(ص) از ابو مالک اشعری نقل می کند که وی به بستگان خود گفت: همدیگر را خبر کنید تا من نماز زسول خدا را برای شما بخوانم، وقتی همگان گرد آمدند، وی گفت: در میان شما بیگانه ای نیست؟ گفتند: خیر، وی ظرف آبی طلبید، پس از شستن دهان و بینی، سه بار صورت و دست ها را شست، آنگاه بر سر و روی پا مسح کشید و نماز گزارد.
۳-۱۰-۱ فتاوای فقهای امامیه
سید مرتضی(ره) می فرماید: (از جمله اختصاص های امامیه، قول به وجوب مسح هر دو پا به طور تعیین است، بدون تخییر بین شستن و مسح کردن[۴۴])
شیخ طوسی(ره) می فرماید: (… آنگاه باید روی دو پایش را به آنچه از رطوبت دستانش باقی مانده تا برآمدگی هر دو پا مسح کند…[۴۵])
محقق حلّی(ره) می فرماید: (واجب است مسح هر دو پا تا برآمدگی پاها که از آن به قبه پا یاد می شود و وجوب مسح، نظر جمیع علمای اهل بیت(ع) است[۴۶])
علامه حلّی(ره) می فرماید: (عموم علمای امامیه قائل به وجوب مسح پا شده و شستن آن دو را در وضو در حال اختیار باطل می دانند[۴۷])
۳-۱۰-۲ کیفیت مسح پا از نظر علمای عصر حاضر
آیت الله خامنه ای:
مسئله ۲۵۲ و ۲۵۳: بعد از مسح سر باید با تَری آب وضو که در دست مانده روی پاها را از سر یکی از انگشتها تا برآمدگی روی پا مسح کند.
پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است، ولی بهتر، بلکه احوط آن است که با تمام کف دست، روی پا را مسح کند.
پرسش: آیا اگر بعد از مسح سر، انگشتان دست خشک بود، باید با کف دست، پا را مسح کرد؟
پاسخ اجمالی: اصل در مسح پا برای وضو، آن است که با رطوبت باقی مانده در کف دست انجام شود، حال چه با انگشتان و چه با قسمت گودی کف دست صورت گیرد.
در هر حال، مراجع عظام تقلید در این باره می گویند:
اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه ی مسح سر باشد، می تواند[۴۸] سر را با همان رطوبت مسح کند و برای مسح پاها از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد[۴۹].
پرسش: آیا برای مسح پا، باید به تکیه گاهی تکیه داده شود یا می توان مسح را در هوا بدون تکیه گاه کشید؟
پاسخ: در مسح سر و پا تکیه دادن به تکیه گاه یا تکیه ندادن شرط نشده است بلکه ملاک آن است که سر و پا ثابت نگه داشته شوند و دست روی آنها کشیده شود. و آگر گفته شده است که پا به تکیه گاهی تکیه داده شود برای آن است که ثابت بماند.
حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه فرموده اند: «در مسح سر و روی پا باید دست را روی آنها بکشد و اگر دست را نگه دارد و سر یا پا را به آن بکشد وضو باطل است ولی اگر موقعی که دست را می کشد سر یا پا مختصری حرکت کند اشکال ندارد[۵۰]»
۳-۱۰-۳ دلیل امامیه بر وجوب مسح پاها
قرآن کریم
خداوند متعال می فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ)، ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز نمودید صورتهایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید. و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو مسح نمایید.
شاهد در آیه کلمه (أرجلکم) است که به جهت نزدیکی اش با (رؤسکم) عطف بر آن شده و (با) نیز بر او داخل می شود. و در این صورت عامل هر دو (وامسحوا) است. در نتیجه باید پاها مسح شود، همانند سر. ولی اهل سنت (أرجلکم) را به نصب خوانده و آن را عطف بر (وجوهکم) منصوب به (اغسلوا) می دانند لذا به وجوب شستن پاها حکم می کنند. ولی این عقیده به دلایل زیر خالی از اشکال نیست:
اولا: قرائت به نصب در (أرجلکم) از قرائت به جرّ بیشتر نیست، زیرا ابن کثیر، ابا عمرو، ابا بکر و حمزه از عاصم (أرجلکم) را به جرّ قرائت کرده اند[۵۱].
ثانیا: نحویان می گویند: حق معطوف آن است که به نزدیکترین کلمه (رؤوسکم) مجرور است.
ثالثا: بنا بر قرائت نصب نیز می توانیم وجوب مسح را استفاده نماییم، زیرا (برؤوسکم) محلا منصوب است به (امسحوا) و با عطف بر محلّ می توان (أرجلکم) را به نصب قرائت کرد و در عین حال حکم به مسح نمود.