پیشنهاد باز از طرف مدیر ارشد، به صورت انتخابی برای همه گروه ها بکار میرود ،روی نگهدارندهها و فرانگهدارندهها تاکید می شود
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فعالیتهایی که اهداف خاصی برای خود توسعهای افراد در گروه های تخصصی و مطالعه زمینهای دنبال می کنند.
۲٫۱٫۱۸٫۴٫ حفظ استعدادها
حفظ و نگهداری تقلای نهایی در جنگ استعدادهاست، که هدف از آن تشویق کارکنان برای ماندن در سازمان برای بیشترین دوره زمانی میباشد . ترک کارکنان نخبه برای بهرهوری سازمان بسیار مضر است، زیرا هزینه فرسایش نیروها بسیار بالا میباشد . هزینه های مستقیم شامل هزینه ترک، هزینه جایگزینی و هزینه انتقال میباشد و هزینه های غیر مستقیم آن شامل کاهش تولید، پایین آمدن سطح عملکرد، اتلاف وقت بیمورد و کاهش روحیه کارکنان میباشد (کای[۱۰۳] ،۲۰۰۹).
ترک شغل کارکنان اصلی سازمانها، اثر ناگواری بر کسب و کار خواهد داشت. در بسیاری از موارد، کسانی که بیشترین احتمال ترک سازمان را دارند کارکنانی هستند که سازمان مشتاق به حفظشان میباشد. رید (۲۰۰۱) ادعا دارد که : هر کارمند فقط دقایقی اندکی از افعال حضور خویش فاصله دارد، در حالیکه خروج از شرکت و جذب پیشنهاد کار بهتر ۱۵۰ ساعت فاصله دارد. اما هیچ چیز همانند داشتن یک شغل مادامالعمر و داشتن امنیت شغلی بالا نیست. بیتردید اقدامات محسوس برای حفظ کارکنان ضرورت دارد، اما هر سازمان برای اجرای چنین اقداماتی دچار محدودیتهایی است. به علاوه ضروری است که استعدادهای سازمان به عنوان بهترین مشارکت دهندگان در ماموریتها ترغیب و طبق آن نیز برای آنان ارزش قائل شوند (آرمسترانگ ،۲۰۰۶،۳۶۷)
سازمانها تنها از طریق استفاده از ابزارهای مناسب میتوانند کارکنان خود را، در سازمان حفظ کنند. وایمن و ونس (۲۰۰۸)دو طبقه بندی به عنوان ابزارهای حفظ و نگهداری کارکنان مطرح کردند که به انتظارات کارکنان بسنده می کنند. مشوقهای بیرونی و درونی، مشوقهای بیرونی شامل انواع مختلف پاداشهای پولی است که نیازهای فیزیولوژی کارکنان را ارضا می کند در حالی که مشوقهای درونی به پاداشهای غیر پولی اشاره دارند که نیازهای روانشناختی کارکنان را ارضا می کند.
پاداش مالی به عوان ابزار ضروری برای نگهداشت استعدادها پذیرفته شده است (وایمن و ونس ،۲۰۰۸). طبق طبقه بندی نیازهای مازلو نیز نیازهای فیزیکی باید قبل از نیازهای سطح بالاتر یعنی نیازهای روانشناختی ارضا شوند. مشوقهای درونی ابزار نگهداری غیر قابل اجتنابی برای ارضای نیازهای سطوح بالاتر افراد مثل نیاز به موفقیت، وابستگی و قدرت میباشد(مک کلند،۱۹۶۲). کارکنان امروزی، چالشها و فرصتهای توسعه، کار در یک شرکت برتر با مدیران عالی و همکاری در سازمان دارای فرهنگ مورد اعتماد و عملکرد محور را درست دارند که این عوامل به عنوان عوامل حفظ و نگهداری کارکنان مستعد هم محسوب می شود (کای،۲۰۰۹)
برای حفظ و نگهداشت کارکنان نخبه که به عنوان کارکنان دانش مدار نیز نامبرده میشوند(اولریچ و اسمالوود، ترجمه پاشازاده ،۱۳۸۳)راهبردهایی مطرح می شود که عبارتند از : بیان واقعیتهای شغلی در بدو استخدام، مشارکت کارکنان در تصمیم سازی، تفویض اختیار به آنها یا استقلال شغلی، تاکید مدیران بر توسعه دانش و شایستگیهای فردی و جمعی، سیستم پاداش دهی متناسب با عملکرد فردی، توسعه ارتباط بین گروه های کاری، تناسب بین توانایی فرد و وظایف محوله، ایجاد فرصتهای مادی و عاطفی در شغل، طراحی شغل، هماهنگی فرهنگی، تقویت اعتبار حرفهای فرد و ساختار مناسب سازمانی (اصیلی قدیریان،۱۳۸۵)
۲٫۱٫۱۸٫۵٫ بکارگیری استعدادها
در مرحله بکارگیری به تطبیق نقشها با افراد پرداخته می شود، بدین منظور نقشها چنان مدیریت میشوند که با افراد و نیازهای آنها منطبق باشند و نوعی تناسب بین فرد و نقش حاصل گردد. برای همسویی بین فرد و شغل دو گزینه استراتژیک در رابطه با مدیریت استعداد وجود دارد:
۱-همسویی افراد با نقشها : در این جا فرض بر این است که نقشها پذیرفته شده اند و هدف تطبیق افراد با این نقش ها میباشد. اقداماتی که در این رابطه انجام می شود عبارتند از :
۱-۱-انتخاب، استخدام، انتصاب و ارتقا : افراد براساس نیازهای سازمان این فرآیندها را دنبال می کنند.
۱-۲-یادگیری و توسعه : طبق نیاز نقشهای موجود در سازمان، آموزشهای لازم به افراد داده می شود .
۱-۳-جانشینپروری : به موجب ایجاد اتفاقات غیر مترقبه در سازمان ناگهان پستهای کلیدی در سازمان خالی میشوند و سازمان نیازمند برنامهای است که افراد مناسب را برای این نقشهای کلیدی آماده کند.
۱-۴-هدایت شغلی :برعکس جانشینپروری است، که به افراد و انتخابهای شغلی آنها تاکید دارد نه نقشهایی که نیازمند پر شدن میباشند. یعنی افراد باید مسیر ارتقای شغلی خود در آینده را بدانند و خود را با آنها متناسب کنند.
۲-همسویی نقشها با افراد : این حوزه استراتژیک مبتنی بر ثابت ماندن افراد و تعدیل عوامل سازمانی براساس وضعیت افراد میباشد. در اینجا نقشها مدیریت میشوند تا با نیازها و ویژگیهای افراد سازگار گردند و اقدامات زیر بعمل میآیند:
۲-۱-طراحی سازمان : اگر سازمان بواسطه طراحی نامناسب شغل، بستر توسعه شغل و فرصت های ویژه را برای افراد با استعداد فراهم نکند افراد سازمان را ترک خواهند کرد.
۲-۲-طراحی نقش : منظور انجام فعالیتهایی فراتر از شرح شغل میباشد. مفهوم نقش شامل ارتباط با دیگران و چیزی بیش از وظایف و مسئولیتهایی است که در شرح شغل افراد می آید.
۲-۳-پاداش : پاداشها به غیر از پاداشهای مالی باید به پاداشهای غیر مالی نیز توجه شود.
۲-۴-محیط کار : محیط کار زمانی باعث توسعه افراد می شود، که به راحتی بتوانند با سایر افراد رابطه برقرار کنند .
۲-۵-رویههای مربوط به شغل : انجام روتین فعالیتها و یا درگیر شدن در بخشی از کار آگاهی مییابد و با علاقه بیشتری به انجام وظایف می پردازد، فرق بین این دو حوزه استراتژیک توجه روی گزینه های استراتژیک خاص و تاکنیکی میباشد اما برای بکارگیری افراد با استعداد در سازمان استفاده از هر دو روش ضروری میباشد.(کانینگهام[۱۰۴]،۲۰۰۷،۶-۴)
آثار نتایج تلاش های سه گانهای که در جذب، بهسازی و توسعه و نگهداری منابع انسانی انجام میگیرد، عمدتا در بکارگیری موثر این منبع استراتژیک در سازمان متجلی میگردد. این نقش را مهارت های انسانی و یا دانش بکارگیری منابع انسانی نیز نامیدهاند. در بکارگیری موثر منابع انسانی رعایت تناسب شغلی در انتصابات و مدیریت عملکرد اثر کاملا چشمگیر داشته و باعث تقویت محرکهای درون زا برای کارکنان میگردد.
در بکارگیری موثر منابع انسانی سه عامل کلی نقش موثری ایفا می کند: نقش رهبری اثربخش، ارتباطات و انگیزش و انضباط کار، جا به جایی (میر سپاسی،۱۳۸۲،۱۲۳)
استراتژی های تناسب شغلی، ایجاد قابلیت انعطاف و هماهنگی در امور رهبری فردی، گروهی و سازمانی، انگیزش و ارتباطا ت،انضباط، جا بهجایی (چرخش شغلی) افقی و عمودی
درون داد
جذب، توسعه و بهسازی و نگهداری کارکنان، امکانات و مهارت های مدیران.
برون داد
تمایل به انجام وظایف و نوآوری، ایجاد سطح تعارض، نظم و هماهنگی و بهره وری مطلوب
نمودار۲-۲: نظام کاربرد(بکارگیری)منابع انسانی (میرسپاسی ،۱۳۸۲)
موفقیت در برنامه مدیریت استعداد، نیازمند یکپارچگی سیستماتیک در موارد زیر است :
یک تعریف مشترک و موافقت شده بر روی تعریف استعداد و مدیریت استعداد
یک زبان مشترک برای فعالیتهای مدیریت استعداد
یک نگرش استراتژیک و فعالانه به مدیریت استعداد
درگیر کردن مدیران صنفی در مراحل اولیه
استفاده از مفهوم مدیریت استعداد برای توسعه تصویر سازمانی و حمایت از نام صنعت
توسعه فعالیتهای مدیریت استعداد همراه با دیگر اصول و مهارت های منابع انسانی
توسعه استعدادها بر پایه روشهای رسمی و غیررسمی .
درگیر کردن کردن فعالانه کارشناسان منابع انسانی
دنبال کردن عملکرد و پیشرفت افرادی که به عنوان استعداد در صنعت شناخته شده اند(اسکوت و رویز، ۲۰۰۸).
۲٫۱٫۱۹٫ مدلهای مدیریت استعداد
مدلهای متنوعی در ادبیات مدیریت استعداد، توسط کارشناسان و نظریهپردازان مختلف ارائه شده که مهمترین آنها عبارتند از:
۲٫۱٫۱۹٫۱٫ مدل جامع مدیریت استعداد درخشان DDI